منابع مختلف امریکایی افشا می‌کنند: نعره‌های شرم‌آور «استقلالیت» کرزی و تکرار تلخ تاریخ

حامد کرزی که قبل از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ یک چهره ناشناخته برای مردم افغانستان بود، در اصل یکی از مهره‌های قابل اعتماد دولت امریکا و اهرام قدرت جهانی در سه دهه اخیر تاریخ افغانستان بشمار می‌رود. حامد کرزی به نسلی از خادمان «مدرن» امریکا و متحدینش تعلق دارد که به قول یکی از کارمندان عالی رتبه سیا در دهه ۸۰ میلادی، «در اولین ملاقات با افرادی مانند کرزی و مسعودخلیلی، ما (امریکایی ها) می‌دانستیم که این‌ها چهره‌های "مدرن" جامعه قبیلوی افغانستان هستند و به عوض جنگ با یک کلاشینکوف بر ضد روس‌ها در کوه‌های افغانستان، در راه منافع مان در کاخ‌های سیاست، بهتر و خوبتر خدمت خواهند کرد.»(۱)

کرزی با بادی گارد های امریکایی‌اش کرزی با بادی گارد های امریکایی‌اش در نوامبر ۲۰۰۱ در ارزگان، قبل از نصب شدنش به حیث رئیس جمهور.

کرزی که بعد از مرگ پدرش به حیث خان قبیله پوپلزی نیز برگزیده شده است، بعد از ختم تحصیل و فراگرفتن لسان انگلیسی در هند با آن که شرایط سفرش به امریکا آماده بوده است، در سال ۱۹۸۳ به پاکستان آمده است و در تنظیم جبهه نجات ملی مجددی به کار آغاز کرده است. کرزی به گفته نک‌میلس نویسنده کتاب «کرزی» و یکی از استادان پوهنتون در امریکا که چندی هم مشاور مطبوعاتی کرزی در کاخ ریاست جمهوری بوده است، بعد از اولین دعوت از طرف سفارت امریکا در پاکستان به یکی از مشتریان و همکاران دایمی سفارت امریکا و نهادها امریکایی در پاکستان مبدل شده است. در تمامی مسایل مربوط به افغانستان و منطقه آقای کرزی یکی از معدود کسانی بوده و می‌باشد که از اعتماد امریکایی‌ها برخوردار بوده است.(۲)

کتاب آقای میلس، کتاب‌هایی را که توسط نویسندگان بریتانوی در مورد امیران و شاهان افغانی در قرن های ۱۹ و ۲۰ نگاشته شده است، بخاطر می‌آورد؛ که با مهارت‌های زیاد کوشش شده، به مانند داکتر والترسایز انگلیسی که سده‌ها قبل امیر عبدالرحمن خان را «امیر مترقی، که از مدنیت حقیقی اروپا استفاده نمود» خوانده بود،(۳) از آقای کرزی هم یک چهره مترقی ترسیم کند. ولی با تکیه به این که در هر مدح و تجلیل رازی نهفته است؛ حقیقت‌های ناگقته را هم می‌توان از لابلای کتاب آقای میلس پیدا کرد. به طور مثال در کتاب آمده است که آقای کرزی یکی از تنظیم کنندگان و مهره‌های اصلی ملاقات‌های سران طالبان و امریکایی‌ها بوده است. که یکی هم ملاقات وزیر خارجه وقت طالبان که کرزی از او بمثابه «دوست خوب خود» یاد کرده است با شاردژفیر سفارت وقت امریکا در پاکستان در سال ۱۹۹۸ می‌باشد.

از بحث مشاوریت آقای کرزی در یونیکال و دوستی نزدیکش با سناتور سام برون باک(۴) از حزب جمهوری خواهان که یکی از هواداران سر سخت لابی اسرائیل در امریکاست که می‌خواهد مردم فلسطین باید به دیگر ممالک همجوار عربی فرستاده شوند، می‌گذریم که در حوصله این مطلب نمی‌گنجد. فقط، مهمترین مرحله در زندگی آقای کرزی جلسه بن در سال ۲۰۰۱ میلادی ست که به ظاهر برای به قدرت آوردن کرزی به شکل مشروع آن، گام نخست به شمار می‌رود. در حقیقت تصمیم به قدرت رساندن کرزی در افغانستان مدت‌ها قبل توسط امریکا گرفته شده و با جوانب درگیر مسئله افغانستان در میان گذاشته شده بود. گری‌برنتسن که مسوولیت سیا در افغانستان را بعد از آغاز حمله نظامی امریکا به افغانستان به عهده داشت، در کتابش می‌نگارد، «درست چند روز بعد از تصرف کابل توسط ائتلاف شمال، از طرف سیا وظیفه داده شد تا ملاقات داکتر عبدالله مسوول روابط خارجی ائتلاف شمال را با جیمس دوبینس(۵) نماینده خاص دولت امریکا در امور افغانستان، تنظیم گردد. داکتر عبدالله با طیاره سیا به تاشکند، پایتخت اوزبکستان انتقال داده شد و به تاریخ ۱۸ نومبر ۲۰۰۱ با جیمس دوبینس ملاقات کرد. در ملاقات هر دو طرف به رهبری حامد کرزی که اسمش قبلاً هم در ملاقات جیمس دوبینس با رییس سازمان استخباراتی پاکستان (آی سی آی) نیز مطرح شده بود، توافق کردند.»(۶) (توجه شود که موافقتنامه بن به تاریخ ۵ دسمبر ۲۰۰۱ به امضا رسید و ملاقات آقای دوبینس با داکتر عبدالله هفته‌ها قبل، در ۱۸ نومبر ۲۰۰۱ صورت گرفته است. نگارنده.)

بناءً، مذاکرات بن بر علاوه تقسیم قدرت در میان جناح‌های منفور و آن هم به شکل مضحک قبیله‌یی آن و مایوس کردن و عقده مند ساختن آقای ستارسیرت که بیچاره در بی‌خبری خیال خوش به قدرت رسیدن را مزه مزه می‌کرد، بازی دیگری از اهرام قدرت جهانی با مردم مان بود.

کرزی نقش مهمی در روز شوم ۸ ثور داشت کرزی نقش مهمی در روز شوم ۸ ثور داشت که قدرت از وطنفروشان پوشالی به گرگان گرسنه جهادی سپرده شد.

امروز آقای کرزی به کمک دوستانش در کمپنی راند(۷) که یک مرکز پالیسی‌ساز برای نیروهای نظامی امریکا، پنتاگون، اداره امنیت ملی و وزارت خارجه امریکاست خوب فراگرفته است که چگونه با افکار عامه بازی کند و در هر فرصت از آزادی و استقلال افغانستان صحبت کند. واضحاً، آنانی که خود وابستگی شان به خارجی‌ها غیر قابل انکار است و خود می‌دانند که در دروازه‌های سفارت‌های خارجی پرورش یافته اند، باید شگردهای عوام فریبی شان شعار آزادی خواهی و عدم وابستگی به بیگانگان باشد.

آقای کرزی که در افغانستان بر استقلالیت و وطن دوستی‌اش تاکید می‌کند، در کشور حامی‌اش از «دوستی» مبالغه آمیز افغان‌ها با امریکا با یک هیجان خاص قبیله‌یی یادآور می‌شود. به تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ وی یکجا با ملکه اردن، خانم رنا و رهبر روحانی افریقای جنوبی دسموند توتو، در یک کنفرانس که به ابتکار مرکز جهانی کلینتون در نیویورک ترتیب یافته بود، سخنرانی کرد. در جریان صحبت آقای کرزی به جواب سوال گرداننده کنفرانس آقای فرید ذکریا، در باره این که مردم افغانستان در مورد حضور قوای نظامی امریکا و متحدینش چی فکر می‌کنند، به سبک خاص خودش یک قصه گفت. کرزی گفت، «یک روز با یکی از پدران درد دیده افغان که ده عضو فامیلش را در حمله هوایی نیروهای امریکایی از دست داده بود، ناهار می‌خوردیم. در همین اثنا فرمانده نیروهای ویژه امریکا داخل اطاق شد. من نمی‌دانستم که چگونه این دو را با هم معرفی کنم. خلاصه به مرد افغان گفتم که این شخص قومندان عمومی نیروهای امریکایی است. پدر افغان از جا برخاست و بعد از احوال پرسی به فرمانده نیروهای امریکا گفت: شما ده نفر از اعضای فامیل مرا به شمول نواسه‌هایم کشتید. ولی سه نفر از اعضـای فامیـل من باقی مانده انـد، اگر آن‌ها هم کشتـه شوند، فرق نمی‌کند؛ زیرا من می‌دانم که شما به خاطر آزادی افغانستان آمده اید و خوش آمدید.» کرزی علاوه کرد که، «این خود نشانه دوستی افغان‌ها به امریکاست.»(۸)

نگارنده که هرچند در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق خورد سال بودم، ولی هنوز هم قصه‌هایی را از این قماش که گویا از «دوستی خلل ناپذیر افغان ــ شوروی» حکایه می‌کرد و هرروز از طرف منفورترین‌ها قلقله می‌شد، به خاطر دارم. هزاران دریغ و درد که مردم مان سال‌هاست یک فلم وحشتناک و خونین را مجبوراً و به تکرار تماشا می‌کنند.




یادداشت ها:

(1) Schroen، C Gary. First In: an Insider’s Account of How the CIA Spearheaded the war on Terror in Afghanistan: Presidio Press. New York، 2006.

(2) Mills، B.Nick. Karzai: The Failing American Intervention and The Struggle for Afghaitan: John Wiley. New Jersey، 2007.

(3) Ghobar، Ghulam Mohammad. Afghanistan in The Course of History: Volume 1. Enqlab Press. Tahran. 1378. (Persian)

(4) Brownback، Sam. United States، Senator، Kansas.

(5) Dobbines، James. Former U.S Special Representative for Afghanistan.

(6) Gary، Berntsen. Jawbreaker. Crown: New York، 2005.

(7) Rand Ccooperation is a global policy Think Tank offering research and analysis to the U.S Armed forces. RAND has very close ties with new conservative elements in Bush Administration. Some Notable members of RAND cooperation are Condoleezza Rice، Zalmay Khalilzad، Donald Rumsfeld and James Dobbines.

(8) Karzai، Hamid. Clinton Global Initiative 2006 Annual Meeting. New York. 2006