خواهران گرامی و مبارز جمعیت انقلابی زنان افغانستان
بعد از تقدیم سلام باید یادآور شوم كه مردم ما به حقانیت و درستی مبارزه شما در راه دموكراسی و بر ضد بنیادگرایان درین شرایط باور داشته و مطمئن اند كه آخرالامر پیروزی از آن شما و سایر نیروهایی خواهد بود كه با تكیه به تودهها و قاطعیت علیه اخوان و باداران بین المللی شان میرزمند.
مجله وزین «پیام زن» كه در هر خانه دست بدست میگردد همیشه دارای مطالب ارزندهی افشاگرانه بوده و مسایل حاد سیاسی كشور در آن انعكاس مییابند. مدتی پیش دو سه نشریه چاپ آلمان بدستم رسید كه چون ناشران آنها خود را علناً دستیاران اخوان نخوانده بلكه با تكان دادن پرچم «دموكراسی» به پیشواز آنان میروند، خواستم تبصرهای بر هر یك نوشته و برایتان ارسال كنم كه شاید قابل نشر باشد. فعلاً یادداشت بر «فریاد» از به اصطلاح «شورای دموكراسی برای افغانستان» را تقدیم میكنم.
نادیهعزیزی - كابل
طوریكه در شماره پیشتر متذكر شده بودیم خوانندگان زیادی احساس انزجار شان را نسبت به دشنامهای كثیف لطیفپدرام خادی («و آن جماعت قوادان»، هفته نامه كابل، ۱۳ جوزای ۱۳۷۳) طی نوشته هایی بیان و برای ما ارسال داشتهاند كه اینك یكی دیگر از آنها را بقلم خوانندهی ارجمند ما حیدر از اسلامآباد به نشر میرسانیم. «پیام زن»
«هفته نامه كابل» لته چخین خادیهای جهادی شده در شماره ۷۹ برای پاك كردن خون و آثار جنایت از چنگ و دندان فاشیستهای دینی با بكاربرد كلماتی درخور خودش، مینالد كه «پیام زن» «رهبران جهادی» و «مسئولان» هفته نامه را ناسزا میگوید.
نالههای لچكانه ملیشههای شعری - ادبی بجاست. «پیام زن» سخت صاحبان شما را میكوبد. زیرا، «پیام زن» پیام آن «عاجزه»هایی نیست كه وسیلهای در دست امیران جهادی و شیئی برای استفادهی مسئولان «هفته نامه كابل» گردد. «پیام زن» صدای رسای آن زنان انقلابی است كه در دفاع از مردم خود با خون شهیدان سوگند یاد كردهاند. «پیام زن» نه تنها جنایات جهادی را افشا میسازد بلكه برای مردم آگاهی سیاسی میدهد تا بخاطر نابودی اربابان نیم مرده (خلقی - پرچمی) و یا اربابان هار شاخ بشاخ بنیادگرای شما قیام كنند.
اسماعیل والی هرات از آن صدها «شخصیت»ایست كه با یك پف «ستر جنرال»، «امیر»، «رهبر» وغیره میشوند و با خلاندن یك نوك سنجاق دوباره شُفتُر. و دلالان مطبوعاتی «دولت» هم هنگامی كه این پوقانهها تا حد «ستر جنرال» و «امیر» باد میشوند به وجد آمده و خاك پای شان را میبوسند اما با تركیدن «قهرمانان» بادی ناگهان از آنان روی برگردانده، «تورن» خطاب شان میكنند و تا میتوانند دامن آنان را بالا میگیرند. بدون توجه به اینكه اینكار در واقع به مفهوم بالا كردن دامن تمام مالكان بنیادگرایشان است. دلالان مطبوعاتی جهادی نمیدانند كه هیچكدام از پوقانههای «جهادی»، دیروز هم شخصیتی نبودهاند كه امروز ضمن دعوای رسوای خانوادگی و با تورن نامیدن و «افشا» شدن به شیوهی جهادی، بی شخصیت گردد. از نوچه لعبتكان مطبوعات جهادی كه با تحقیر اسماعیل در شماره ۸۸، ۵ میزان ۱۳۷۴ «هفته نامه كابل» میخواهد لطف صاحبان «قیادیش» را به خود جلب كند فردی بنام ضیا رفعت است. او و سایر مزدوركان قلمی شاید از یاد میبرند كه با چنین عملی قبل از همه حجاب نازك روی خود شان را میدرند كه چگونه تا پریروز پستی قلمزن بودن در رژیمهای پرچمی و خلقی را افتخار میدانستند؛ دیروز با ورود تبهكاران بنیادگرا به كابل خود را زیر پای آنان انداختند و قهرمان شان كسانی مثل «ستر جنرال امیر محمد اسماعیل خان» محسوب میشد ولی كه امروز بر او تف میكنند و فردا هم اگر سیاهبختی مردم ما تكرار شود، این آرایشگران دژخیم، بی عارتر از آنند كه به همان شیران برفی نظیر اسماعیلخانها، مجدداً و استفراغآورتر از امروز دم تكان ندهند.

فاطمه گیلانی با یک جهادی زن دیگر در کنفرانس بیجنگ
از طریق نشریه «مجاهد ولس» (میزان ۱۳۷۴) خبر شدیم كه فاطمه گیلانی در كنفرانس جهانی بیجنگ شركت كرده بود. ما قبلاً نوشته بودیم كه ادامه سیاستهای سازشكارانه و چاپلوسیهای كراهتانگیز در برابر بنیادگرایان، خانم گیلانی و امثالش را (كه ظاهراً مدعی اند اخوانی نیستند) به جاهایی بد و خطرناكی میكشد. اینك میبینیم كه وی در كنفرانس بیجنگ نه بعنوان سخنگوی «محاذ ملی» بلكه به عنوان نماینده باند برهانالدینربانی، ننگ «اشغال» چوكی افغانستان را پذیرفته است. وی در مصاحبهای با «مجاهد ولس» بار دیگر حرفهایی بر زبان آورده كه نمیتوان از آنها گذشت.
دوست عزیز، یك به یك ولی ناگزیر بسیار فشرده به پاسخ سوالهایتان میپردازیم.