«دام‌مرگ‌» واقعی‌، حاكمیت‌ خاینان‌ بنیادگراست‌

درباره ‌فلم‌ «دام مرگ‌»

در شماره‌ ۸۸ هفته‌ نامه‌ جهادی‌ ـ خادی‌ «كابل‌» خبر ساخته‌ شدن‌ فلمی‌ سینمایی‌ به‌ نام‌ «دام‌ مرگ‌» از ساخته‌های‌ مؤسسه‌ فلمسازی‌ «رها» آمده‌ كه‌ گویا «تم‌ اصلی‌ آن‌ بالای‌ استعمال‌ مواد مخدر می‌چرخد».

نشریه‌ مذكور در آخر خبر اضافه‌ می‌ كند: «رویهمرفته‌ نمایش‌ فلم‌ جدید هنری‌ "دام‌ مرگ‌" روزنه‌ امید است‌ بر روند خاموش‌ فلم‌ و فلمسازی‌ در كشور.»!

در یك‌ نشریه‌ مزدور خاینان‌ جهادی‌ جز این‌ نباید گفته‌ شود. این‌ مزدورنامه‌ها برای‌ همین‌ انتشار یافتند تا خیانتها و جنایتهای‌ باندهای‌ میهنفروش‌ جهادی‌ را پرده‌پوشی‌ كرده‌، وضع‌ را طوری‌ نشان‌ دهند كه‌ پس‌ از سقوط‌ رژیم‌ پوشالی‌ نجیب‌، «حكومتی‌ اسلامی‌» به‌ میان‌ آمده‌ و بر كافه‌ ملت‌ است‌ تا به‌ آن‌ «بیعت‌» كرده‌، هر طوری‌ هست‌ به‌ آن‌ گردن‌ نهند و در مقابل‌ هر آنچه‌ رذالت‌ و بیشرافتی‌ از «برادران‌ قیادی‌» و سگان‌ روشنفكر و غیر روشنفكر شان‌ می‌بینند دم‌ برنیاورند چرا كه‌ حكومت‌ «حكومتی‌ اسلامی‌» است‌ و وظیفه‌ فقط‌ اطاعت‌ و شكر خدا را بجا آوردن‌ است‌ و بس‌!

پس‌ طبیعی‌ است‌ كه‌ هفته‌نامه‌ ارتجاعی‌ مذكور «دام‌ مرگ‌» را «روزنه‌ امید»ی‌ بنامد. زیرا فلم‌هایی‌ با این‌ مضامین‌ برای‌ فاشیستهای‌ دینی‌ قابل‌ قبول‌ و ستایش‌ است‌ اما نه‌ آن‌ فلم‌ یا شعر یا داستان‌ یا نقاشی‌ای‌ كه‌ مضمونش‌ را پرده‌دری‌ دارودسته‌های‌ جنایتكار جهادی‌ و ضرورت‌ مبارزه‌ای‌ پیگیر و آشتی‌ناپذیر علیه‌ آنان‌ تشكیل‌ دهد.

یك‌ فلمساز یا مؤسسه‌ فلمسازی‌ در شرایط‌ حاضر وطن‌ ما باید آغشته‌ به‌ گذشته‌ خادی‌ یا داشتن‌ رگهای‌ كثیف‌ بنیادگرایی‌ باشد تا به‌ عوض‌ آن‌ كه‌ از دیدن‌ باران‌ خون‌ و خیانت‌ بی‌مانند بر سر خاك‌ و مردمش‌، وجدانش‌ به‌ لرزه‌ درآمده‌ و او را به‌ مبارزه‌ علیه‌ علل‌ فاجعه‌ برانگیزد، چشمان‌ ناپاك‌ و كورمكوریش‌ بر به‌ اصطلاح‌ مضار مواد مخدر و معتادان‌ خیره‌ ماند. فلمساز و مؤسسه‌ فلمسازی‌ای‌ كه‌ خود را گدی‌گك‌ و دلقكی‌ بی‌شعور و كرایی‌ در خدمت‌ فاشیستهای‌ مذهبی‌ نداند، در وضع‌ جاری‌ یا باید فلم‌ نسازد یا اگر می‌سازد باید «دام‌ مرگ‌» واقعی‌ یعنی‌ سلطه‌ خاینان‌ بنیادگرا را با تمام‌ ضدانسانی‌ بودن‌ و پلشتی‌هایش‌ تصویر نماید كه‌ اعتیاد روزافزون‌ جوانان‌ به‌ مواد مخدر یكی‌ از هزاران‌ معلول‌ این‌ سلطه‌ خونریز و خیانتكار بشمار می‌رود.

در چهارونیم‌ سال‌ اخیر به‌ روشنی‌ ثابت‌ شد كه‌ برای‌ مردم‌ ستمدیده‌ی‌ ما هیچ‌ «دام‌ مرگ‌» دیگری‌ دردناكتر و سیاهتر از دام‌ خفاشان‌ بنیادگرا وجود نداشته‌ است‌.

فلمسازی‌ كه‌ «دام‌ مرگ‌» دارودسته‌های‌ تبهكار جهادی‌ را نادیده‌ گرفته‌ و پشت‌ این‌ و آن‌ بلای‌ اجتماعی‌ درجه‌ دوم‌ را محكم‌ می‌گیرد، در حقیقت‌ آگاهانه‌ و یا ناآگاهانه‌ به‌ نوكر بی‌مقدار آن‌ ستمگران‌ و عوامل‌ مرگ‌ و فساد و فحشاء و بی‌ناموسی‌ بدل‌ شده‌ و بدینترتیب‌ نامش‌ را به‌ عنوان‌ هنرمندی‌ احمق‌ یا خاین‌ ثبت‌ تاریخ‌ می‌سازد.

خنجری بر حنجره‌ی دژخیمان

داوود سرمـد شاعر انقلابی‌ كشور ما در سال‌ ۱۳۲۸ در سرای‌ خواجه‌ شمالی‌ به‌ دنیا آمد. بعد از ختم‌ مكتب‌ وارد فاكولته‌ ساینس‌ شد و آنرا به‌ پایان‌ رساند. سالهای‌ تحصیل‌ او در پوهنتون‌ مصادف‌ بود با اوج‌ جنبش‌ دموكراتیك‌ نوین‌ كه‌ او هم‌ از چهره‌ های‌ درخشان‌ و سرشناسش‌ به‌ شمار می‌رفت‌. او كه‌ در هیچ‌ دوره‌ای‌ از زندگی‌ پر افتخار سیاسیش‌ دچار یأس‌ و ركود فعالیتهای‌ انقلابی‌ نشد و در اشعار خنجرگونش‌ عشق‌ به‌ توده‌ها و ندای‌ آتشین‌ آزادیخواهی‌ را فریاد می‌كرد، به‌ خارچشم‌ باندهای‌ میهنفروش‌ پرچم‌ و خلق‌، باند سیاه‌ اخوان‌ و رژیم‌ وقت‌ بدل‌ شده‌ بود.

سرمد چنانكه‌ در شرایط‌ حاكمیت‌ استبداد داوود از مبارزه‌ باز نه‌ ایستاده‌ بود، وقتی‌ كودتای‌ ۷ ثور به‌ وقوع‌ پیوست‌ بیشتر از پیش‌ انرژی‌ و استعدادش‌ را در راه‌ متشكل‌ و آگاه‌ گردانیدن‌ مردم‌ ما از طریق‌ پیوستن‌ و همكاری‌ با سازمانهای‌ انقلابی‌ به‌ كار گرفت‌. او با شخصیت‌ متین‌ و پروقار انقلابیش‌ از آن‌ روشنفكران‌ سست‌ عنصر و دون‌همتی‌ نبود كه‌ در بدل‌ زنده‌ ماندن‌ یا پذیرش‌ چوكی‌ و «مقامِ» دست‌ نشاندگان‌ به‌ ایده‌الها و شرفش‌ پانهاده‌ و با سگان‌ مسكو از در سازش‌ پیش‌ آید. این‌ موجب‌ شد تا خاینان‌ پرچمی‌ و خلقی‌ كه‌ كینه‌ای‌ از وی‌ در دل‌ داشتند، نامش‌ را در صدر لیست‌های‌ شكار انقلابیون‌ قرار دهند.

سرانجام‌ داوود سرمد در سرطان‌ ۱۳۵۸ دستگیر شد و به‌ احتمال‌ قوی‌ در همان‌ ماه‌ در پولیگونهای‌ پلچرخی‌ به‌ شهادت‌ رسیده‌ است‌.

سرگیجه‌ی‌ زمان‌

تقدیم‌ به‌ زنان‌ افغانستان‌

تقدیم‌ به‌ زنان‌ افغانستان‌

۱

پیچیده‌ در برقع‌ شبم‌
روز چگونه‌ است‌؟
چكاچك‌ شمشیر
برق‌ حضور ستم‌.
در آسمان‌ شهرم‌
شرم‌.
تنها پرنده‌ است‌.

۲

خون‌ در پیاله‌ی‌ شراب‌
تصویر طالبان‌ را می‌رقصاند.
باور منسوخ‌ تاریخ‌
پیكر آزادی‌ را
بر دار بلند دین‌ می‌خشكاند،
زمان‌ سرگیجه‌ می‌گیرد.
انسان‌ امروز
باورهای‌ كهنه‌ را استخراج‌ می‌كند،
در امروز افغانستان‌
زندانی‌ مذهب‌ منم‌
زیرا كه‌ زن‌ هستم‌.

۱۴ اكتوبر ۹۶

«سیـا» قیم‌ گـروههای‌ بنیادگـرا

آن‌ سازمانهای‌ كوچك‌ تروریستی‌ كه‌ ادعا دارند از ایده‌های‌ اسلامی‌ نمایندگی‌ می‌كنند توسط‌ دشمنان‌ اسلام‌ بخاطر لكه‌دار نمودن‌ مسلمانان‌ بطور عموم‌ و نام‌ بدكردن‌ ارزش‌های‌ اسلامی‌ ـ عشق‌، صلح‌، شكیبایی‌ و عدالت‌ ـ بطور اخص‌ ایجاد گردیده‌اند.

رهبری‌ چنین‌ گروههای‌ تروریستی‌ آشكارا مغز پیروان‌ بی‌سواد خویش‌ را شستشو می‌كنند و آنان‌ را با ادعای‌ دروغین‌ انجام‌ جهاد بخاطر حفاظت‌ ارزش‌های‌ اسلامی‌ بسوی‌ شیطنت‌ و دوزخ‌ رهنمون‌ می‌گردند.

اخیراً بی‌بی‌سی‌ گزارش‌ داد كه‌ سی‌آی‌ای‌ شبكه‌ای‌ از گروههای‌ تروریستی‌ در نقاط‌ مختلف‌ اروپا جهت‌ كنترل‌ سیاستها و گرایش‌های‌ كشورهای‌ اروپایی‌ و نیز وادارساختن‌ آنان‌ بخاطر هماهنگی‌ باسیاست‌ امریكایی‌، ایجاد نموده‌ است‌.

باب‌ وودوارد كتاب‌ قطوری‌ موسوم‌ به‌ «پرده‌: جنگهای‌ مخفی‌ سی‌آی‌ای‌» نوشته‌ كه‌ در آن‌ با اسناد و شواهد مستند دخالت‌ سی‌آی‌ای‌ را در قتلهای‌ سیاسی‌ و تروریزم‌ برملا نموده‌ است‌.

پاینده باد انتشار «آگاهی‌» در شهر هرات‌!

ماهنامه «آگاهی‌» حاوی مطالب ضد خلق و پرچم‌، ضد فاشیزم بنیادگرایان جهادی و طالبی در ولایت هرات بصورت تایپی و با كاربن پیپر چاپ و تكثیر می‌شود. در شرایطی كه نشریات مبتذل با سیاست سازشكاری مقابل خاینان بنیادگرا در داخل و بخصوص خارج كشور همچون سمارق سر بلند می‌كنند، انتشار «آگاهی‌» مایه دلگرمی است‌. ما بنوبه خود امید داریم «آگاهی‌» با غلبه بر تمام مشكلات‌، هیچگاه از انتشار باز نمانده و نه فقط در هرات بلكه در بسیاری از نقاط دیگر كشور نیز در دسترس آزادیخواهان قرار گیرد.

«آگاهی‌»، بنیاگرایان مزدور و طالبان خودفروخته را مسئول فجایع و مصایب امروزی افغانستان قلمداد نموده‌، مبارزه علیه آنان را وظیفه خطیر هر فرد وطنپرست دانسته و خواهان محاكمه و مجازات سران باندهای جهادی و طالبان گردیده است‌.

«آگاهی‌»، عملكرد بنیاگرایان و طالبان را در برخورد به مسئله زن محكوم كرده به مبارزه و نقش زنان در عرصه‌های اجتماعی‌، اقتصادی و سیاسی اهمیت بسیار قایل است‌. چنانچه در شماره چهارم (۱۵ جوزا ۱۳۷۵) می‌خوانیم‌: