وزارت خارجه امریکا افشا میکند: چرا ربانی - مسعود در آغاز از طالبان پشتیبانی کردند؟

چنانچه به همه گان آشکاراست و آنطوری که در دل تاریخ سیاه و خونین سه دهه اخیر کشور مان نیز جا دارد، در نخستین ماه های ظهور طالبان در سال ۱۹۹۴، دولت وقت مجاهدین که توسط ربانی - مسعود اداره میشد، پشتیبانی همه جانبه شان را از جنبش طالبان ابراز داشته در تسخیر مناطق جنوب به طالبان کمک کردند. فقط علل و عوامل پشت پرده این ائتلاف نافرجام بین دولت ربانی - مسعود و طالبان تا هنوز برای مردم رنجدیده ما روشن نیست.

رابطه خلیل اله خلیلی با رژیم ساواکی محمد رضا شاه

ارتجاع شاهی و خادی و جهادی همه خواسته اند خلیل اله‌خلیلی شاعر معروف را شخصیت مقدسی وانمود سازند که نه در گذشته های دور لکه‌ای در دامان داشت و نه در دور ظاهرشاه و داوود و پوشالیان و نه در عهد امارت خون و خیانت جهادی. چنانکه می‌دانیم از الف تا یای شاعران و نویسندگان خادی-جهادی تنها یاد داشته و دارند که از او به عنوان یکی از بالاترین «مرجع» های شعر و فرهنگ فارسی نام ببرند ولی دست و زبان شان می خشکد که از نوکر بچه سقو (سقا) بودنش، از شونیزم شمالی و تاجیکی‌اش، و از همه نجستر از جمعیتی بودنش تا زمان مرگ ذکری کنند. منزلت او در جمعیت ربانی جلاد در حدی بود که مسعود خلیلی پسرش نیز مراتب ارتقا را به سرعت پیموده و به چاکر و ندیم خاص و مطبوعات باشی و سفیر کثیرالابعاد احمدشاه مسعود در هند شد و فعلاً معلوم نیست به کدام مقام دیگر نصب می‌شود.

فاطمه گیلانی، گوگوش را نمی‌شناسد!

فاطمه گیلانی را همه می‌شناسیم همان سفیر صاحب رژیم خون و خیانت برهان الدین ربانی در چین و فعلاً رئیس سره‌میاشت و از ستاره‌های رسانه‌ها که در قیافه‌گیری و فیس و افاده‌فروشی دست کمی از حنیف اتمر و امین فاطمی و دادفر سپنتا ندارد. ولی به نظر می‌رسد که بر اساس لااقل یکی از مصاحبه‌هایش از آن سه وزیرک هم در وقاحت و «بزرگ نمایی» پیشی گرفت.

وقتی مصاحبه‌گر تلویزیون «آیینه» درباره گوگوش از وی می‌پرسد، با بیشرمی یک اشراف‌زاده، پس از تاملی فیلسوفانه جواب می‌دهد: «گوگوش را نشناختم»!

سیلی‌ای از محمود درویش به روی رهنوردزریاب، واصف باختری، سمیع حامد، اکرم عثمان، لطیف ناظمی و...

شاعران و نویسندگان سازشکار وطنی که خود را همچون پشک به پای رژیم ایران، سیاف، خلیلی، ربانی، قانونی و خیانت‌پیشگان دیگر می‌‌مالند و از اکت‌های تهوع‌آور «پست مدرنیستی» هم غافل نیستند، بیشتر از آن وقیح اند که از این گونه سیلی خوردن‌ها چرت شان خراب شود. با این هم دیدن فاصله زمین و آسمانی بین نویسندگان و شاعران عافیت جو، تسلیم طلب و مرتجع کشور با یک شاعر متعهد و میهنپرست و مترقی فلسطینی جالب است.

امریکا هیچگاه سگ‌هایش را تنها نگذاشته است

چه از سرجنایتکاران جهادی و چه افرادی ظاهراً غیرجهادی فراوان شنیده شده است که پس از سقوط رژیم پوشالی در ۱۹۹۲، امریکا افغانستان را تنها گذاشت. ولی ما همواره و موکداً گفته‌ایم که امریکا این دار و دسته‌‌های خاین جهادی را صرفاً برای انتقام‌گیری از اتحاد شوروی نه آفرید و بر سر آنها سرمایه‌گذاری نکرد بلکه نقشه دراز مدت‌تری داشت تا با تکیه روی این داره‌های اسلامی و رقصاندن‌های آنها به دلخواه خود، بتواند به جای پای محکمی در «قلب آسیا» دست یابد و بر کل منطقه حاکم باشد.