ر فیع - كابل،
«... در شماره ۶۲ در آخر مطلب "جاویدكوهستانی و رحیمداد در مصاحبه با رادیو آزادی، وقتی دو خادی به روی یكدیگر پنجال میافگنند" متوجه شدم كه:
"در شمارههای آینده حرفهای مردكی را خواهیم آورد به اسم هادیدبیر، فردی نو سواد اما سوپر وقیحی كه فقط یاد دارد اسماعیل، ربانی، دوستم، فهیم وغیره جنایتسالاران را قهرمان بنامد."
در این ارتباط میخواستم نكتهای را با شما در میان بگذارم كه اگر درست تشخیص دادید آن را عملی سازید زیرا من به عنوان یكی از دوستداران تان هر برگی از "پیام زن" را پر افتخارترین صفحه تاریخ مبارزه سیاسی در افغانستان علیه سیاهترین و پستترین و ارتجاعیترین نیروهای مذهبی و غیر مذهبی میدانم و بنابر این نمیخواهم در آن به افشای هر خرده خاین و جنایتكاری بپردازید كه در مقایسه با رهبران جلاد شان مگسهایی بیش نیستند ولی به مجرد این كار (افشا شدن در "پیام زن")، تا حدودی مطرح میشوند. به همین دلیل اگر قبلاً از آمدن نوشته در باره دو خادی كثیف یعنی جاویدكوهستانی و رحیمداد خبر میداشتم حتماً از شما مصرانه خواهش میكردم از درج آن بگذرید چون دو خادی مذكور كوچكتر و بیقیمتتر از آن هستند كه به افشا شدن آن هم در ۷ صفحه بیارزند.
حالا آن گذشت ولی آگاه باشید خواهران گردن فراز و رزمندهام كه این هادیدبیر نیز لچكتر، غیر جدیتر، بدنامتر و بیمقدارتر از آن است كه توسط "راوا" جدی گرفته شود به قول نشریه "پلوشه"، هادیدبیر هم مانند لطیفپدرام از "خوشخانه"ای های ربانی و دوستم میباشد. او حتی نزد آن بادارانش كه آنان را "قهرمان" مینامد نیز در حد یكی از دهها قومندان "خوشخانه"ای و جنایتكار شان ارزش دارد و نه بیش. حتی هادیدبیرها و شفیقهسراجها و جاویدكوهستانیها نزد حامدكرزی و رفقایش هم از مصرف افتاده اند و فكر كنم تا زمان مرگ نیز روی چوكی و مقام درجه سه را نخواهند دید. وقتی "پیام زن" به قصابان اصلی مردم و تاراجگران اصلی این وطن میپردازد، دیگر پرداختن به پشكهای آن قصابان خونخوار زاید و به معنی هدر رفتن انرژی پر غنیمت شما خواهد بود.
چاپ و عدم چاپ نامهام مسئلهای نیست. اما توجه دقیق و جدی شما را به نكتهای كه متذكر شده ام، خواهانم و از آن پیشاپیش صمیمانه تشكر میكنم.
من از وجود "جمعیت انقلابی زنان افغانستان" و "پیام زن" آتشین و الهامبخشش به خود میبالم.»
پاسخ ما:
دوست گرانقدر،
نامه صمیمانه و پر مهر شما ما را در غلبه بر دشواریها و ادامه میناوار و تا به آخر پیكار علیه كلیه دشمنان مردم و میهن، دلگرمی میبخشد.
اتفاقاً در ارتباط با نوشته علیه جاویدكوهستانی خادی و رحیمداد خادی و اشاره به هادیدبیر دو سه تلفن هم گرفتیم شبیه مضمون نامه شما. ما به آن دوستان اطمینان دادیم كه دیگر به هادیدبیر ارزشی قایل نشویم و اكنون كه نامه ارجمند شما را دریافت كردیم افشای آن مزدورك را كاملاً منتفی بیانگارید.
اما در مورد دو خادی نامبرده این توضیح مختصر را لازم میشماریم: در وضع حاضر افغانستان، منابع استخباراتی امریكا و غرب و پاكستان و ایران همه سخت در كار اند تا از هر طریقی حتی از طریق توسل به خادیهای كار كشته، روشنفكران سابقاً مبارز را دستآموز ساخته و با صرف مقداری پول و وعده مقام آنان را كاملاً خریده و در راه مقاصد شوم شان كه منافی استقلال و آزادی ما اند، استعمال كنند.
همین جاویدكوهستانی كه به قول شما مگسی خادیای بیش نبود، امروزه گلها به روی همه، «رهبر» یك «حزب» قلمداد شده و این جنایتكار اجیر با صرف قسمت ناچیزی از جیرهای كه دریافت میدارد، توانسته مشتی از روشنفكران ایمان رفته و بزدل و بیشخصیت را دور دسترخوان «موسسه»اش جمع كند.
افشای او از این نظر و نیز از نظر شیوه كار خادیها، برای ما واجد اهمیت به چشم خورد.
علاوتاً فراموش نكنیم دوست گرامی كه در حال حاضر رسانههای مشغول به كار در كشور اسیر ما اگر برای مطرح ساختن فردی گمنام چه خادی و چه بنیادگرا تصمیم بگیرد مانعی بر سر راه نخواهند داشت و در برابر آنها از «پیام زن» كار مهمی ساخته نخواهد بود. مگر صدا و طلعت همین جاوید خادی و هادیدبیر جنایتكار را كم از رسانهها شنیده و دیدهایم؟
اگر «پیام زن» نمیگفت كه جاویدكوهستانی خادی است و هادیدبیر كنیزك سر جنایتسالاران، كدام نشریه چاپ داخل و حتی خارج را سراغ داریم كه از موضعی ضد بنیادگرایی اشارهای به ماهیت آنان میداشت؟
بهر حال مجدداً یادآور میشویم كه آن كنیزك و خادیگكها را نادیده میگیریم و آرزو میكنیم كه تمام زهر و مرداری آنان همانقدر بوده باشد كه طی این قریب ۲ سال شاهد بودیم و دیگر برای مالكان شان به صورت كاغذ تشناب در آمده باشند. در غیر آن خواهی نخواهی در فرصتهایی مجبور خواهیم بود به این استفراغهای خاد و جنایتسالاران بنیادگرا بپردازیم.