ا.نگارگر، شیرنری‌ كه ‌روباهی‌ پیرشد!

تا این‌ شماره‌ باز هم‌ چند پاسخ‌ دیگر به‌ نوشته‌ی‌ استاد شیرنر برای‌ ما رسید كه‌ درینجا فقط‌ یكی‌ از آنها را می‌آوریم‌.

تمامی‌ عنوانهای‌ فرعی‌ از ماست‌. «پیام‌زن‌»


من‌ به‌ عنوان‌ صرفاً یك‌ خواننده‌ دایمی‌ و طرفدار «پیام‌ زن‌» می‌خواهم‌ به‌ چند نكته‌ از نوشته‌ آقای‌ ا.نگارگر بپردازم‌. تنها خواهشی‌ كه‌ از وی‌ دارم‌ اینست‌ كه‌ بر من‌ هم‌ چوب‌ «شعله‌ای‌» را حواله‌ نكند كه‌ بیشتر از آن‌ بدون‌ سابقه‌ سیاسی‌ قابل‌ توجه‌ و تجربه‌ مبارزه‌ هستم‌ كه‌ آن‌ برچسپ‌ برمن‌ روا باشد. من‌ بی‌ادعاتر از آنم‌ كه‌ در مقام‌ یك‌ «شعله‌ای‌» به‌ پاسخ‌ برآیم‌. و توضیح‌ دیگر درین‌ باب‌ اینكه‌ در صحبت‌ با آشنایانی‌ در پشاور (دو تن‌ از آنان‌ را می‌شناختم‌ كه‌ شعله‌ای‌ بودند) وقتی‌ راجع‌ به‌ نامه‌ نگارگر به‌ «پیام‌زن‌» بحث‌ شد، یكی‌ از «شعله‌ای‌»ها مطلبی‌ با این‌ مضمون‌ گفت‌: «قضاوت‌ در مورد شعله‌ای‌ها و كسانی‌ كه‌ به‌ آن‌ جریان‌ پشت‌ كردند برای‌ مردم‌ افغانستان‌ مشكل‌ نیست‌. آنان‌ از روی‌ خون‌ شعله‌ای‌ها و توبه‌ نامه‌های‌ ا.نگارگرها مدتهاست‌ قضاوت‌ خود را كرده‌ اند. شعله‌ای‌ها با نگارگرها كاری‌ ندارند. سروكار آنان‌ با اربابان‌ نگارگرها است‌.» در توضیحی‌ كه‌ خواستم‌ گفتند كه‌ نگارگر توبه‌ نامه‌ای‌ به‌ گلبدین‌ فرستاده‌ است‌ و اخیراً هم‌ خود را زیر پای‌ طالبان‌ انداخت‌ كه‌ پدر توبه‌ نامه‌ دادن‌ می‌باشد!

منظورم‌ اینست‌ كه‌ «شعله‌ای‌»ها صحیح‌ یا غلط‌ یكچنان‌ برخوردی‌ به‌ مسئله‌ دارند ولی‌ من‌ از دید یك‌ دوستدار «پیام‌ زن‌» و «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌» حرف‌ می‌زنم‌، از دید یك‌ دوستدار نشریه‌ و سازمانی‌ كه‌ بی‌تردید موجب‌ مباهات‌ تمام‌ افراد و تشكل‌ های‌ ضد پرچم‌ و خلق‌ و ضد بنیادگرایان‌ وطن‌ ماست‌.

۱) ا.نگارگر (كه‌ زمانی‌ واقعاً استاد من‌ بود لیكن‌ اكنون‌ در می‌یابم‌ كه‌ رد این‌ لقب‌ وی‌ از سوی‌ «پیام‌ زن‌» چقدر بجاست‌) نامه‌اش‌ را با این‌ «بیت‌» می‌آلاید:

خلقی‌ اگر ملك‌ را به‌ روس‌ می‌دهد
تو دهی‌ بهر چینیان‌ به‌ گرو
تو خری‌ بار اژدها بر دوش‌

نرسد به‌ خر به‌ غیر از جو
گربگیرم‌ به‌ دست‌ خامهء‌ خویش‌
سازمان‌ ترا بگیرد تو
با شتر خار كون‌ خویش‌ مخار

اگر بی‌بی‌ حاجیه‌ یكبار مزه‌ی‌ شلاق‌ را بچشد...

بی‌بی‌حاجیه‌كلاوس‌ خود را به‌ این‌ شكل‌ و شمایل‌ در آورده‌ و طالبان‌ را تایید می‌كند تا «صدفیصد مسلمان‌» معلوم‌ شود! این‌ خانم‌ كه‌ جرأت‌ دارد طالبان‌ را تایید كند، چرا در كشور خودش‌ سویس‌ به‌ مبارزه‌ به‌ خاطر استقرار حكومت‌ مبتنی‌ بر «شریعت‌ غرای‌ محمدی‌» از نوع‌ طالبی‌اش‌ نمی‌پردازد؟
یك‌ جواب‌ اینست‌ كه‌ در آنصورت‌ به‌ عنوان‌ دیوانه‌ای‌ زنجیری‌ به‌ دارالمجانین‌ برده‌ شده‌ یا به‌ چندین‌ سال‌ حبس‌ با اعمال‌ شاقه‌ محكوم‌ میگردد!

خانم‌ بی‌بی‌ «حاجیه‌ كلاوس‌» زن‌ ۴۵ ساله‌ی‌ سویسی‌ كه‌ ۱۶ سال‌ قبل‌ به‌ اسلام‌ روی‌ آورده‌ و عضو حركت‌ انقلاب‌ اسلامی‌ مولوی‌ محمدنبی‌ محمدی‌ میباشد، مصاحبه‌ای‌ داشته‌ با سیدبخارشاه‌ كه‌ فرنتیرپست‌ (۱۵ مارچ‌ ۱۹۹۵) قسمتهایی‌ از آن‌ را نقل‌ كرده‌ است‌.

كربلایی‌ داكتر موسوی‌، از انحطاط‌ قومبازی‌ تا ابتذال‌ «عاصی‌»گری

اشاره‌ای‌ به‌ نوشته‌ی‌ «عاصی‌، شعر و جامعه» به‌ قلم‌ داكتر سیدعسكر موسوی‌


خوانندگان‌ ما داكتر سید عسكر موسوی‌ را می‌شناسند. وی‌ همانیست‌ كه‌ همراه‌ فرد دیگری‌ موسوم‌ به‌ ارغوان‌، از رادیو بی‌بی‌سی‌ هر چه‌ از تعصب‌ و تنگ‌نظری‌ قوم‌گرایی‌ یاد داشت‌ به‌ زبان‌ راند و هر قدر می‌توانست‌ خود را زیر پای‌ حزب‌ وحدت‌ و لیدران‌ جنایتكارش‌ چپاند تا حق‌ «دفاع‌ از قوم‌ هزاره‌» را به‌ بهترین‌ نوع‌ ممكن‌ اداء كرده‌ باشد!


وحدت‌ قوام ‌یافته‌ با خون‌ هزاره‌ و پشتون‌ و سایر ملیت‌ ها را باند های‌ تبهكار بنیادگرا از جنس‌ سنی‌ وشیعه‌ به‌ یاری‌ مخصوصاً جیره‌خواران‌ روشنفكر خود می‌خواهند نابود كنند

هنوز آزار تبلیغات‌ او برای‌ باند مزاری‌ از یاد نرفته‌ بود كه‌ اینك‌ زیر عنوان‌ پرطمطراق‌ «عاصی‌، شعر و جامعه‌» در «تعاون‌» (شماره‌ پنجم‌ ۱۳۷۵) چیزهایی‌ گفته‌ كه‌ اگر صرفاً بنابر سطحی‌، مبتذل‌ و ارتجاعی‌ بودن‌، آنها را نادیده‌ بگیریم‌ درست‌ نخواهد بود زیرا وی‌ نیز گویا شامل‌ همان‌ خیل‌ شاعران‌ و نویسندگانی‌ است‌ كه‌ با سقوط‌ رژیم‌ نجیب‌ خود را بی‌پدر و مادر احساس‌ كرده‌ و اكنون‌ هم‌ هیچ‌ ابایی‌ ندارند كه‌ به‌ ساز جنایتكاران‌ جهادی‌ و طالبی‌ برقصند. معذلك‌ با توجه‌ به‌ امكانات‌ مطبوعاتی‌ رژیم‌ پوشالی‌ از یك‌ طرف‌، و بی‌سوادی‌ و چركین‌ بودن‌ فرهنگی‌ بنیادگرایان‌ از طرف‌ دیگر، هستند روشنفكرانی‌ كه‌ اظهارات‌ ادبی‌ و غیرادبی‌ داكتر موسوی‌ها را جدی‌ گرفته‌ و موضع‌ و ماهیت‌ ارتجاعی‌ آنان‌ را به‌ لقای‌ «صلاحیت‌» و «مقام‌» ادبی‌ یا علمی‌ آنان‌ می‌بخشند. از دید روشنفكران‌ مذكور، یك‌ فرد «فرهنگی‌» علیرغم‌ زندگی‌ای‌ مملو از ریزه‌خواری‌ پوشالیان‌ و جنایت‌ پیشگان‌ اخوانی‌، تولیدات‌ به‌ درد خور داشته‌ و ازینرو نباید به‌ افشاء و طرد خصمانه‌اش‌ پرداخت‌!

«سیا» از مزدورانش سیلی می‌خورد

شیخ عمر متهم به مزدوری و دزدی
انفجار «مركز تجارت جهانی‌» در نیویارك ثمره‌ی اخوان پروری سی‌. آی‌. ای



انفجار مهیبی در زیر زمینی آسمانخراش «مركز تجارت جهانی‌» در نیویارك بروز ۲۶ فبروری ۱۹۹۲ چشم افكار عمومی جهان را بر حقیقتی گشود كه نیروهای وطنپرست كشورهای اسلامی از سالها قبل فریاد می‌كردند: اینكه اخوان و اخوانیت جز دهشت افگنی مسلك و اعتقادی ندارند و درین راه از گزیدن دست صاحبان و پرورندگانی كه بدهان شان روزی می‌گذارد نیز ابا نمی‌كنند.

در آن روز سرد زمستانی انفجار بم بزرگ ۵۵۰ كیلویی تعبیه شده در موتری كه در گاراژ زیر زمینی «مركز تجارت جهانی‌» توقف داده شده بود حفره‌ی بزرگی مهیبی به قطر ۶۰ متر را بوجود آورده باعث هلاكت شش نفر و زخمی شدن بیشتر از هزار نفر گردید. تا آنزمان این بدترین و بزرگترین حادثه‌ی دهشت افگنی در تاریخ و قلمرو ایالات متحده‌ی امریكا بود، بدین سبب تحقیق و جستجوی گسترده‌ای در سراسر كره‌ی زمین توسط مقامات امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده راه افتاد تا عاملین انفجار را كشف و گرفتار نمایند. یكی از متهمین عمده جوان ۳۳ ساله‌ی مصری بنام «محمود ابوحلیمه‌» بود كه با همكاری حكومت مصر گرفتار و به ایالات متحده انتقال داده شد.

نفرین و مرگ بر جهادی و طالبی، زنده باد آزادی و دموكراسی

طالبان كه چندی قبل سوار بر سرپنجه‌ی باداران خارجی شان تا مزار پیشروی نمودند و سرمست پنداشتند كه دیگر حاكمین عام و تام كشور اند، اینك با شكست های پیهم از سوی برادران رهزن جهادی شان دچار سرگیجه شده و حتی باداران را هم كه دیروز «دولت‌» آنان را به رسمیت شناختند، دست و پاچه ساخته اند.

در مقابل‌، جهادیها كه تا دیروز سوراخ می‌پالیدند به بركت وابستگی به ایران‌، ازبكستان و... و دریافت كمك‌های عظیم تا حوالی كابل پیش آمده و لبخند خوشی بر لبان ولینعمتان خود جاری ساختند.

گلبدین، ربانی، مسعود، خلیلی، اکبری و سایر وطنفروشان جهادی به دامان ایران پناه بردند

آنچه درین میان بخوبی قابل درك است تلاش پدران گروههاست كه هركدام می‌كوشد چاكرانش را ترغیب نماید تا با نمایش قدرت موقعیت برتری را برای چانه زدن های بعدی كسب كند. ایران و پاكستان بر اساس تضاد حاد بین هم هركدام تقلا دارد تا دار و دسته مزدورش را بر سر قدرت نگهداشته و كشور ما را شدیدتر از هر زمانی به صحنه سگ‌جنگی دست پرورده های شان كه با فراغ خاطر و خیانت پیشگی به ساز شان می‌رقصند، مبدل سازد.