برخورد به‌ جنایت‌سالاران‌ از كدام‌ موضع‌؟

نامه‌ نصیری‌ و پاسخ‌ ما:

دوست‌ محترم‌، از سه‌ مطلب‌ ارسالی‌ «... از دوسیه‌ مسعود» به‌ قلم‌ بروس‌ریچاردسن‌ به‌ ترجمه‌ داكتر خلیل‌اله‌هاشمیان‌ چاپ‌ شده‌ در «افغان‌ رساله‌» (فبروری‌ ۲۰۰۴) نمی‌توانیم‌ استفاده‌ كنیم‌ به‌ این‌ دلیل‌:

در مطلب‌ از كتاب‌ مایك‌مارتین‌ با عنوان‌ «افغانستان‌: از داخل‌ جبهه‌ مقاومت‌ مجاهدین‌» فاكت‌هایی‌ در مورد رابطه‌ احمد شاه ‌مسعود با روسها ارائه‌ می‌شود اما در مقابل‌ به‌ برجسته‌ ساختن‌ برادران‌ جنایتكارش‌ به‌ نام‌ حشمت‌اله‌ از دره‌ غوث‌ و فرید وابسته‌ به‌ باند گلبدین‌ خاین‌ می‌پردازد. از جمله‌ این‌ گفته‌ از سوی‌ «استاد» فرید تبهكار را می‌آورد: «وقتی‌ مسعود جنگ‌ می‌كرد، او فقط‌ برای‌ خود می‌جنگید. اما ما برای‌ اسلام‌ می‌جنگیم‌ تا یك‌ جمهوری‌ اسلامی‌ رویكار آید»! و یا:

هادی‌دبیر، جاوید و اوباش‌خادی‌های‌ مثل‌ آنان‌ را مطرح‌ نسازید!

ر فیع‌ - كابل‌،

«... در شماره‌ ۶۲ در آخر مطلب‌ "جاویدكوهستانی‌ و رحیم‌داد در مصاحبه‌ با رادیو آزادی‌، وقتی‌ دو خادی‌ به‌ روی‌ یكدیگر پنجال‌ می‌افگنند" متوجه‌ شدم‌ كه‌:

"در شماره‌های‌ آینده‌ حرف‌های‌ مردكی‌ را خواهیم‌ آورد به‌ اسم‌ هادی‌دبیر، فردی‌ نو سواد اما سوپر وقیحی‌ كه‌ فقط‌ یاد دارد اسماعیل‌، ربانی‌، دوستم‌، فهیم‌ وغیره‌ جنایت‌سالاران‌ را قهرمان‌ بنامد."

در این‌ ارتباط‌ می‌خواستم‌ نكته‌ای‌ را با شما در میان‌ بگذارم‌ كه‌ اگر درست‌ تشخیص‌ دادید آن‌ را عملی‌ سازید زیرا من‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از دوستداران‌ تان‌ هر برگی‌ از "پیام‌ زن‌" را پر افتخارترین‌ صفحه‌ تاریخ‌ مبارزه‌ سیاسی‌ در افغانستان‌ علیه‌ سیاهترین‌ و پست‌ترین‌ و ارتجاعی‌ترین‌ نیروهای‌ مذهبی‌ و غیر مذهبی‌ می‌دانم‌ و بنابر این‌ نمی‌خواهم‌ در آن‌ به‌ افشای‌ هر خرده‌ خاین‌ و جنایتكاری‌ بپردازید كه‌ در مقایسه‌ با رهبران‌ جلاد شان‌ مگس‌هایی‌ بیش‌ نیستند ولی‌ به‌ مجرد این‌ كار (افشا شدن‌ در "پیام‌ زن‌")، تا حدودی‌ مطرح‌ می‌شوند. به‌ همین‌ دلیل‌ اگر قبلاً از آمدن‌ نوشته‌ در باره‌ دو خادی‌ كثیف‌ یعنی‌ جاویدكوهستانی‌ و رحیم‌داد خبر می‌داشتم‌ حتماً از شما مصرانه‌ خواهش‌ می‌كردم‌ از درج‌ آن‌ بگذرید چون‌ دو خادی‌ مذكور كوچك‌تر و بی‌قیمت‌تر از آن‌ هستند كه‌ به‌ افشا شدن‌ آن‌ هم‌ در ۷ صفحه‌ بیارزند.

انتخابات‌، لگد تاریخی‌ بر پوزه‌ی‌ جنایت‌سالاران

زمانی‌ كه‌ «پیام‌ زن‌» زیر چاپ‌ می‌رفت‌ و هنوز شمارش‌ آرأ تمام‌ نشده‌ بود، همانطوری‌ كه‌ پیشبینی‌ می‌شد حامدكرزی‌ از كلیه‌ به‌ اصطلاح‌ رقبای‌ خود به‌ طور غیر قابل‌ مقایسه‌ای‌ پیشی‌ گرفته‌ بود. بهر حال‌ مسلم‌ است‌ كه‌ محقق‌، دوستم‌، قانونی‌، احمدزی‌، پدرام‌ وغیره‌ جنایت‌پیشگان‌ مجموعاً نصف‌ آرأ را هم‌ به‌ دست‌ نخواهند آورد. ولی‌ حتی‌ همین‌ درصدی‌ ناچیز برای‌ آنان‌ بسیار زیاد است‌ و این‌ خود ثابت‌ می‌سازد كه‌ انتخابات‌ آزاد نبود و سایه‌ تفنگ‌ و تهدید و تنگه‌ و تطمیع‌ بر آن‌ شدیداً سایه‌ افگنده‌ بود. چنانچه‌ ما در اعلامیه‌ متذكر شده‌ایم‌ اگر انتخابات‌ آزاد می‌بود اولاً جنایتكاران‌ مذكور به‌ هیچ‌ وجه‌ نمی‌توانستند در آن‌ راه‌ یابند و اگر راه‌ می‌یافتند حتی‌ یك‌ در صد هم‌ رأی‌ نمی‌آوردند.

به‌ مراتب‌ بیشتر از آنچه‌ تصور می‌شد مردم‌ با وصف‌ خطر ترور طالبان‌، القاعده‌ و گلبدین‌ جرئت‌ كرده‌ و در انتخابات‌ شركت‌ جستند كه‌ به‌ حامدكرزی‌ رأی‌ بدهند تا تقلب‌ و توطئه‌ جنایت‌سالاران‌ خنثی‌ شده‌ و به‌ همین‌ وسیله‌ به‌ روی‌ این‌ سگان‌ هار بیگانه‌ كه‌ زیر ریش‌ هر كدام‌ هزاران‌ فساد خوابیده‌ است‌، تف‌ بیندازند.

«سپیـده»‌ای‌ كه‌ نبـود

با توجه‌ به‌ اینكه‌ اسم‌ گلنوربهمن‌ به‌ عنوان‌ مدیر نشریه‌های‌ مختلف‌ به‌ چشم‌ می‌خورد قبل‌ از همه‌ سوال‌ پیدا می‌شود كه‌ این‌ نام‌ خدا ماشین‌ مدیر مسئول‌ شدن‌ و راه‌ انداختن‌ كانون‌ و مركز و...، چطور و از كجا به‌ امكانات‌ مادی‌ برای‌ اجرای‌ این‌ همه‌ كارروایی‌هایش‌ دست‌ می‌یابد؟ چطور است‌ كه‌ «راوا» هیچگاه‌ و به‌ هیچ‌ عنوانی‌ موفق‌ نشد از هیچ‌ سفارت‌ و سازمان‌ غیر دولتی‌ (اینجو) موفق‌ به‌ دریافت‌ كوچكترین‌ كمك‌ شود ولی‌ او در زمینه‌ به‌ مشكلی‌ مواجه‌ نمی‌شود؟ البته‌ نباید از یاد برد كه‌ هر نشریه‌ی‌ وی‌ چنانچه‌ گفتیم‌ حتماً برآمده‌ از یك‌ مركز «كلتوری‌» یا «حقوقی‌» و... می‌باشد كه‌ هزینه‌ بیشتری‌ را می‌طلبد.

و سوال‌ دومی‌ آزاردهنده‌ اینست‌ كه‌ این‌ همه‌ «مركز» و نشریه‌ برای‌ كی‌ و برای‌ چه‌ و كدام‌ هدف‌؟

حتی‌ سرمقاله‌ «سپیده‌» ـ كه‌ بر آن‌ نظری‌ خواهیم‌ انداخت‌ ـ عنوان‌ دارد: «همدردی‌ با سپیده‌ همدردی‌ با فرهنگ‌ مترقی‌ است‌».

انسانگـرایی‌ فـراسوی‌ مـرزها

بقیه‌ از شماره‌ قبلی‌

از داكتر محمودگودرزی‌

با همه‌ نیرویمان

خانم‌ برادسكی‌ در دومین‌ دیدار خود كتاب‌ «با همه‌ نیرویمان‌» را برایم‌ ارمغان‌ آورد و احساس‌ مهرآمیز خود را در یادداشتی‌ در نخستین‌ صفحه‌ كتاب‌ بدین‌ گونه‌ بیان‌ نمود:

«آقای‌ گودرزی‌، سپاس‌ از شما برای‌ توجهتان‌ به‌ زنان‌ افغانستان‌، باشد كه‌ سرگذشت‌ آنان‌ به‌ كوششهای‌ شما برای‌ آفرینش‌ جهانی‌ بهتر نیرو بخشد. همچنین‌ باشد كه‌ بسیار زود تندرستی‌ كامل‌ خود را بدانگونه‌ كه‌ هر یك‌ از ما آرزو میكنیم‌ باز یابید.
در صلح‌، همبستگی‌ و پایداری‌ ان‌برادسكی‌ جون‌ ۲۰۰۳»