اگر بی‌بی‌ حاجیه‌ یكبار مزه‌ی‌ شلاق‌ را بچشد...

بی‌بی‌حاجیه‌كلاوس‌ خود را به‌ این‌ شكل‌ و شمایل‌ در آورده‌ و طالبان‌ را تایید می‌كند تا «صدفیصد مسلمان‌» معلوم‌ شود! این‌ خانم‌ كه‌ جرأت‌ دارد طالبان‌ را تایید كند، چرا در كشور خودش‌ سویس‌ به‌ مبارزه‌ به‌ خاطر استقرار حكومت‌ مبتنی‌ بر «شریعت‌ غرای‌ محمدی‌» از نوع‌ طالبی‌اش‌ نمی‌پردازد؟
یك‌ جواب‌ اینست‌ كه‌ در آنصورت‌ به‌ عنوان‌ دیوانه‌ای‌ زنجیری‌ به‌ دارالمجانین‌ برده‌ شده‌ یا به‌ چندین‌ سال‌ حبس‌ با اعمال‌ شاقه‌ محكوم‌ میگردد!

خانم‌ بی‌بی‌ «حاجیه‌ كلاوس‌» زن‌ ۴۵ ساله‌ی‌ سویسی‌ كه‌ ۱۶ سال‌ قبل‌ به‌ اسلام‌ روی‌ آورده‌ و عضو حركت‌ انقلاب‌ اسلامی‌ مولوی‌ محمدنبی‌ محمدی‌ میباشد، مصاحبه‌ای‌ داشته‌ با سیدبخارشاه‌ كه‌ فرنتیرپست‌ (۱۵ مارچ‌ ۱۹۹۵) قسمتهایی‌ از آن‌ را نقل‌ كرده‌ است‌.

باور كردنی‌ نیست‌ ولی‌ واقعیت‌ است‌: بی‌بی‌ حاجیه‌ گفته‌ است‌ كه‌ «بشدت‌ تحت‌ تاثیر طالبان‌ قرار گرفته‌ است‌» و زنی‌ از پیشترفته‌ترین‌ و با فرهنگ‌ترین‌ نقطه‌ اروپا اولاً ادعای‌ «مسلمان‌» شدن‌ می‌كند و بعد در حالیكه‌ بوی‌ اعمال‌ طالبان‌ در اقصی‌ نقاط‌ عالم‌ بالا گرفته‌ است‌، او «تحت‌ تاثیر» این‌ باند ضد زن‌، ضد دموكراسی‌ وضد هرچه‌ نامی‌ از علم‌، فرهنگ‌، تمدن‌ و انسانیت‌ دارد، قرار می‌گیرد!

باید شك‌ كرد. مخصوصاً مردم‌ ما كه‌ در تاریخ‌ شان‌ جاسوسان‌ انگلیس‌ در لباس‌ ملا و مولوی‌ كم‌ نبوده‌ اند، به‌ این‌ نوع‌ «اسلام‌ آوردن‌» و «مسلمانی‌» شدیداً شك‌ می‌كنند. شك‌ می‌كنند به‌ آقایان‌ و خانم‌هایی‌ كه‌ اولاً به‌ اصطلاح‌ «مسلمان‌» میشوند، بعد عاشق‌ سرزمین‌ ویران‌ ما و بعد وابسته‌به‌یك‌ حزب‌جهادی‌خاین‌كه‌ تایید بی‌شرمانه‌ی‌ طالبان‌ رابدنبال‌ دارد!

تصور نمی‌كنیم‌ با بی‌بی‌حاجیه‌ها بتوان‌ با جر و بحث‌ مسایل‌ را روشن‌ ساخت‌. از دیگر تجارب‌ بگذریم‌ صرف‌ اگر او بطور ناشناخته‌ و بدون‌ محافظت‌ برادران‌ طالبش‌ حینیكه‌ با چادر و دلاق‌ در سركهای‌ كابل‌ ظاهر گردد طوریكه‌ مثلاً بجلك‌ پایش‌ اندكی‌ از زیر تنبانش‌ پیدا باشد و فاشیست‌های‌ طالبی‌ با كیبل‌ و دره‌ و دو و دشنامهای‌ رذیلانه‌ زیر لت‌ و كوبش‌ بگیرند، آنگاه‌ و فقط‌ آنگاه‌ است‌ كه‌ خواهد فهمید «برادران‌»ش‌ زیر نام‌ اسلام‌ و شریعت‌ و قرآن‌ چه‌ روزگاری‌ بر زنان‌ ما آورده‌ اند و با دفاع‌ از این‌ بدجنسان‌ یا جهادی‌های‌ خاین‌، مرتكب‌ چه‌ توهین‌ سخت‌ و نابخشودنی‌ای‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ ما شده‌ است‌. او می‌ افزاید: «امروز كابل‌ امن‌تر از پشاور است‌ و مردم‌ آنجا تحت‌ حكومت‌ طالبان‌، خشنوداند»!

تنها فرق‌ حاجیه‌ خانم‌ با جاسوسان‌ قدیم‌ (و جدید) انگلیسی‌ وغیره‌ اینست‌ كه‌ آنان‌ مقاصد خود را پنهان‌ می‌داشتند لیكن‌ این‌ خانم‌ به‌ شیوه‌ كاملاً تازه‌ای‌ رو كرده‌ و علناً برزخم‌ مردم‌ ما نمك‌ می‌پاشد. و الا كدام‌ انسان‌ سالم‌ و خیرخواه‌ افغانستان‌ آنهم‌ زن‌، پیدا میشودكه‌ اینچنین‌ نانجیبانه‌ و نفرت‌ انگیز مردم‌ ما را «خشنود» از سلطه‌ی‌ فاشیست‌هایی‌ قسی‌القلب‌ و دشمن‌ فرهنگ‌ و علم‌ و زن‌ بنامد؟

حاجیه‌ خانم‌ ضمن‌ سایر فرمایشات‌ دیگر ناسیونالیستی‌، می‌فرماید: «هویت‌ امری‌ بسیار مهم‌ و ضروری‌ یك‌ ملت‌ بشمار می‌رود و بدون‌ آن‌، شخصیت‌ ملت‌ قادر به‌ رشد نیست‌.» كاش‌ كسی‌ به‌ او می‌فهماند كه‌ برادران‌جنایتكاربنیادگرایش‌،«ناسیونالیزم‌» و«دموكراسی‌» هردورابه‌ صراحت‌ معادل‌ «كفر»وپدیده‌ای‌ «وارداتی‌» و«غربی‌»می‌دانندوبناءً قبل‌ از وعظ‌درباره‌اهمیت‌ «هویت‌»برای‌«پشتونها»،خوب‌بود گپش‌ را با آن‌ خاینان‌ تصفیه‌ می‌كردتابازهم‌درموردصادقانه‌بودن‌حرفهایش‌شك‌نمی‌ كردیم‌.

بی‌بی‌ خانم‌ كذب‌ و ریا را به‌ حد اعلی‌ میرساند وقتی‌ پشاور را ستوده‌ و آنرا صاف‌ و پوست‌ كنده‌ «جنت‌» می‌خواند. افسوس‌ كسی‌ نبود و نیست‌ كه‌ از او بپرسد چرا در سویس‌ نشسته‌ و چند سال‌ نه‌، صرفاً چند ماه‌ را درین‌ «جنت‌» سپری‌ نمی‌كند تا پیش‌ از آنكه‌ از این‌ جهان‌ برود، از چشیدن‌ لذت‌ زندگی‌ در «جنت‌» روی‌ زمین‌ بی‌ نصیب‌ نماند.

البته‌ این‌ دروغ‌ آخری‌ خانم‌ برای‌ ما تازگی‌ ندارد. از زنان‌ ومردان‌ مشكوك‌ اروپایی‌ و امریكایی‌ زیادی‌ شنیده‌ایم‌ كه‌ با آه‌ و افسوس‌ فراوان‌ حسرت‌ زندگی‌ در كابلِ قبرستان‌ شده‌ و پشاورِ متعفن‌ از وجود باندهای‌ جنایت‌ پیشه‌ بنیادگرا را می‌خورند.

متأسفانه‌ شرایط‌ و مشكلات‌ متعدد «راوا» اجازه‌ نمی‌دهد كه‌ این‌ بی‌بی‌ حاجیه‌ قلابی‌ را به‌ خاطر تحقیر و اهانت‌ وقیحانه‌اش‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ ما مورد تعقیب‌ قانونی‌ قرار داده‌ و او را به‌ پوزش‌ خواستن‌ وادارد. از این‌ روامیدواریم‌ خوانندگان‌ آزادیخواه‌ ما در سویس‌ یا هر كشور دیگر چهره‌ اصلی‌ این‌ فرد را بمثابه‌ اجنت‌ خطرناك‌ بنیادگرایان‌ وطنی‌ افشاء سازند.

مطالب مرتبط