«عذرخواهی» یا مقام خواهی در رژیم جهادی ‌ـ ‌مافیایی؟

سلیمان لایق، دستگیر پنجشیری و سلطانعلی کشتمند

در این اواخر «عذرنامه» سه تن از سر دسته‌های حزب وطنفروش پرچم، سلیمان ‌لایق، ریچارد(۱) دستگیر پنجشیری و سلطانعلی کشتمند انتشار یافت. آنان گفته اند که بعد از «اندیشیدن و غور» به این نتیجه رسیدند که به نمایندگی از حزب خود از مردم افغانستان معذرت بخواهند.

ظاهراً مسئله مثبت است، ندامت از سال‌های سال میهنفروشی و جنایتکاری. اما متاسفانه در پشت این «عذرخواهی و اعتراف» ریاکاری خاینانه‌ای پنهان است.

هنر خالد حسینی و عتیق ‌رحیمی، خنجری بر گلوی دژخیمان یا پری بر سر آنان؟

به راستی که در تاریخ وطن ما، هیچ فردی به اندازه‌ی عتیق‌رحیمی و خالدحسینی در زمینه ادبیات و هنر به شهرت جهانی نرسیده بود. عتیق‌رحیمی گنکور معتبرترین جایزه‌ ادبی فرانسه را برده است. خالدحسینی اگر چه تا هنوز به چنین جایزه‌ای دست نیافته است، اما از روی کتاب «کاغذپران باز»‌اش هالیوود فوراً فلمی ساخت و بوش و اعضای درجه یک تیمش خالدحسینی را به کاخ سفید دعوت کرده و او را ستودند! عتیق‌رحیمی اگر چه هنوز به چنین «افتخاری» نرسیده اما دیر یا زود اگر امریکا یا اروپا لازم تشخیص دهند او را هم به «افتخارات» بالاتر از این خشنود خواهند ساخت. هر دو نویسنده هنوز پله‌های شهرت، پول و اعتبار را در غرب می‌پیمایند.

نمایش «انتخابات»، خون را از سر و روی دژخیمان گلبدینی نمی‌تواند بسترد!

جبار‌ ثابت و میرویس یاسینی دو تن از تیزاب‌پاشان و آدمکشان گلبدینی از کاندید‌ان ریاست جمهوری اند و هادی ارغندیوال که گویا باندش را هم دارد و آن را «حزب اسلامی» می‌نامد پشتیبانی‌اش را از حامدکرزی اعلام داشت. ظاهراً همه‌ی این سه تروریست کثیف با پدر شان گلبدین رابطه ندارند!

ولی برای مردم ما و بخصوص خانواده‌ها، بازماندگان و دوستان کلیه آن آزادیخواهانی که توسط حزب خاین و جنایتکار اسلامی گلبدین در پاکستان یا داخل افغانستان به قتل رسیده اند مهم نیست که شما اراذل سه‌گانه با باند تان و پدر بد فعل تان در رابطه باشید یا نباشید‌، مهم اینست که شما ننگ عضویت در باند تروریستی اسلامی را داشته اید و حالا مثل شهنواز ‌تنی و حبیب منگل به جای آن که اول حساب خیانت‌ها و جنایت‌های بیشمار خود و حزب خود را پس دهید، با بیشرمی‌ روسپیانه خود را در بازار مکاره انتخابات عرضه می‌دارید.

زویا می‌گوید: بانوی عطا محمدی، نمی‌خواهم بشناسی‌ام!

پاسخ به نوشته‌ی «بانوی شرقی؛ می‌خواهم بشناسمت!» از منیژه ‌باختری


در همان لحظه اول که چشم به عنوان نوشته «بانوی شرقی؛ می خواهم بشناسمت!» می‌خورد این سوال هم در ذهن هجوم می‌آورد که کیست که می‌خواهد زویا را بشناسد؟ تکان می‌خوری که آه، او منیژه‌باختری است نه زنی نیمه باسواد خادی بلکه زنی در هیئت یک روشنفکر با اکت‌ها و ادعاهای بسیار که در مدح عطامحمد جنایتکار می‌نویسد، در پی شناسایی زویا دشمن آشتی‌ناپذیر میهنفروشان جهادی و پرچمی و خلقی و طالبی و نظام مافیایی شان است.

آیا خاد و مالکان منیژه‌ باختری را ـ همانی‌ که با ضیا رفعت، پرتو نادری، رهنورد زریاب، جاوید فرهاد‌ و دیگر عمال رژیم ایران، چتلی عطامحمد را می‌خوردـ مامور شناسایی زویا از طریق نوشتن درباره کتاب زویا کرده اند؟

برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد

نامه سرگشاده به خلقهای قهرمان ايران در مورد کتاب اخير دشمن


نامه‌ی فاطمه‌سعیدی (مادر شایگان) ناله و فغان یک مادر در پرپر شدن کودکانش نیست بلکه پیام از خودگذری، شهامت و دفاع آگاهانه‌ی یک زن انقلابی را از آرمان بزرگش ارائه می‌دارد.

مادر اگر دیروز به رویا روی با دشمن خلقش درگیر شد و در زیر شکنجه‌های استخوانسوز دژخیمان ساواکی حماسه آفرید، امروز هم نمی‌گذارد جانیان ولایت فقیه خون ابوالحسن، ناصر، ارژنگ و سایر فرزندان سازمان نامدار و سرفرازش را با پخش اراجیف پست خود مکدر نموده و جنایات برادران ساواکی شان را تطهیر نمایند.

«راوا» همیشه اظهار داشته است که پیکار زنان و مردان انقلابی ایران منبع الهام ماست و با درود به این مادر عزیز مان قسمت‌هایی از نامه‌ی شان را به چاپ می‌رسانیم.

متن کامل نامه مدت‌ها پیش بر روی سایت «راوا» قرار گرفته است.