من افتخـار آن را داشتـم كه به تاریخ ۱۸ سپتـامبـر بـه نماینــدگی از «جمعیـت انقـلابـی زنــان افغـانستـان» (راوا) بنابر دعوت شورای منطقوی نیوپلیموت (New Plymouth) رهسپار زیلاند جدید (New Zealand) شوم از معدود كشورهایی كه «راوا» هنوز در آنجا پا نگذاشته بود. من تصور عمومی سادهای از زیلاند جدید داشتم، از پیشرفتهترین و زیباترین كشورهای جهان كه با سیاست صلح دوستانهاش تقریباً هیچگاه درگیر بازیهای ریاكارانه و خشونت جهانی نبوده است. خوانده بودم كه طبیعتاً مردم آن نیز فوقالعاده با فرهنگ، صلحدوست و بشردوست میباشند اما هنگامی كه در اولین ساعات ورود به آكلند (Auckland) از نزدیك با این مردم آشنا شدم دریافتم كه بیشتر از آنچه در ذهن داشتم، با فرهنگ، گرم و صمیمی اند. با اعضا و سایر دوستان در شهرهای آكلند، نیوپلیموت و ولنگتن خود را واقعاً بین اعضای «راوا» یا نزدیكترین دوستان و اقاربم حس میكردم.
اسناد منتشره در شماره پیشتر روشن میساخت که کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، یعقوبی و دیگر طلبه های شعرگو در خدمت رژیم ایران اند که خطر شان اگر زیادتر از وزیران و والیان و سفیران و سایر مقام های بالا که برای امریکا، بعضی کشورهای غربی، پاکستان، ترکیه، هند، روسیه و... جاسوسی می کنند بیشتر نباشد هرگز کمتر نیست.
داكتر رمضانبشردوست در تاریخ معاصر افغانستان اولین كسی است كه شخصیت و كرامت و اصولش را بیشتر از مقام و چوكی دوست داشت. وقتی دید از طریق وزارت پلان در چهارچوب نظام مافیایی نمیتواند به اهدافش نزدیك شود، بیدرنگ به چوكی وزارت تف كرد. او هزاره تبار است اما از هزارهبازی و مخصوصاً سر جنباندن با جنایتكارانی چون خلیلی، محقق و حزب وحدت عار دارد. بیجهت نبود كه اكثریت مردم شریف و آگاه كابل در عالم یاس، به وجود او در پارلمان پر از خاینان و تبهكاران و هروئینسالاران، دل بسته به نفع او رای دادند. بشردوست آنقدر فراوان رای آورد كه دیگر برای تقلبكاران ممكن نبود او را بازنده اعلام دارند.
از سده ها بدینسو، جهانیان تمامی باشندگان این سر زمین آزاده را به حیث افغان شناخته به هویت شان ارج گذاشته اند، به ویژه بعد از بیرون ریختن قدرت های استعماری از کشور. گام گذاردن به قهقرا غرض جستجوی هویت نژادی، کار نژادپرستان و راسیست ها است. و آقای «کهگدای» که خوش دارد هویت اش رادر چند مقوله اتنیکی بیان نماید (که بعداً به آن خواهیم پرداخت)، نباید به اشاعه شوینیسم آریایی،آنهم در امریکا، بپردازد؛ مگر بی خبر است که:
«آریایی در فرهنگ سیاسی امریکا و کانادا فحش و توهین است.کلمه «آریایی» در فرهنگ سیاسی امریکا و کانادا و بسیاری از کشورهای غربی مرادف «فاشیست» و «نازی» است. آریایی گری مرام گروه های نازی و فاشسیت نظیر «کوکلوکس کلان» و «حزب گارد غربی» و «ملت های آریایی» و «حزب ناسیونالیست کانادا» است. افکار عمومی کانادا و امریکا، بعد از جنگ جهانی دوم، این گروه ها و سیاست و ایدیولوژی نژادپرستانه ی آنها را تهدید جدی برای امنیت جامعه به حساب می آورد».
(«شهروند»، شماره ٨٨٦ صفحه ٣)
با تعیین یونس قانونی در راس ولسی جرگه، هر سه قوه اجرائیه، مقننه و قضائیه با هم وصلت استعماری یافتند. هیچ یك از رهبران تعیین شده ی این سه قوه نمیتواند جانب دیگر را متهم به رابطه مخفی و یا علنی با قدرت های بیگانه نموده و خود را فرد نجیب، باوجدان و وطنخواه جلوه دهد. درین مضمون نحوه نصب قانونی را در راس ولسی جرگه افغانستان مورد ارزیابی قرار داده و چگونگی خلق كشمكش های تصنعی بین كرزی و قانونی و بازی های استعماری را در اغفال مردم افغان تحلیل خواهیم كرد.
- حامد كرزی، ضد بنیادگرا؟
- ریاكاری در دفاع از عبدالرحمان
- امضای «تفاهمنامه» خیانت به استقلال افغانستان
- انتخابات پارلمانی زیر سایهی اسماعیل، قانونی، خلیلی و سایر جنایتسالاران!
- تظاهرات، فریاد فروخوردهی عوام یا «تحریكات و سؤاستفاده القاعده»؟
- گودرزی زنده خواهد ماند
- زویا فرزند قهرمان روسیه
- مسعودهجلال، اجنت اسرائیل؟
- دروغگویی و ریاكاری مسعودهجلال
- ملا متوكل و سایر سر تبهكاران طالبی
- مزدور و مكروبی بنام ملاراكتی هم به پارلمان میرود!
- «بچه»هایی كه بر ما حكومت كردند
- درنگی بر ژورنالیزم زردِ جنایتسالار پسند شكراله كهگدای
- غـروب آخـرین سپیـده
- مسئول لچكی تورن اسماعیل كیست؟