شاملو، شاعر ضرورت‌ و نبرد، و نه‌ گامزن‌ راهی‌ هموار

بر اساس‌ تقاضای‌ عده‌ی‌ زیادی‌ از خوانندگان‌، برای‌ چاپ‌ شرح‌ حال‌ احمد شاملو، اینك‌ اشاره‌ای‌ كوتاه‌ به‌ زندگی‌ و آثار این‌ بزرگترین‌ شاعر زبان‌ فارسی‌ را از روی‌ نوار كاستی‌ بنام‌ «در جدال‌ با خاموشی‌» (نام‌ یكی‌ از مهمترین‌ شعر های‌ شاملو) پیاده‌ و تقدیم‌ می‌كنیم‌ كه‌ از نظر ما هم‌ جامع‌ است‌ و هم‌ بیانی‌ زیبا دارد. اگر در شیوه‌ نگارش‌ آن‌ اشتباهی‌ رخ‌ داده‌ باشد، از نویسنده‌ آن‌ (آقای‌ فرهنگ‌ فّرهی‌) پوزش‌ می‌خواهیم‌.


Ahmad Shamlu

١. بامداد (احمد شاملو) یكی‌ از راهگشایان‌ ممتاز شعر نو پارسی‌ است‌ كه‌ پس‌ از نیما بیشترین‌ تأثیر را بر شعر و شاعران‌ معاصر داشته‌ است‌. او در دوره‌ فقر ادبی‌ و انحطاط‌ اندیشه‌ كه‌ غالباً سخن‌ از تن‌ های‌ برهنه‌ و هوسهای‌ برهنه‌ تر می‌رفت‌، و عشق‌ گنهكار و طرح‌ قامت‌ یار و چشم‌ انداز های‌ دیگر جنسی‌ درونمایه‌ شعر بیشتر شاعران‌ بود، شاعرانی‌ كه‌ به‌ بیان‌ واقعیت‌ های‌ سطحی‌ زندگانی‌ دل‌ خوش‌ می‌داشتند، زندگانی‌ امروزین‌ را با پیچ‌ و خم‌ ها و زیر و بم‌ هایش‌ به‌ جهان‌ شعر كشاند و از واقعیت‌ های‌ ژرف‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورد.

ظلمت‌ جهادی

ا.ی‌ ـ مزارشریف‌

شعله‌ی‌ آتش‌ پیكار خروشنده‌ خلق‌
خرمن‌ هستی‌ روسان‌ به‌ آتش‌ بكشید
دست‌ جلاد تبهكار جهادی‌
زپس‌ پرده‌ی‌ اغیار نمایان‌ گردید
خلق‌ ماتمزده‌ی‌ میهن‌ خونین‌ تن‌ ما
باز در آتش‌ بیداد ستم‌ سوخت‌
شهر و روستای‌ وطن‌
باز بخون‌ گشته‌ عجین‌
یكطرف‌ دسته‌ گرگان‌ جهادی‌
بر سر ملت‌ ما میخ‌ نژادی‌ كوبید
وان‌ دیگر گله‌ی‌ خوكان‌ سیهكار
تیل‌ جوشنده‌ بر فرق‌ صد هموطنم‌ پاشید

آیینـه‌ مجاهد

قسمت‌ دوم


صادق‌ پیكار ـ دهلی‌ جدید

كاكلت‌ خواب‌ پریشان‌ است‌ وای‌ از ریش‌ تو
نوش‌ تو خون‌ یتیمان‌ است‌ وای‌ از نیش‌ تو
دزد و غارتگر بود یاران‌ دور و پیش‌ تو
پیشه‌ات‌ كشتار انسان‌ است‌ وای‌ از كیش‌ تو
جانور گشتی‌ نشان‌ و نام‌ انسانت‌ چه‌ شد
بی‌ عطوفت‌ گشتی‌ و تیمار بیمارت‌ چه‌ شد
شب‌ به‌ دزدی‌ می‌روی‌ اموال‌ غارت‌ می‌كنی
روز در مسند به‌ نفع‌ خود قضاوت‌ می‌كنی‌
هم‌ به‌ مسجد می‌روی‌ وعظ‌ و امامت‌ می‌كنی
آفرینت‌ امر شیطان‌ را رعایت‌ می‌كنی‌

«ارشادالنسوان‌» هفتادویك‌ ساله‌ شد

مطلب‌ ارسالی‌ خواننده‌ و همكار ما از بلژیك

زنان‌ افغانستان‌ با وصف‌ محدود بودن‌ شان‌ در چهارچوب‌ تنگ‌ ساختار عقب‌مانده‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ میهن‌ ما تاریخ‌ مبارزاتی‌ پر تحرك‌ و درخشانی‌ داشته‌ و هر گاه‌ كه‌ در فضای‌ پر از اختناق‌ فیودالی‌ و نیمه‌ فیودالی‌ كشور كوچكترین‌ روزنه‌ برای‌ تبارز نظر پیدا شده‌ از اعتراض‌ علیه‌ نابرابری‌ حقوقی‌ و اجتماعی‌ و طغیان‌ بر آنانیكه‌ مانع‌ پیشرفت‌ كشور ما بسوی‌ ترقی‌ و اعتلا شده‌اند، باز نه‌ ایستاده‌اند.

ارشادالنسوان و  اسما رسميه
مدير مسوول اين جريده اسما رسميه همسر محمود طرزی بود.

تا جاییكه‌ به‌ نهضت‌ معاصر زنان‌ كشور ما مربوط‌ میشود، اساس‌ این‌ نهضت‌ درست‌ هفتادویك‌ سال‌ قبل‌ از امروز در دوره‌ امانی‌ توسط‌ حلقه‌های‌ روشنبین‌ آنزمان‌ گذاشته‌ شد. رفع‌ نقاب‌ و تاسیس‌ مكاتب‌ نسوان‌ گام‌های‌ بزرگ‌ عملی‌ در راه‌ رهایی‌ زنان‌ از ستم‌ قرون‌ وسطایی‌ حاكم‌ محسوب‌ میشد ولی‌ گام‌ مهم‌ دیگری‌ كه‌ از لحاظ‌ تاریخی‌ و كلتوری‌ فراموش‌ ناشدنیست‌ انتشار جریده‌ «ارشادالنسوان‌» میباشد كه‌ اولین‌ شماره‌ آن‌ در اول‌ حمل‌ ۱۳۰۰ ه‌،ش‌ انتشار یافته‌ و درفش‌ رهایی‌طلبی‌ زنان‌ كشور ما را برافراشت‌.

با وصف‌ آنكه‌ نهضت‌ زنان‌ در آن‌ هنگام‌ همانند خود نهضت‌ امانی‌ در مجموع‌ منشا خود را از دربار گرفته‌ و در بین‌ زنان‌ طبقات‌ رنجدیده‌ و محكوم‌ ریشه‌ نداشت‌ ولی‌، در خطوط‌ عام‌ و كلی‌ انعكاس‌دهنده‌ بیزاری‌ همه‌ زنان‌ ما از سیستم‌ قرون‌ وسطایی‌ حاكم‌ بر كشور و بطور خاص‌ بر روابط‌ زن‌ و مرد بخصوص‌ محسوب‌ شده‌ و در زمان‌ خود نقش‌ مثبت‌ داشته‌ است‌.

در رابطه‌ با نهضت‌ نسوان‌ درمیان‌ شخصیت‌های‌ مهم‌ این‌ دوره‌، محمودطرزی‌ پدر ژورنالیزم‌ افغانستان‌ نقش‌ برجسته‌ای‌ ایفا كرده‌ است‌. او زنان‌ روشنفكر را تشویق‌ كرد تا قلم‌ بدست‌ گیرند و فریاد آزادی‌ و عدالت‌خواهی‌ زنان‌ افغان‌ را كه‌ قرن‌ها در گلوی‌ شان‌ گره‌ خورده‌ بود بر روی‌ صفحات‌ «ارشادالنسوان‌» بازتاب‌ نمایند. تصادفی‌ نیست‌ كه‌ در انتشار این‌ جریده‌ اسما، زن‌ و روح‌ افزا خواهرزاده‌ محمودطرزی‌ نقش‌ عمده‌ داشته‌اند.

ننگین سنگ

خواهران‌ عزیز و مبارز،

شماره‌ ۲۵ و ۲۶ «پیام‌ زن‌» در مورد سنگباران‌ عده‌ای‌ از هموطنان‌ زن‌ و مردم‌ ما بوسیله‌ عربها و مزدوركان‌ پست‌ شان‌ مضمون‌ و عكسهایی‌ آورده‌ بود كه‌ واقعاً انسان‌ را تكان‌ میداد. این‌ عربها كه‌ از سرزمین‌ فلسطین‌ بوسیله‌ انقلابیون‌ اعراب‌ رانده‌ شده‌اند، دلقكانی‌ هستند كه‌ تنها وطنفروشان‌ جدیدی‌ مثل‌ سیاف‌، گلبدین‌ و همفكران‌ آنان‌ حاضر به‌ پذیرایی‌ شان‌ میباشند و بس‌.

من‌ شعری‌ درین‌ مورد سروده‌ام‌ كه‌ بعنوان‌ هدیه‌ ناچیزی‌ برای‌ تان‌ تقدیم‌ میدارم‌. ولی‌ باور دارم‌ كه‌ نتوانسته‌ام‌ عمق‌ این‌ درد و وحشت‌ مستولی‌ بر ملت‌ عذابدیده‌ام‌ را تصویر كنم‌. با عرض‌ حرمت‌ «دُردی‌»



در ینجا خلقی‌ در آتش‌ بدون‌ شعله‌ میسوزد
نه‌ فریادی‌
          نه‌ آهی‌
       ساكت‌ و آرام‌
سكوتش‌ آسمان‌ جنبان‌
نگاهش‌ عرش‌ را در آنسوی‌ مرز خدا لرزان‌
نه‌ آهی‌ كز ملائك‌ مژه‌ را سوزد