«پیام زن»! بجای خرس؛ گربه یتیم را سرزنش نکنید

به چریک کبیر خلق های تحت ستم!

ارنستو! خوکان «سیا» دشمن راهت شده است
وارسته گک هرزه، مجنون کلاهت شده است
در انجمن قلم بسازنـد به هم، فروشنـد وطـن
از انقلاب صرف، طرفدار سیگارت شده است

چندی قبل نوشته‌ای را تحت عنوان «وحید وارسته و کلاه چه گوارا» در سایت افشاگر شما مطالعه نمودم. نکات ارزشمندی پیرامون زندگی طفیلی و پرتجمل کارکنان انجمن قلم با افکار ارتجاعی دکترین ادبی آنها فراوان در محتوای متن موجود بود که منعکس کننده بینش و منش مزدوران فرهنگی رژیم های مستبد، نامستقل و توتالیتر میباشد. با اینکه همیشه استفاده شایسته از تحلیل های علمی و گزارشات مستند تان برده‌ام اما در بعضی موارد با شما موافق نیستم. شاید تقصیر و بی‌بصیرتی از من باشد که کوه را سنگچل میبینم یا شاید از «پیام زن» که مورچه را فیل ساخته و تحلیلش میکند.

وحید وارسته و کلاه چه‌گوارا

به ارنستو چه‌گوارا

دنیـــــا آیینـۀ نگـــاهـت نشــده
این هرزه چرا رهرو راهت نشده
از شرم کجـا روم بگو، ارنستو!
این کلـه کـه لایق کـلاهت نشـده

زیباست، نی؟ ولی سراینده‌ی آن که وحید وارسته باشد آدم دلگیر می‌شود؛ او همانی نیست که از این بزرگمرد دوران تنها سیگار و نیز تی‌شرتش را -که چه بسا عیالداری‌ها و فرزندان جانیان جهادی هم به تن کنند- در انجمن قلم به نمایش گذاشت و او را به قدری تنزل داد که نه سوسیالیزمی ‌داشت و نه تفنگی و نه جان باختن به دست «سی.آی.ای». اگر اندیشه‌ی انقلابی چه‌گوارا را از او بگیری دولت جنایت‌شعار ایران هم به «یاد»ش می‌افتد و خودفروختگانی مثل پرتو نادری(١) و رهنورد زریاب و منیژه باختری و دیگر مردارخوران عطا محمد و روشنفکران دینی متحد بنیادگرایان مانند قسیم اخگر(۲) در مجلس‌اش تشریف می‌آورند. اگر در آن مجلس، چه‌گوارا عیار و «کاکه»ای بی‌اندیشه و بی‌جبهه معرفی نمی‌شد پر خنثی‌نویسان خادی-جهادی می‌سوخت به آنجا بیایند.

«کنفرانس پاریس»: نه می‌بخشیم، نه فراموش می‌کنیم!

چه بازی های توهین آمیز ودردناکی که با ملت رنجدیده ما صورت نمی‌‌گیرد. این بار اجرای درامه زجردهنده‌ی "کنفرانس پاریس" با تایید و حمایت امریکاست که دژخیمان ائتلاف شمال، طالبان، حزب گلبدین، القاعده، جبهه ملی، شورای عالی صلح، ائتلاف ملی، حزب حق و عدالت وغیره را جمع کرد تا برای مردم ما "صلح" بیاورند.

درد اصلی این نیست که چرا این باندهای آدمکشان حرفه‌ای، با دهان پر خون شان گرد یک خوان نشسته و دم از "صلح" میزنند؛ درد این هم نیست که به فرض این جانیان خاین به "توافقاتی" برای ایجاد دولت مشترکی برسند و مردم را، متحدا و با خاطر آرام بیشتر از پیش سلاخی میکنند؛ مسئله اصلی این است که ماشین تبلیغاتی اشغالگران امریکایی و همدستانش همه به هایهو در آمده و از طریق "کارشناسان"، "تحلیلگران" و مهره های دست آموز و زر خریدی چون ظریف نظر "رادیو آزادی"، داکتر اکبر وردک، داکتراحمد مهجور، وحید مژده وغیره کنفرانس پاریس را "حادثه" نامیده و با چنان شور و هیجان از آن حرف میزنند که گویی مردم افغانستان فقط همین یک انتخاب دارند و اگر صلح میخواهند باید به انقیاد این جلادان تن بدهند زیرا آنان "رهبران" مسلم افغانستان به شمار میروند که گروهی در قدرت، گروه دیگری "اپوزیسیون محترم مسلح" و گروهی هم "اپوزیسیون محترم غیرمسلح" ائتلاف شمال اند و با توافق شان در افغانستان صلح و صفا حاکم خواهد شد!

زمانی آفتاب غروب میکند - جغدان به پرواز در می‌آیند


تذکر «پیام زن»: ما در گذشته تحت عنوان «حنیف اتمر از پلیدترین شکنجه گران خاد» چشمدید یکی از مبارزان را انتشار دادیم که جریان قتل ایمل زرمتوال بدست حنیف اتمر، شکنجه‌گر خاد را شرح داده بود. اینک با سپاس از دوستان «انجمن افشای اسناد جنایت علیه بشریت در افغانستان»، نوشته شان در مورد اتمر را انتشار میدهیم که به گوشه های دیگری از جنایات و پستی های این مزدور کثیف روشنی انداخته اند.


سلام و درود به ملت آزاده و یک پارچه افغانستان

روز سه شنبه مورخ ٢٠ سرطان ١٣٩١ خورشیدی مطابق ١٠ جولای ٢١٢ میلادی در پروگرام به عبارت دیگر تلویزیون بی.بی.سی فارسی، مصاحبۀ تهوع آوری با جنایت سالار خونخوار و سفاک محمد حنیف اتمر، این خادیست وطنفروش پخش شد. انجمن افشای اسناد جنایت علیه بشریت در افغانستان به همکاری فرزندان آزاده و راستین افغانستان بلافاصله در افشای چهره این سفاک جنایتکار و خائن به ملت ومیهن، از اسناد آرشیف و شهادت [شاهد]، که همکار خادیست سالیان وطنفروشی اتمر بوده و اکنون از گذشه ننگین و جنایت بارش توبه کرده و برای شهادت علیه تمام جنایت سالاران حزب دموکراتیک و خادیستها حاضر به شهادت است – این افشاء نامه را به شما هموطنان درد دیده پیش کش میکند.

خانم هندیه چرا و به کدام حق سفیر شد؟

چند پرسش و یک تقاضا از او


فرزندان شخصیت های معروف تاریخ تا زمانیکه خیلی جوان اند معمولا به نام پدر یا مادر نامدار بین مردم محبوب و انگشت نما می‌باشند. در این میان فرزندانی هم اند که خود به آن چنان از آگاهی و بلوغ فکری و شخصیتی دست می‌یابند که دیگر سایه شخصیت پدر یا مادر بر سرش آزار دهنده می‌نماید و می‌خواهد خودش باشد. بسیاری هم بوده اند که در راه پدر، مادر یا... گام نهاده و ثابت ساخته اند که شایسته احترام و محبت اند. اما عده‌ای هم بوده و هستند که هیچگاه ثابت ننموده اند که سزاوار مهرورزی صمیمانه مردم باشند. در اینان جز نام، چیزی از ارزش های پدر سراغ شده نمیتواند. به نظر می‌رسد که متاسفانه خانم هندیه دختر شاه امان الله در دسته دوم قرار می‌گیرد. زیرا: