نجیب میهنفروش چرا همراه دوستان جنایتکار «شورای نظار»ی‌اش نرفت؟

چنانچه در مطلب «بانو عطامحمدی، نمی‌خواهم بشناسیم!» متذکر شده‌ایم در کتاب لطیفه «سیمای ممنوع من»، چیز با ارزشی از دید مردم افغانستان وجود ندارد زیرا در آن تنها به شقاوت، ستمکاری و جهالت طالبان تکیه شده و در مقابل با بی‌شرمی حیرت‌انگیزی از «ائتلاف شمال» و مخصوصاً «قهرمان ملی» به عنوان «قومندانان» و «رهبران» فرشته‌صفتی نام برده شده که از کابل در برابر گلبدین دفاع می‌کردند و جز این، عمل خلافی انجام نمی‌دادند!

نویسندگان سایت «خاوران» جواب طلب نیستند، ‌باید به مثابه دلالان جنایتکاران جهادی طرد شوند!

درباره‌ی جواب محمود نکته‌دان به گلشنیار فحاش سایت خاوران


محمود نکته‌دان مثل هر همکشور ضد جنایتکاران بنیادگرا دلش سوخته که در این شرایطی که مردم ما به علت حاکمیت مهاجمان امریکایی و رژیم دست نشانده‌ی بنیادگرا و جاسوس پیشگان شان، چرا برخی از به اصطلاح «دانشگاهیان» ما، شب و روز درباره ضرورت به کارگیری زبان نوشتاری در ایران، در کشوری حرافی و مقاله پردازی می‌نمایند که در مناطقی مردمش از گرسنگی و بینوایی کودکان شان را می‌فروشند. ننگی سیاه بر پیشانی امریکا، دولت دست نشانده‌اش و کلیه روشنفکران خودفروخته‌ای که راه سازش با نظام موجود را در وابستگی با امریکا، ایران و پاکستان در پیش گرفته اند. و بدین ترتیب در پاسخ به یکی از ایران پرست‌های سایت رسوای خاوران مطلبی زیر عنوان «تقدیم به آقای گلشنیار نویسنده فحاش سایت خاوران» پدید آورده است.

زویا فرزند قهرمان مردم روسیه

اعدام زویا توسط فاشیست‌های نازی (١٩٤١ ـ دهکده پتریشیوا) اعدام زویا توسط فاشیست‌های نازی
(١٩٤١ ـ دهکده پتریشیوا)

در شمـاره ۶٣ «پیـام زن» (اسد ١٣٨٤) مطلبی کوتاه درباره زندگی و پیکار و اعدام زویا‌ کاسمو دیمیانسکایا آوردیم. در این جا عکس‌ دیگری از این دختر قهرمان را به چاپ می‌رسانیم. «راوا» به نام و خاطره‌ی زویای شوروی سابق و به زویاهای سایر کشورها می‌بالد و آنان را درفش و سرمشق خود می‌داند ولو هزار بار دیگر هم منیژه‌ باختری و غیره زنان جهادی ـ مافیایی با زبان خادی و عطامحمدی شان به ما طعنه زنند که: «"راوا" از عصیان مقابل تجاوز روسیه پشیمان شد.»

الکساندر متروسوف سرباز ١٩ ساله‌ای بود که در ١٩٤٣ حین نبردی در حومه مسکو خودش را در دهانه ماشیندار نازی‌ها انداخت تا واحدش به پیش رود و به این ترتیب با نثار جانش برای آزادی وطن، در شمار قهرمانان اتحاد شوروی درآمد.

زاهده‌انصاری با پول‌های سفارت کجا گریخته است؟


زاهده‌انصاری

زنی بنام زاهده‌انصاری را وزیر خارجه جهادی ـ ‌مافیایی معلوم نیست خودش یا به اشاره بادارش کرزی، از کجا پیدا کرد و آورد و او را سفیر در بلغاریه مقرر کرد. اما زمانی که این زن شیاد به کابل خواسته شد، نیامد و تا امروز روشن نشده که با پول‌های زدگی از سفارت به کدام کشور رفته و عشق می‌کند. وزیر صاحب شدیداً «روشنفکر» جلو انتشار این خبر را هم گرفته تا بوی گندیدگی و فساد خود و دم و دستگاهش بالا نشود. البته او بیشتر از آن وقیح و خیانت‌پروف است که به فرض افشای موضوع،‌ خاطرش پریشان شود. مگر او از سفیر بودن اراذلی به بد نامی عمرصمد،‌ جاویدلودین،‌ داوودپنجشیری،‌ مسعودخلیلی و... ذره‌ای خجالت می‌کشد که از بیشرافتی گماشته‌اش زاهده‌انصاری بکشد؟

صهیونیزم، امریکانیزم و باراک اوباما

بقای کاپیتالیزم بدون خشونت، گسترش ترس، برتریت جویی، زورگویی و جنگ ناممکن است و صهیونیزم ابزار مکملی است برای تحقق کاپیتالیزم.


بدون شک قتل عام مردم بیگناه فلسطین درنوار غزه بخش کوچک یکی از پلان های خونین اسرائیل و حامیانش میباشد که سالهاست برای ساختن اسرائیل بزرگ براه انداخته شده است. فقط نباید فراموش کرد که کاپیتالیزم بمثابه هسته اصلی و تغذیه کننده واقعی در عقب این همه پلان های جهانی و منطقوی قرار دارد. بقای کاپیتالیزم بدون خشونت، گسترش ترس، برتریت جویی، زور گویی و جنگ ناممکن است و صهیونیزم ابزار مکملی است برای تحقق کاپیتالیزم. صهیونیزم بر مبنای برتریت خواهی و امتباز طلبی یک اقلیت بسیار کوچک استوار است. صهیونیزم دین، نژاد، و ملیت مشخص نمیخواهد و دقیقاً به مانند کاپیتالیزم و امریکانیزم برای رسیدن به هدف که همانا تامین منافع یک قشر برتریت طلب است، از هر ابزار و حالت ممکن استفاده میکند. امروز از صهیونیست های سکولار (!) و انتی امپریالیست (!) تا صهیونیست های عیسوی پیرو فرقه انجلیکان ها موجود است. و یا اگر پالیسی، اهداف و عملکرد های نیو لیبرالها و نیو محافظه کاران را به دقت مطالعه کنیم، مشابهت های بسیار زیادی را میتوان با پالیسی و اهداف دولت اسرائیل پیدا کرد. به همین دلیل است، که زلمی خلیل زاد افغانی تبار که خود را در هر فرصت ممکن نماینده مسلمانان جا میزند، با حرارت از سیاست های اسرائیل در منطقه دفاع میکند و سالهاست که سیاست خارجی امریکا بر محور دفاع از منافع اسرائیل استوار است. دوست و مدافع اسرائیل بودن یک فرد به معنای تعلق داشتن او به طبقه نخبه گان (!) و برگزیدگان (!) تلقی میشود. صهیونیست ها و استعمار گران خود شانرا برازنده ترین، متمدن ترین و مکملترین انسان های دنیا میشمارند که برای رهبری دنیا برگزیده شده اند. و در راه رسیدن به اهداف شان به دشمن های خود ساخته، که باید بربریت و وحشی گری را تمثیل کنند، نیازمند اند. آنهایی که رهبریت، پالیسی و اهداف صهیونیزم و امریکانیزم را میپذیرند، بدون در نظر داشت اینکه از کجا، کی و چی هستند، به تعبیر موسسه راند و امریکان انتر پریس انستیتوت(۱)به عنوان انسان های معتدل، تمدن پرست، و قابل اعتماد پذیرفته میشوند.