مزدور و مكروبی‌ بنام‌ ملاراكتی‌ هم‌ به‌ پارلمان‌ می‌رود!

بعضی‌ دوستان‌ خارجی‌ كه‌ هنوز آشنایی‌ كافی‌ به‌ افغانستان‌ تار و مار شده‌ توسط‌ میهنفروشان‌ بنیادگرا نیافته‌ اند از ما می‌پرسند: آیا ملاراكتی‌ واقعاً خود را برای‌ پارلمان‌ كاندید می‌كند یا اینكه‌ این‌ را رسانه‌ها چاق‌ می‌كنند تا تبسمی‌ بر لبان‌ مردم‌ سوگوار شما آورند؟

و وقتی‌ ما توضیح‌ می‌دهیم‌ كه‌ نه‌ موضوع‌ جدی‌ است‌ و نه‌ تنها او بلكه‌ خاینان‌ كثیفتر نسبت‌ به‌ او مثل‌ ملا وكیل‌متوكل‌ و ملاخاكسار و حتی‌ گلبدینی‌ها هم‌ كاندید خواهند بود، لااقل‌ یكی‌ از آنان‌ آنقدر بهت‌زده‌ شد كه‌ لحظاتی‌ هیچ‌ حرفی‌ بر زبان‌ نیاورد و همدردی‌اش‌ را با مردم‌ ما فقط‌ با قطرات‌ اشكش‌ بیان‌ داشت‌. البته‌ تقریباً تمامی‌ دوستان‌ مذكور، اینگونه‌ برآمدهای‌ طالبان‌ و گلبدینی‌ها را آش‌هایی‌ می‌دانند كه‌ امریكا برای‌ مردم‌ افغانستان‌ می‌پزد. از یاد نمی‌بریم‌ كه‌ امریكا ملاراكتی‌ را پس‌ از مدت‌ بسیار كوتاهی‌ از گوانتانامو رها كرد و این‌ نامردك‌ جنایت‌پیشه‌ هر چه‌ در انبان‌ تعریف‌ و تمجید داشت‌ درباره‌ شرایط‌ گوانتانامو به‌ زبان‌ آورد.

«بچه‌»هایی‌ كه‌ بر ما حكومت‌ كردند

taliban photo book by thomas dworzak, a publication of trolley ltd, uk

ما مدت‌ها پیش‌ در «پیام‌ زن‌» گفته‌ بودیم‌ كه‌ یكی‌ از دلایل‌ ستمكاری‌های‌ قرون‌ وسطایی‌ و غیر انسانی‌ طالبان‌ احتمالاً در آزارهای‌ جنسی‌ است‌ كه‌ اغلب‌ آنان‌ در دوران‌ كودكی‌ و نوجوانی‌ در مدرسه‌ها دیده‌ اند. نكته‌ای‌ كه‌ در مورد «برادران‌» دینی‌ نكتایی‌ پوش‌ شان‌ مثل‌ داكتر عبداله‌، فهیم‌، یونس‌قانونی‌ وغیره‌ نیز صدق‌ می‌كند.

آیا جنایت‌سالاران‌ از دیدن‌ هیأت‌ «بچه‌»های‌ شان‌ خجالت‌ خواهند كشید؟ فكر نمی‌كنیم‌. اما این‌ عكس‌ها بدون‌ تردید مایه‌ سرافكندگی‌ مردم‌ ما می‌باشند كه‌ وقتی‌ نیرویی‌ انقلابی‌ رهبری‌ كننده‌ ضعیف‌ باشد، بیگانگان‌ چه‌ وحوش‌ كثیف‌ پر عقده‌ای‌ را برای‌ ما «قهرمان‌» وانمود ساخته‌ به‌ حكومت‌ می‌رسانند. حتی‌ همین‌ عكس‌ها هم‌ كافی‌ اند تا مخصوصاً روشنفكران‌ طرفدار این‌ مزدوران‌ بیمار و جاسوس‌ نظیر نرشیرنگارگر، خلیل‌هاشمیان‌، نبی‌مصداق‌، رحمت‌اله‌صافی‌ و... اگر از دنیا یك‌ روز هم‌ باقی‌ بماند باید در كنار روشنفكران‌ طرفدار جنایت‌سالاران‌ «ائتلاف‌ شمال‌» همراه‌ با مالكان‌ شان‌ محاكمه‌ صحرایی‌ شوند كه‌ چرا با پامال‌ كردن‌ شرافت‌ خود به‌ دفاع‌ از این‌ مشتی‌ جاهل‌ و جنایتكار برخاسته‌ بودند.

درنگی‌ بر ژورنالیزم‌ زردِ جنایت‌سالار پسند شكراله‌ كهگدای

این‌ نوشته‌ كه‌ چهره‌ یكی‌ دیگر از روشنفكران‌ سرسپرده‌ی‌ جنایت‌سالاران‌ «ائتلاف‌ شمال‌» را افشا می‌نماید، با پوزش‌ از نویسنده‌ ارجمندش‌ رووف روشــــنـایی، اندكی‌ فشرده‌ به‌ چاپ‌ می‌رسانیم‌.

«ماده‌ ۱۹ منشور جهانی‌ حقوق‌ بشر: هر فرد حق‌ آزادی‌ عقیده‌ و بیان‌ را دارد و حق‌ مذكور شامل‌ آن‌ است‌ كه‌ از داشتن‌ عقاید خود بیم‌ و هراس‌ نداشته‌ باشد و در كسب‌ اطلاعات‌ و افكار و در اخذ انتشار آن‌ به‌ تمام‌ وسایل‌ ممكن‌ و بدون‌ ملاحظات‌ مرزی‌ آزاد باشد» و در زیر این‌ آرتیكل‌ چنین‌ آمده‌:

«آزادی‌ مطبوعات‌ مثل‌ یك‌ گردباد است‌ كه‌ ریشه‌های‌ فساد، ساخت‌ و پاخت‌ و قوم‌ و خویش‌ پرستی‌ و انتصاب‌ آنها در مسند ادارات‌ دولتی‌، همچنان‌ رژیم‌های‌ استبدادی‌ كه‌ برای‌ چند دهه‌ در یك‌ كشور ریشه‌ دوانیده‌ را از ریشه‌ درآورده‌ و به‌ دور خواهد انداخت‌. رژیم‌های‌ استبدادی‌ آزادی‌ مطبوعات‌ را "خطرناك‌" و "مخرب‌" می‌دانند، بنابرین‌ سعی‌ می‌كنند به‌ طریقی‌ روزنامه‌نگاران‌ و روزنامه‌های‌ مستقل‌ را با مارك‌ "جاسوسی‌" و "تبلیغات‌ بیگانگان‌" و "مزدور" و "انتشار اسرار دولتی‌" و "توهین‌ به‌ مقدسات‌" حذف‌ كنند»، «آزادی‌ مطبوعات‌ سنگ‌ بنای‌ هر آزادی‌ دیگر است‌، آزادی‌ مطبوعات‌ كلید دموكراسی‌ است‌»، «قلم‌ زدن‌ در راه‌ حقیقت‌ و یا گفتن‌ حقیقت‌ بدون‌ زیبا جلوه‌ دادن‌ آن‌، رنگ‌ كردن‌ و سؤاستفاده‌ از آن‌ از اهمیت‌ بالایی‌ برای‌ روزنامه‌نگاران‌ برخوردار است‌. بعضی‌ از روزنامه‌نگاران‌ به‌ دلایل‌ ارتباط‌ سیاسی‌ كه‌ با مسئولان‌ بالایی‌ دولت‌ برقرار می‌كنند ممكن‌ در دام‌ آنها بیفتند و یا به‌ دلایل‌ حرفه‌ و یا گزارشات‌ سیاسی‌ خود بروكراتیك‌ عمل‌ كرده‌ و اخلاق‌ روزنامه‌نگاری‌ را زیر پا گذاشته‌ و به‌ خاطر جاه‌ و مقام‌طلبی‌ و ثروت‌اندوزی‌ گزارشات‌ جعلی‌ و ناقص‌ را به‌ مردم‌ ارایه‌ دهند.

غـروب‌ آخـرین‌ سپیـده

داستان‌ قتل‌ عین‌القضات ‌همدانی‌ بدست‌ روحانیت‌


فـرهاد عـرفانی‌ ـ مـزدك‌


عین‌القضات‌ به‌ فارسی‌ و عربی‌ آثار متعدد دارد و گذشته‌ از تبحر در حكمت‌ و عرفان‌، در شاعری‌ و نویسندگی‌ هم‌ قریحه‌ی‌ عالی‌ داشته‌ است‌.
به‌ نقل‌ از دایره‌المعارف‌ مصاحب‌ و فرهنگ‌ معین‌.
«پیام‌ زن‌»


... برخیز مردك‌!

سرنگهبان‌، با قدی‌ بلند، سینه‌ای‌ ستبر، ریشی‌ انبوه‌، و شمشیری‌ آخته‌، در چهارچوب‌ در ایستاده‌ بود و چشم‌ در چشم‌ عین‌القضات‌، دوخته‌ بود.

عین‌القضات‌، با سر و روئی‌ آشفته‌، گیسوانی‌ درهم‌، جامه‌ای‌ پاره‌ و آلوده‌ در سرگین‌ چهارپایان‌ و چهره‌ای‌ و دست‌ و پائی‌ پوشیده‌ از خون‌ خشكیده‌ و گرفتار در غل‌ و زنجیر، آنچنان‌ به‌ گرسنگی‌ و تشنگی‌ گرفتار بود كه‌ توانی‌ برای‌ برخاستن‌ نداشت‌. پس‌ خطاب‌ به‌ نگهبان‌ با صدائی‌ ضعیف‌ گفت‌: «كمی‌ آبم‌ دهید!».

مسئول‌ لچكی‌ تورن‌ اسماعیل‌ كیست‌؟

«ماه‌ و ستاره‌ و خورشید جهاد» و لابد لومپن‌ اوباش‌ كثیف‌ جهاد تورن‌ اسماعیل‌، كارگری‌ را كه‌ در ساختمان‌ پل‌ هوایی‌ در هرات‌ كار می‌كرد زیر مشت‌ و لگد گرفت‌ و بعد از سگان‌ مسلح‌اش‌ خواست‌ تا الله‌ اكبر گویان‌ او را در مضروب‌ كردن‌ كارگر بیگناه‌ كمك‌ كنند. (سایت‌ فارسی‌ بی‌بی‌سی،‌ ۲۴ مارچ‌ ۲۰۰۵). «قاید جهاد» تهدید كرده‌ بود كه‌ اگر مقامات‌ محلی‌ هرات‌، «با كف‌ زدن‌»، پل‌های‌ هوایی‌ را ساختند او «با الله‌ اكبر» آنها را خراب‌ خواهد كرد زیرا پل‌ها چشم‌ انداز نهادی‌ را كه‌ او ساخته‌ خراب‌ می‌كند.