
در شرایط تجاوز بیسابقهی امریکا، اسراییل و متحدان اروپایی و منطقهای به ایران و در شرایطی که گروههایی از مردم از بغض رژیم اسلامی به جنایتپیشگان امریکا و اسراییل خیر مقدم میگویند، حتی از قتلگاه اوین چهار زن زندانی، چهار پرومتهی در زنجیر برای ایستادگی علیه امپریالیزم و صهیونیزم میخروشند که معتبرتر، رساتر و ملموستر از هر پدیدهای، مبین روحیه، اراده و تصویر واقعی ملت ایران است. ملتی که در لحظه کنونی دردهای جانکاه خون و رنج هزاران عزیز شان را فرو خورده و فقط به دفع و نابودی جهنمی اندیشیده و به پا میخیزند که امپریالیزم و صهیونیزم و همدستان بر سر ایران، بر سر عشق و آمال شان نازل کردهاند، جهنمی به غایت نابودکنندهتر و اهریمنانهتر از ایلغار صدام و هر ایلغار دیگری در تاریخ این کشور. غریو پرشکوه این چهار زندانی ثابت میسازد که دشمنان هستی ایران نمیتوانند بفهمند که در رگرگ ایرانیان خون داکتر ارانی، مصدق، فاطمی، روزبه، گلسرخی، احمدزادهها، سعید سلطانپور، زینب جلالیان، جعفر پوینده، محمد مختاری، بکتاش آبتین، شریفه محمدی، امیر امیرقلی، سپیده قلیان و... جریان دارد که حاضر بودهاند بند از بند شان جدا شود ولی در برابر هیچ تهاجم امپریالیستی منافی یکپارچگی و استقلال میهن شان سرخم ننمایند.
امپریالیزم امریکا، صهیونیزم و پااندازان ایرانی و افغانی آنها همان طور که مردم فلسطین، یمن و مقاومت فلسطین را نمیشناسند، مردم ایران را هم با عامل رسوای سیا -رضا پهلوی- و سایر متجاوزان به مادر اشتباه گرفتهاند.
بیایید بیانیهی ریحانه انصارینژاد، سکینه پروانه، وریشه مرادی و گلرخ ایرایی را بخوانیم که عمیقتر، فروزندهتر، برانگیزندهتر، آموزندهتر، دلنشینتر و روحپرورتر از هر حرف و صدایی در این روزگار است:
با کشتار و جنایت موجودیت یافت و با اشغالگری صاحبِخانه شد و در طول حیاتش، با تجاوز و نسلکشی، خاورمیانه را به میدان جنگهای بیپایان بدل کرد.
اسرائیل بهعنوان پادگان آمریکا در خاورمیانه، بهعنوان نمایندهی ابرقدرتهای جهان پس از جنگ جهانی دوم در منطقه سر برآورد و از همان آغاز در فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه، یمن و اخیرا با نسلکشی در غزه توحش خود را به دنیا نشان داد.
در هیچکدام از این کشورها نه بمب اتمی یافت شد و نه تدارکی برای غنیسازی در میان بود. نسلکشی به دلیلی منطقی نیاز ندارد اما دموکراسیِ غربی برای توجیه توحشِ مدامش در جهان و برای حفظ وجههی دموکرات مَنشی که مدعی آن است همواره در پی بهانهایست.
هویت آمریکا و «رژیم فاشیستی اسرائیل» با «تجاوزگری» و «کودککشی» شکل گرفته است و به هر کشوری که نظر کردند جز جنگ و ویرانی به بار نیاوردند.
حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان و نابودی زیرساختهای کشور توسط «رژیم صهیونیستی» و حامیان آمریکاییشان محکوم است. همچون دیگر جنایاتشان در دنیا، در خاورمیانه؛ و متعاقب آن حمایت از اسرائیل و اتکا به قدرتِ ویرانگرش توسط هر فرد، گروه یا جریان سیاسی، با هر رویا و تصوری نیز محکوم و نشان از دنائت و رذالتِ حامیانش دارد.
رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزهی تودهها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان. قدرتهایی که همواره با استثمار و استعمار، با جنگافروزی و کشتار در پی کسب منافع بیشتر، ویرانی را نصیب کشورهای منطقه کردهاند برای ما رهآوردی جز ویرانی و استثمار نوین نخواهند داشت.
نابود کردن زیرساختهای سوریه پس از سرنگونی اسد و تکرار همان شیوه در ایران نشان از شهوتِ اسرائیل به خاورمیانهای ضعیف و تحت سلطه دارد. و این گویای این امر است که در طراحی نوین خاورمیانه، نظامی میتواند دوام بیاورد که اقتدار «اسرائیل» بر منطقه را بیقید و شرط پذیرا باشد.
خائنان به ایران و خائنان به خلقهای خاورمیانه و خائنان به سالها مبارزات آزادیخواهانهی مردم علیه ستم بدانند خیانت و دنائتشان در حافظهی مردم ایران و در تاریخ ثبت خواهد شد.
آیندگان از آنانی که بر جنازههای مردم بیدفاع به پایکوبی ایستادهاند به ننگ یاد خواهند کرد.
ریحانه انصارینژاد، سکینه پروانه، وریشه مرادی، گلرخ ایرایی
خرداد/جوزای ۱۴۰۴
زندان اوین