میدانستم که از تجاور روسها به اینسو رژیم بنیادگرای ایران در کنار حمایت از دستپرودگان عموما روشنفکر افغانیاش، با شست و شوی مغزی جوانان درماندهی مهاجر ما آنان را در بدل وعدهّهای دروغین اقامت دایمی در ایران، کار و پول هنگفت، به مثابه گوشت دم توپ به جبهات جنگ در عراق و فعلا سوریه می فرستد. ولی خبر نداشتم که بوی دست درازیهای این رژیم منفور در کشور دیگری هم بالا گرفته است. در سایت بیبیسی خواندم که وزارت عدلیه تاجیکستان خواهان قطع فعالیت «کمیته امداد امام خمینی» در این کشور شده است و بدون ذکر جزئیات فقط اظهار داشته که کمیته فعالیتهای غیر از امداد رسانی را در شهر دوشنبه و سایر نقاط انجام میدهد. بر همگان واضح است که این نهاد از بدو تاسیس تا کنون جز جاسوسپروری، صدور انقلاب اسلامی و اندیشههای عمیقا ارتجاعی زن ستیز و ضد دموکراسی و ضد انسانی به کشورهای همجوار و مسلمان، کار دیگری نداشته است.

جاسوسخانه «امداد امام خمینی» از بدو تاسیس تا کنون جز جاسوسپروری، صدور انقلاب اسلامی و اندیشههای عمیقا ارتجاعی زن ستیز و ضد دموکراسی و ضد انسانی به کشورهای همجوار و مسلمان، کار دیگری نداشته است.
آری، حتی دولت نیمهجان و فاسد تاجیکستان تصمیم میگیرد که دست کثیف طاعونی ملایان ولایت فقیهی را از کشورش کوتاه کند و جلو انتشار افکار زهرآگین قرون وسطایی آنان را بین مردم تاجیک بگیرد، لیکن در کشور ما هرگز چنین نخواهد شد. زیرا اجنتان رژیم خونآشام ایران (از جمله عطا محمد، رهنورد زریاب، محقق، منیژه باختری، خلیلی، سمیع حامد، کاظم کاظمی، اکرم عثمان، و شمار زیادی از استادان پوهنتون ها و شاعران و نویسندگانی که مسئله شان صرفا «دانشگاه»، «دکتر»، «فیلم» و ... نوشتن نه بلکه زیر نام «ادبیات و هنر» و «فرهنگ» محکم کردن جای پای رژیم خامنهای جلاد در وطن ماست) در مقامات کلیدی دولت دستنشانده کرزی و حالا غنی نشسته اند که ناموس و شرف خود را پاسداری از منافع جلادان مسلط بر ایران میدانند. وقتی «نیویارک تایمز» رسوا نمود که عمر داوودزی رییس دفتر کرزی از ایران پول میگیرد و در مقابل از کاخ ریاست جمهوری برای آن کشور مخبری میکند، کرزی مانند یک میهنفروش طالبی به دفاع از داوودزی برخاست و گفت: «این کمک رسمی است و داوودزی به امر من این پول را میگیرد.»(١)
جاسوسخانه امداد خمینی در هنگامهی خون و خیانت تنظیمها در کابل تاسیس شد و در بلخ، هرات و نیمروز فعالیت میکند. رژیم ایران در حالی که میلیونها خانواده ایرانی زیر خط فقر زندگی دارند، پول هنگفت را به عنوان کمک به «خانوادههای بیسرپرست»، «ایتام»، عروسیهای دستجمعی و بورسهای تحصیلی به مصرف میرساند اما هدف اصلی آن جاسوسپروری و نفاقافکنی میان شیعه و سنی در کشور ماست.
البته غیر از «دُر دری» که یکی از مجامع علنی به اصطلاح فرهنگی وابسته به واواک به شمار میرود، مرکزی به نام «آیینه» تحت نظر رضا دقتی در کابل فعالیت داشت که با اتکا به روابط وسیع جهانی و قسم و قرآن خوردن که غیر از «آموزش عکاسی» به دختران و پسران افغان (گویی عکاسی نیاز اصلی و درمان درد جوانان ما باشد!) هدفی ندارد ولی درز وابستگیاش به رژیم جنایتپیشه جمهوری اسلامی را اشکریزی و سینه زدنهای معروف آقای دقتی برای قاتل مردم ما احمدشاه مسعود، از دور نمایان میسازد. رژیم منفور ایران از اینگونه نهادهای «فرهنگی» و «تعلیمی» فراوان در افغانستان دارد که تمامی شان روپوشی برای زهرفشانی و شیوع ویروس بنیادگرایی نوع «ولایت فقیه» در کشور ما اند.
به امید روزی که دولتی مستقل و دموکراتیک در کشور ما حاکم گردد تا همه نهادهای استخباراتی امریکا، ایران، پاکستان، عربستان سعودی، هند، ترکیه و دیگر کشورها را یکجا با اجیران افغانی شان از سرزمین ما بروبد.

کاظم کاظمی منحیث سردسته جواسیس و مزدبگیران رژیم خونخوار ایران، به پاس خدماتش طی مراسم خاصی از سوی یکی از سران رژیم مورد تقدیر قرار گرفت.

«حجت الاسلام والمسلمین» سیدعیسی حسینی مزاری که گرداننده چندین رسانه و نهاد در کابل است، از بیشرمترین جاسوسان علنی ایران است که پیاپی با دریافت فندهای کلان از «کمیته امداد امام خمینی»، نمایشاتی در حمایت از سردجالان حاکم «ولایت فقیه» برگزار میکند.
یادداشت ها:
(١) شاید «سیا» می پنداشت که با این پردهدری فشاری بر عامل قدیمیاش وارد میآورد غافل از این که وقتی کسی خود را به قدرتی خارجی بفروشد دیگر از او چیزی به نام شرم و عزت و غیرت باقی نمیماند.