گزارشهایی‌ از غدر، كشتار و فضاحت‌ بنیادگرایان‌

آدمكشی‌ بین‌ ربانی‌، مسعود و سیاف

گزارشگر (همدم‌ - كابل‌): خواهران‌ گرامی‌ سلام‌ های‌ مرا بپذیرید در پیشرفت‌ كارها برای‌ تان‌ موفقیت‌ آرزو می‌نمایم‌. مكتب‌ را تا صنف‌ نهم‌ خوانده‌ام‌ و فعلاً شغل‌ دكانداری‌ دارم‌. هر زمانی‌ كه‌ مجله‌ «پیام‌ زن‌» برایم‌ می‌رسد تمام‌ مضامین‌ آنرا با دقت‌ می‌خوانم‌ زیرا واقعیت‌ های‌ جامعه‌ ما و جنایات‌ جانیان‌ جهادی‌ را به‌ صورت‌ درست‌ انعكاس‌ می‌دهد. گزارشی‌ تقـدیم‌ تان‌ است‌:

نیرو های‌ مسعود، سیاف‌ و ربانی‌ كه‌ در حفظ‌ قدرت‌ دولتی‌، ظاهراً یكدست‌ و متحد بنظر می‌آیند، در اصل‌ تشنه‌ خون‌ هم‌ بوده‌ روی‌ شكل‌ دولتمداری‌ و قدرت‌ یابی‌ تضاد های‌ شدید دارند كه‌ انعكاس‌ آن‌ در ترور افراد یكدیگر بوضوح‌ مشاهده‌ می‌شود. بطور مثال‌:

داكتر عبدالرحیم‌ «تارشی‌» معین‌ وزارت‌ صحت‌ عامه‌ كه‌ متعلق‌ به‌ ملیت‌ ازبك‌ و عضو شورای‌ نظار بود به‌ دستور بنیادگرایان‌ جمعیتی‌ و وهابی‌ و با پلان‌ عبدالمتین‌ ادراك‌ رئیس‌ وزارت‌ صحت‌ عامه‌ در ماه‌ حوت‌ سال‌ گذشته‌ در مسیر راه‌ خیرخانه‌ كشته‌ شد. همچنان‌ «پناه‌» یكی‌ از قومندانان‌ مشهور مسعود در ماه‌ حمل‌ ۱۳۷۴ توسط‌ افراد خاص‌ سیاف‌ بعد از بازگشت‌ از جبهه‌ ترور گردید.

قمرالدین‌ هاشمی‌ قومندان‌ گارد در جوزای‌ ۱۳۷۴ بوسیله‌ بنیادگرایان‌ جمعیتی‌ و سیافی‌ به‌ قتل‌ رسید.

ترور این‌ اشخاص‌ انعكاس‌ تضاد های‌ شدید بین‌ مسعود، ربانی‌ و سیاف‌ می‌باشـد و نشاندهنده‌ آنست‌ كه‌ مداخله‌گران‌ عربی‌ ـ وهابی‌ می‌خواهند كشور ما را در بند خود داشته‌ باشند. از طرف‌ دیگر اعضای‌ شورای‌ نظار منتظر برخورد مسعود به‌ این‌ ترور هااند. پیش‌ بینی‌ می‌گردد كه‌ اگر مسعود همیشه‌ در برابر همچو ترور ها سكوت‌ كند و داخل‌ اقدام‌ نگردد، با برخورد شدید اعضای‌ شورا مواجه‌ خواهد گشت‌.

مـاین‌ های‌ حـزب‌ وحدت‌

گزارشگر (عتیق‌ ـ كابل‌): كسانیكه‌ از مناطق‌ جمال‌ مینه‌ و كارته‌ سخی‌ در اثر سگ‌ جنگی‌ های‌ پیهـم‌ مهاجر شـده‌ بودند وقتی‌ از منازل‌ شان‌ خبر می‌گیرند با ماین‌ هایـی‌ كـه‌ جهادی‌ ها در كوچه‌ ها فرش‌ نموده‌ بودند مواجـه‌ می‌شوند. اغلب‌ نقـاط غـرب كابل‌ توسط‌ حزب‌ وحدت‌ ماین‌ گـزاری‌ گردیـده‌ اسـت‌.

كانكـور جهـادی‌

گزارشگر (فرید ـ كابل‌): بعد از هجوم‌ بنیادگرایان‌ دروازه‌ های‌ پوهنتون‌ و مكاتب‌ شهر كابل‌ مسدود گردید. در این‌ روز ها كه‌ وضع‌ نظامی‌ كابل‌ تغییر یافته‌ و ساحه‌ گشت‌ و گذار مردم‌ تا حدی‌ وسیع‌ شده‌ ربانی‌ تصمیم‌ گرفت‌ تا مكاتب‌ و پوهنتون‌ در پهلوی‌ سایر ادارات‌ و مؤسسات‌ فعال‌ گردند.

راكت‌ پرانی‌ طالبان‌، بخش‌ اطفال‌ شفاخانه‌ میوند كابل‌ را منهدم‌ كرد Rockets of Taliban destroyed the children department of Maiwand Hospital
آخ‌، براستی‌ كه‌ سگ‌ برادر شغال‌ است‌. راكت‌ طالبان‌ هم‌ هدف‌ نظامی‌ و غیر نظامی‌ و خانه‌ و شفاخانه‌ نمی‌شناسد.

ریاست‌ تعلیم‌ و تربیه‌ تاریخ‌ ثبت‌ نام‌ جهت‌ شمولیت‌ در پوهنحی‌ها و اخذ امتحان‌ كانكور را اعلان‌ نمود. شاگردان‌ صنوف‌ دوازده‌ لیسه‌ ها به‌ روز معینه‌ برای‌ اخذ امتحان‌ در لیسه‌ های‌ شهر كابل‌ حاضر شدند. امتحان‌ از ساعت‌ هشت‌ قبل‌ از ظهر الی‌ شام‌ ادامه‌ یافت‌. پرابلم‌ عمده‌ نبودن‌ چوكی‌ بـرای‌ نشستن‌ شاگـردان‌ بود.

زمانیكه‌ پارچه‌ انتخاب‌ پوهنحی‌ها توزیع‌ گردید، از طرف‌ مسئولان‌ هر صنف‌ اعلام‌ شد كه‌ لطفاً پوهنحی‌ های‌ طب‌ معالجوی‌، طب‌ اطفال‌، طب‌ دندان‌، انجنیری‌، حقوق‌ و ژورنالیزم‌ را انتخاب‌ نكنید چون‌ تشكیل‌ پوهنحی‌ های‌ متذكره‌ پوره‌ بوده‌ محصلان‌ جدیدالشمول‌ را نمی‌پذیرند!

نتایج‌ امتحان‌ بعد از چهار ماه‌ اعلان‌ شد. تقسیمات‌ محصلان‌ به‌ اشكال‌ عجیب‌ و مسخره‌ای‌ صورت‌ گرفته‌ بود كه‌ تا كنون‌ در تاریخ‌ پوهنتون‌ نظیر نداشته‌ است‌. تقسیمات‌ صرفاً از دیدگاه‌ های‌ لسانی‌، مذهبی‌، قومی‌ و سمتی‌ صورت‌گرفته‌ بود. فردی‌كه‌ نمراتش‌ ۱۲۵ بود به‌ پوهنحی‌ ساینس‌معرفی‌ شده‌ و دیگری‌ كه‌ نمراتش‌ ۱٩۵ بوده‌ به‌ انستتیوت‌ تربیت‌ بدنی‌ معرفی‌ شده‌ در حالیكه‌ اصلاً انتخاب‌ آنان‌ پوهنحی‌ ساینس‌ و انستتیوت‌ تربیت‌ بدنی‌ نبود.

بین‌ محصلان‌ پوهنتون‌ كابل‌ یك‌ اصطلاح‌ جدید «محصلان‌ پراشوتی‌» مروج‌ گردیده‌ و به‌ آن‌ عده‌ از محصلان‌ اطلاق‌ می‌گردد كه‌ توسط‌ اوامر فوق‌العاده‌ «دولت‌ اسلامی‌» بدون‌ سپری‌ نمودن‌ امتحان‌ كانكور شامل‌ پوهنحی‌ دلخواه‌ خویش‌ شده‌ اند. گذشته‌ی‌ این‌ افراد هم‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ آیا دوره‌ لیسه‌ را تمام‌ نموده‌اند یا خیر.

طالبان در ولایت‌ وردك‌ بعد از تصرف‌ دیپوی‌ سلاح‌ و مهمات‌ و مواد غذایی‌ آنها را قفل‌ نموده‌ و برای‌ بدست‌ آوردن‌ نان‌ همان‌ راه‌ و روش‌ قبلی‌ خویش‌ «طالبانوته‌ وظیفه‌ راوری‌» را پیش‌ گرفته‌ از خانه‌ های‌ مردم‌ آفت‌ رسیده‌ای‌ كه‌ به‌ نان‌ خود درمانده‌ اند، مواد خوراكی‌ جمع‌ می‌كنند. همین‌ روش‌ را در ولایت‌ لوگر نیز ادامه‌ داده‌ اند تا دیپو های‌ مواد ارتزاقی‌ را برای‌ روزهای‌ جنگ‌ خویش‌ با برادران‌ جهادی‌ و قیادی‌ درذخیره‌ داشته‌ باشند.

سرگرمی‌ ظاهر اغبر معاون‌ «كمسیون‌ امنیت‌ اسلامی‌»

وقتی دو بم از سوی «سوی» برادران ناشناس خانه هایی را در کابل خرابه، درهم میریزد Two bombs fired by unknown «brothers» destroyed several houses
چه باید کرد؟ باید قصر های تمامی «رهبران» خاین جهادی را هم بر سر خود شان و آل و عیال شان خراب کنیم!

گزارشگر (نعیم‌ - كابل‌): به‌ تاریخ‌ ۲۲ جوزا صدها مرد و زن‌ در آفتاب‌ سوزان‌ روی‌ سرك‌ عمومی‌ رادیو مقابل‌ دفتر ظاهر اغبر نشسته‌ منتظر اجازه‌ی‌ او بودند كه‌ اموال‌ منازل‌ خود را از یك‌ ناحیه‌ به‌ ناحیه‌ی‌ دیگر انتقال‌ دهند. زیرا ظاهر اغبر چه‌ باید كرد؟ وقتی‌ دو بم‌ از سوی‌ «برادران‌» ناشناس‌ خانه‌هایی‌ را در كابل‌ خرابه‌، درهم‌ می‌ریزد

باید قصرهای‌ تمامی‌ «رهبران‌» خاین‌ جهادی‌ را هم‌ بر سر خودشان‌ و آل‌ وعیال‌ شان‌ خراب‌ كنیم‌!

معاون‌ نظامی‌ كمسیون‌ امنیت‌ شهر كابل‌ است‌ و «نیروهای‌ امنیت‌ اسلامی‌» فامیل‌ هایی‌ را كه‌ اجازه‌ «كمسیون‌ امنیت‌ اسلامی‌» را نداشته‌ باشند نمی‌گذارد به‌ خانه‌ های‌ خود برگردند.

فامیل‌ هایی‌ هم‌ هستند كه‌ ده‌ ها روز پشت‌ دفتر معاون‌ صاحب‌ انتظار می‌كشند عده‌ای‌ امر می‌گیرند و عده‌ای‌ هرگز موفق‌ به‌ این‌ كار نمی‌شوند.

زمری‌ نام‌ می‌گوید خانه‌ام‌ در كارته‌ چهار كابل‌ چور و طعمه‌ حریق‌ شد. حالا از بی‌ سرپناهی‌ طرف‌ غزنی‌ می‌روم‌. اما در گردنه‌ باغ‌ بالا افراد امنیت‌ اسلامی‌ موتر بار و حامل‌ اولاد های‌ مرا سه‌ روز است‌ كه‌ توقف‌ داده‌ اند. خودم‌ در همین‌ مدت‌ به‌ گرفتن‌ امر موفق‌ نشدم‌.

اظهار نفرت‌ به‌ مقررات‌ جهادی

بتاریخ‌ ۱۶ جوزا استادان‌، مأموران‌ و كارمندان‌ زن‌ مربوط‌ پوهنتون‌ كابل‌ با دو و دشنام‌ انزجار شدید خویش‌ را نسبت‌ به‌ جهادی‌ ها زمانی‌ نشان‌ دادند كه‌ جهادی‌ ها مقررات‌ نشستن‌ زنان‌ در عقب‌ موتر و مردان‌ در پیش‌ روی‌ موترهای‌ مربوط‌ پوهنتون‌ را وضع‌ كردند.

متعلـم‌ جهـادی

فرهاد متعلم‌ صنف‌ دهم‌ مكتب‌ كارته‌ پروان‌ به‌ تاریخ‌ ۲۰ جوزا توسط‌ یكی‌ از همصنفی‌ های‌ خویش‌ مورد فیر تفنگچه‌ قرار گرفته‌ كشته‌ شد. زیرا فرهاد نماینده‌ی‌ صنف‌، آن‌ همصنفی‌ گریز پایش‌ را كه‌ «جهادی‌» شده‌ غیرحاضر كرده‌ بود.

محمد انور یكی‌ از انجنیران‌ سروی‌ معادن‌ كه‌ در اثر جنگ‌ ها به‌ ولایت‌ ننگرهار مهاجر شده‌ بود در ماه‌ سرطان‌ دوباره‌ به‌ خانه‌ اش‌ در مكروریان‌ كهنه‌ مراجعه‌ می‌كند، ولی‌ چون‌ «دولت‌ اسلامی‌» خانه‌اش‌ را به‌ یك‌ جهادی‌ بخشیده‌ بود، كالای‌ وی‌ را اجازه‌ ورود به‌ شهر نمی‌دهند.

«دانشگاهیـان‌» جهـادی‌

فیض‌اله‌ «جلال‌» ستمی‌ كه‌ از طرف‌ ربانی‌ معاون‌ تعلیم‌ و تربیه‌ پوهنتون‌ كابل‌ مقرر گردیده‌، در ماه‌ جوزا یكی‌ از استادان‌ پوهنحی‌ انجنیری‌ به‌ نام‌ احمد میر را در دفتر كارش‌ شدیداً لت‌ و كوب‌ نموده‌ است‌. بعداً معلوم‌ گردید كه‌ این‌ دو نفر بر سر زدن‌ پولی‌ كه‌ برای‌ اعمار پوهنتون‌ كمك‌ گردیده‌ بود، جور نیامده‌ بودند.

بی‌ ناموسی‌ جهادی‌، داخلی‌ و خارجی‌ نمی‌شناسد

بتاریخ‌ ۲۴ اسد ۱۳۷۴ در اثر فیر راكت‌ طالبان‌ در ساحه‌ وزیراكبرخان‌ دو زن‌ جراحت‌ برداشته‌ كه‌ توسط‌ جهادی‌ های‌ پكول‌ به‌ سر، بنام‌ تداوی‌ ذریعه‌ موتر ولگا به‌ تپه‌ وزیر اكبرخان‌ برده‌ می‌شوند و آن‌ دو را با بدن‌ خونچكان‌ شان‌ مورد تجاوز قرار می‌دهند و سپس‌ آنان‌ را در دامنه‌ تپه‌ برهنه‌ رها میكنند. فردای‌ آن‌ روز اجساد زنان‌ مذكور كشف‌ و به‌ شفاخانه‌ انتقال‌ داده‌ می‌شوند.

گزارشگر (عتیق‌ ـ كابل‌): نیرو های‌ «دولت‌ اسلامی‌» كه‌ توانستند در اواخر ماه‌ حوت‌ افراد حزب‌ وحدت‌ را شكست‌ دهند، فاتحانه‌ وارد غرب‌ كابل‌ شده‌ علاوه‌ بر چوروچپاول‌ دار و ندار مردم‌ از تجاوز بر زنان‌ حتی‌ كارمندان‌ مؤسسات‌ خیریه‌ خارجی‌ دریغ‌ ننمودند. نیروهای‌ شورای‌ نظار و جمعیت‌ اسلامی‌ بعد از ورود به‌ كارته‌ سه‌، الكسی‌، روزی‌، آی‌ لی‌، كرن‌، مارگرت‌ و ایلی‌ اتباع‌ ایالات‌ متحده‌ امریكا، فرانسه‌، بلژیك‌ و سویس‌ را كه‌ در آن‌ ساحه‌ سكونت‌ داشتند مورد بدرفتاری‌، شكنجه‌ و تجاوز جنسی‌ قرار داده‌ اموال‌ و دارایی‌ های‌ شانرا به‌ عنوان‌ غنیمت‌ غصب‌ نمودند. یكی‌ از زنان‌ صاحب‌ چند طفل‌ كه‌ مورد تجاوز قرار گرفته‌، خانم‌ غلام‌ حسن‌ تركمنی‌ می‌باشد.

* * *

گزارشگر (شكیلا - اسلام‌ آباد): به‌ قول‌ یك‌ شاهد عینی‌ عده‌ای‌ از قومندانان‌ جهادی‌ منفور، افراد شان‌ را بنام‌ اخذ كمك‌ مالی‌ به‌ كابل‌ می‌فرستند كه‌ از آنجا به‌ میدان‌ هوایی‌ خواجه‌ رواش‌ یا سالنگ‌ و بامیان‌ جهت‌ جنگ‌ و بی‌ناموسی‌ و چوروچپاول‌ اموال‌ مردم‌ اعزام‌ می‌گردند. اوضاع‌ اخیر بنیادگرایان‌ را برآن‌ داشته‌ تا افراد به‌ سنین‌ مختلف‌ را از روی‌ سركها گرفتار و به‌ جبهات‌ فوق‌ بفرستند تا بتوانند بقای‌ پر نكبت‌ و ننگ‌ شان‌ را حفظ‌ نمایند.

راكت‌ باران‌ به‌ شیوه‌ طالبی

گزارشگر (عتیق‌ ـ كابل‌): طالبان‌ كه‌ خود را فرشتگان‌ صلح‌ می‌نامیدند در اوایل‌ توانستند با گشودن‌ راههای‌ مواصلاتی‌ و اجازه‌ ورود مواد خوراكی‌ و سوختی‌ به‌ شهر و یا مجازات‌ نمودن‌ بعضی‌ قومندانان‌ جهادی‌ توجه‌ مردم‌ را جلب‌ نمایند. اما در جنگهای‌ آخر ماه‌ حـوت‌ كه‌ با نیروهای‌ احمد شاه‌ مسعود داشتند شهر كابل‌ را چنان‌ مورد اصابت‌ راكت‌ قرار دادند كه‌ بگفته‌ شهریان‌ نظیر آن‌ كمتر دیده‌ شده‌ بود. طالبان‌ با پرتاب‌ راكت‌ های‌ BM-40 ، طور ضربه‌ای‌ شهر را هدف‌ قرار دادند. اكنون‌ برای‌ مردم‌ كابل‌ روشن‌ شد كه‌ طالبان‌ نیز همانند برادران‌ جهادی‌ خویش‌ صلح‌ را با كشتن‌ بیدریغ‌ مردم‌ و ویران‌ كردن‌ شهر و اعمال‌ هر چه‌ شدیدتر فاشیزم‌ دینی‌ به‌ ارمغان‌ خواهند آورد!

ابراز نفرت‌ به‌ جاوید، عرفانی‌ و...

جاوید وزیر پلان‌ وابسته‌ به‌ حركت‌ آصف‌ محسنی‌ بعد از جنگ‌ های‌ حوت‌ ۱۳۷۳ خواست‌ تا در یكی‌ از مساجد دشت‌ برچی‌ با مردم‌ صحبت‌ داشته‌ باشد. هنگامیكه‌ موتر حامل‌ وی‌ نزدیك‌ مسجد رسید زنی‌ طفل‌ خود را بالای‌ موتر وی‌ پرتاب‌ نموده‌ و خواهان‌ دریافت‌ شوهرش‌ شد كه‌ در اثر عملیات‌ نیروهای‌ دولتی‌ مفقود شده‌ است‌.

همچنین‌ خداداد عرفانی‌ كه‌ در وزارت‌ ارشاد و اوقاف‌ رئیس‌ می‌باشد حینیكه‌ وارد قلعه‌ شاده‌ گردید مورد تمسخر و تهدید مردم‌ مصیبت‌ دیده‌ واقع‌ شد. و حال‌ سایر سركردگان‌ چون‌ اكبری‌، انوری‌، جاوید و غیره‌ جرأت‌ رفتن‌ به‌ غرب‌ كابل‌ را ندارند.

جنایـت‌ جهـادیـان‌

بتاریخ‌ ۱۳ جدی‌ سال‌ قبل‌ یكتعداد جهادیها داخل‌ منزلی‌ واقع‌ قلعه‌ نجاران‌ خیرخانه‌ شده‌ دو دختر جوان‌ را كه‌ با هم‌ خواهر بودند طور فجیع‌ بقتل‌ رسانیده‌ و اموال‌ را به‌ غارت‌ بردند. در زمان‌ وقوع‌ جنایت‌ پدر و مادر مقتولین‌ به‌ خانه‌ نبودند.

صدها گمشده‌ی‌ سگ‌ جنگی‌ ها

کشته شدگان در شفاخانه جمهوریت Dead bodies in Jamhooriat Hospital
کشته شدگان جنگ های خاینانه بنیادگرایان در شفاخانه جمهوریت

در جنگهای‌ ماه‌ حوت‌ كه‌ بین‌ نیروهای‌ دولتی‌ و حزب‌ وحدت‌ رخ‌ داد مناطق‌ مسكونی‌ قلعه‌ شاده‌ - كارته‌ سه‌ و نواحی‌ همجوار شدیداً تحت‌ حملات‌ راكت‌ و سلاح‌ های‌ دیگر قرار گرفته‌ بود، مردم‌ بخاطر نجات‌ خویش‌ به‌ سمت‌ گلباغ‌ و چارآسیاب‌ فرار نمودند تا از آن‌ طریق‌ راهی‌ ولایات‌ غزنی‌، بامیان‌ و یا لوگر شوند. اما در مسیر راه‌ به‌ علت‌ شدت‌ جنگ‌ اكثر اعضای‌ فامیلها پراكنده‌ شده‌ همدیگر شانرا گم‌ كردند. یك‌ عده‌ هم‌ توسط‌ نیرو های‌ شورای‌ نظار و گروه‌ طالبان‌ مورد اذیت‌ و آزار قرار گرفته‌ آنچه‌ با خود داشتند به‌ یغما برده‌ شد. هنگامیكه‌ فامیل‌ ها به‌ ولایات‌ مورد نظر رسیدند با ارسال‌ نامه‌ ها و پیام‌ ها به‌ اقارب‌ شان‌ كه‌ در مساجد نصب‌ شده‌ بود، از ناپدید شدن‌ یك‌ دو نفر و یا زیادتر از اعضای‌ فامیل‌ شان‌ در مسیر راه‌ متذكر شده‌ و خواستار كمك‌ دریافتن‌ و كسب‌ اطلاع‌ از آنان‌ بودند.

فاضل‌ از سردمداران‌ حزب‌ وحدت‌ در یكی‌ از سخنرانی‌ هایش‌ در ماه‌ حمل‌ در مسجد سفید واقع‌ قلعه‌ شاده‌ اعتراف‌ نمود كه‌ حدود ۶۵۰ تن‌ از مردم‌ غرب‌ كابل‌ شامل‌ اطفال‌، مردان‌ و زنان‌ در جنگهای‌ ماه‌ حوت‌ مفقودالاثراند. ولی‌ طبق‌ گفته‌ مردم‌ تعداد گم‌ شدگان‌ خیلی‌ بیشتر ازین‌ است‌.

به‌ تاریخ ‌۲۰ دلو جهادیها مناطق‌ مسكونی‌ شهر كابل‌ را مورد هدف‌ راكت‌ قرار دادند، كه‌ در نتیجه‌ ٩ نفر اعضای‌ یك‌ فامیل‌ در منطقه‌ قلعه‌ نجاران‌ خیرخانه‌ از بین‌ رفتند.

روش‌ جدید برای‌ دزدی‌ جهادی‌

كارمندان‌ امنیت‌ ملی‌ دولت‌ اسلامی‌ صبح‌ روز ۱۴ حمل‌ سال‌ جاری‌ در منزلی‌ واقع‌ در كارته‌ سه‌ كه‌ ملكیت‌ كرام‌الدین‌ حارنوال‌ می‌باشد داخل‌ شده‌ چند سیت‌ كوچ‌ چوكی‌ و سایر لوازم‌ منزل‌ موصوف‌ را با خود بردند. وقتی‌ همسایه‌ ها می‌خواستند ممانعت‌ نمایند، افراد «امنیت‌ اسلامی‌» با خشونت‌ جواب‌ دادند كه‌ «این‌ كوچ‌ چوكی‌ ها باید در پوهنتون‌ باشد.»

جهادی‌ ها اكنون‌ به‌ بهانه‌ «اكمال‌» پوهنتون‌ كابل‌ یا هر جای‌ دیگر می‌خواهند اموال‌ عامه‌ یا دولتی‌ هنوز غارت‌ نشده‌ را بدزدند.

در اثر جنگهای‌ اخیر ماه‌ حوت‌ ۱۳۷۳ كه‌ بین‌ نیروهای‌ حزب‌ وحدت‌ و دولت‌ صورت‌ گرفت‌ هر دو جناح‌ مناطق‌ مسكونی‌ را مورد هدف‌ سلاح‌ های‌ ثقیله‌ قرار دادند، در اثر اصابت‌ یك‌ فیر راكت‌ در مكتب‌ سنگی‌ واقع‌ خیرخانه‌ به‌ تعداد ۲۵-۳۰ نفر، كه‌ همه‌ مهاجر بودند، كشته‌ شدند.

زنان‌ «خلیفه‌ای‌» و «شرعی‌» خاینان‌ بنیادگرا

گزارشگر (عاطفه‌ - كابل‌): در ولایـات‌ بـدخشان‌، تخار و كندز، قومندانان‌ اكثراً پنج‌ شش‌ زن‌ دارند، كه‌ چهار زن‌ شـرعی‌ و متباقی‌ آنان‌ خلیفـه‌ می‌باشنـد. زنـی‌ كـه‌ خلیفـه‌ می‌شـود بـه‌ صفت‌ كنیـز بـا او برخـورد صـورت‌ می‌گیرد و مثل‌ یك‌ برده‌ از تمام‌ حقوق‌ انسانی‌ محروم‌ و حتی‌ حق‌ صحبت‌ كردن‌ را همندارد. قومندانانـی‌ مثل‌ مطلب‌ بیگ‌، پیـرم‌ قل‌ و آغـا گل‌ زنان‌ خلیفـه‌ایوشرعـیدارند.

خر والی‌ صاحب‌ فراه‌ هم‌ علم‌ دارد!

گزارشگر (سلیم‌ - فراه‌): در میزان‌ ۱۳۷۴ یكتن‌ از اعضای‌ رهبری‌ شورای‌ طالبان‌ در مسجد جامع‌ فراه‌ خطاب‌ به‌ جماعت‌ نماز گذار گفت‌ هر كس‌ در ضمیر خود با طالبان‌ مخالف‌ باشد زنش‌ طلاق‌ می‌شود. مردم‌ این‌ توهین‌ ملا را به‌ باد تمسخر گرفته‌ و می‌گفتند «ملا ها می‌خواهند با تجدید نكاح‌ به‌ شكلی‌ دیگری‌ از مردم‌ پول‌ بگیرند» زیرا هر بار ملایی‌ كه‌ خطبه‌ نكاح‌ بخواند حداقل‌ ۵۰۰۰ افغانی‌ می‌گیرد و به‌ چند ملای‌ دیگر كه‌ سوره‌ می‌خوانند ۲۰۰۰ افغانی‌ پرداخته‌ مـی‌شود.

ملا حكیم‌ آخوند كه‌ روز های‌ اول‌ بعد از ورود طالبان‌ به‌ فراه‌ به‌ حیث‌ قومندان‌ څارندوی‌ تعیین‌ شده‌ بود و فعلاً قومندان‌ اناردره‌ است‌ مریض‌ خود را نزد داكتر عبدالرحمان‌ نهضت‌ در حالی‌ برد كه‌ مریضان‌ زیاد منتظر معاینه‌ بودند. موصوف‌ با لجاجت‌ می‌گوید «مریض‌ مرا بدون‌ نوبت‌ معاینه‌ كن‌!» مردم‌ اعتراض‌ می‌كنند و داكتر هم‌ او را به‌ مراعات‌ نوبت‌ دعوت‌ می‌كند. ملا حكیم‌ بنابر عقده‌ حقارت‌ خویش‌ خشمگین‌ شده‌ این‌ عمل‌ داكتر را «بی‌احترامی‌» نسبت‌ به‌ خود می‌داند. روز بعد با چند طالب‌ و قیچی‌ به‌ معاینه‌ خانه‌ داكتر رفته‌ پیشروی‌ همه‌ مراجعین‌ موی‌ داكتر را به‌ شكل‌ مسخره‌ای‌ قیچی‌ می‌زند. داكتر نزد والی‌ شكایت‌ می‌نماید كه‌ من‌ ۱٩ سال‌ تحصیل‌ كردم‌، داكتر هستم‌ و علم‌ آموختم‌ افراد شما قدر علم‌ را نمی‌دانند. والی‌ كه‌ داكتر را هم‌ در آیینه‌ خود می‌بیند در جواب‌ می‌گوید: «برو گمشو، خر هم‌ علم‌ دارد!»

در ماه‌ میزان‌ ۱۳۷۴ مردم‌ دردمند فراه‌ كه‌ از جنایات‌ «جهادیها» بخصوص‌ باند جمعیت‌ و گلبدین‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بودند با آمدن‌ طالبان‌ كه‌ تأمین‌ امنیت‌، آرامی‌ و قطع‌ ستمگریها و نابودی‌ گروه‌ های‌ «جهادی‌» را وعده‌ می‌دادند، امیدوار شدند اما به‌ زودی‌ این‌ خوشی‌ شان‌ به‌ نفرت‌ و خشم‌ تبدیل‌ گردید. طالبان‌ با اعمال‌ خود از قبیل‌ بستن‌ مكاتب‌، ریش‌ ماندن‌ جبری‌، لنگی‌ داشتن‌ و منع‌ كردن‌ زنان‌ از امور اجتماعی‌ و غیره‌ نمی‌توانستند منجی‌ مردم‌ از بدبختیها باشند.

اگـر «جهـادی‌» ها تجـاوز به‌ زنـان‌ را بزور برچه‌ و تفنگ‌ انجام‌ می‌دادند این‌ نوخاستگان‌ هار می‌خواهند به‌ آن‌ شكل‌ مذهبی‌ و قانونی‌ ببخشنـد.

شرف‌ و غیرت‌ طالب‌ به‌ ریشش‌ بسته‌ است‌

در فراه‌ هر كسی‌ كه‌ لنگی‌ نداشته‌ باشد نه‌ تنها مجبور است‌ برای‌ خود لنگی‌ بخرد بلكه‌ بعنوان‌ جریمه‌ سرلچی‌ باید یك‌ لنگی‌ هم‌ به‌ یك‌ طالب‌ بدهد. اگر كسی‌ ریش‌ نداشت‌ به‌ اشكال‌ گوناگون‌ از قبیل‌ لت‌ و كوب‌ و جریمه‌ یا سیاه‌ كردن‌ روی‌ توهین‌ و مجازات‌ می‌گردد. میرحمزه‌ دكاندار كه‌ كوسه‌ است‌ بنام‌ اینكه‌ حكم‌ را اجرا نكرده‌ و ریش‌ نگذاشته‌ توسط‌ طالبان‌ با توهین‌ و تحقیر از دكانش‌ برده‌ می‌شود. هر قدر خودش‌ و دیگران‌ پافشاری‌ می‌كنند كه‌ كوسه‌ است‌ سودی‌ نمی‌كند و با ۲۰۰۰۰۰ افغانی‌ جریمه‌ كار به‌ پایان‌ می‌رسد.

فرق‌ عقده‌ حقارت‌ طالبان‌ با جهادیها

اگر «جهادی‌» ها مانند اسلاف‌ پرچمی‌ و خلقی‌ خود عقده‌ حقارت‌ شان‌ را با موتر سواری‌ و غیره‌ فرو می‌نشاندند، طالبان‌ این‌ عقده‌ را با هلیكوپتر سواری‌ خاموش‌ می‌سازند. چند تن‌ از طالبان‌ شهر فراه‌ هلیكوپتر را سوار می‌شوند تا جهت‌ شركت‌ در مراسم‌ فاتحه‌ خوانی‌ ملا بدرالدین‌ به‌ قریه‌ مساو كه‌ در حدود ۱۸ كیلو متر از مركز فراه‌ فاصله‌ دارد، بروند چون‌ موقعیت‌ قریه‌ ها را نمی‌فهمیدند به‌ قریه‌ پهلویی‌ رو كرده‌ هلیكوپتر شان‌ به‌ زمین‌ می‌نشیند وقتی‌ درك‌ می‌كنند كه‌ این‌ محل‌ فاتحه‌ نیست‌ دو تن‌ از اهالی‌ آن‌ قـریه‌ را منحیث‌ راه‌ بلـد با خـود می‌برند (فاصله‌ بین‌ این‌ دو قریه‌ ۷ كیلو متر می‌باشد) بعد از ختم‌ فاتحه‌ دو نفـر راه‌ بلـد را دوباره‌ با هلیكوپتر به‌ قریه‌ شان‌ رسانیده‌ و به‌ شهر فراه‌ می‌روند. همچنـان‌ در شهر چند طالب‌ سوار طیاره‌ شده‌ به‌ پیلوت‌ می‌گویند «ما را اطراف‌ شهر فراه‌ چند چرخ‌ (گردش‌ ) بده‌.»

طالبان‌ عساكر تسلیم‌ شده‌ را می‌كشند

در منطقه‌ گلستان‌ در جریان‌ جنگ‌ میزان‌ ۱۳۷۴ چهار نفر عسكر كه‌ نمی‌خواستند جنگ‌ كنند تسلیم‌ طالبان‌ شدند ولی‌ طالبان‌ هر چهار نفر را جابجا تیر باران‌ كردند. در نزدیكی‌ چكاب‌ ۵۰ تن‌ پنجشیری‌ كه‌ بزور به‌ جنگ‌ آورده‌ شده‌ و نمی‌خواستند بجنگند، تسلیم‌ می‌شوند كه‌ همه‌ زیر رگبار مسلسل‌ قرار می‌گیرند.

خشم‌ جهادی‌ یا طالبی‌، كدام‌ شایع‌تر است‌؟

در جنگی‌ كه‌ طالبان‌ در میزان‌ ۱۳۷۴ براه‌ انداختند حدود ۱۵۰ كشته‌ بجا گذاشت‌ كه‌ قسمتهایی‌ از اجساد شان‌ توسط‌ شغالان‌، گرگان‌ و حشرات‌ خورده‌ شده‌ بود و تا یك‌ ماه‌ در دو طرف‌ شاهراه‌ هرات‌ - قندهار افتاده‌ بودند. نزدیكان‌ كشته‌ شدگان‌ از ترس‌ حاضر به‌ دفن‌ آنان‌ نشدند و مردم‌ محل‌ نیز جرأت‌ دفن‌ كردن‌ را نداشتند.

افراد ملا سید محمد والی‌ فراه‌ دو تن‌ از دكانداران‌ شیعه‌ را به‌ خاطر اینكه‌ یكی‌ از قومنـدان‌ های‌ شیعـه‌ مذهب‌ بنام‌ نادر كور، سه‌ سال‌ قبل‌ تریاكهای‌ ما را گرفته‌ دستگیر نموده‌ و خساره‌ می‌خواهند. این‌ دو نفر، حاجـی‌ عبدالرحمن‌ چوچه‌ و حاجی‌ رشید هر قدر تضرع‌ می‌كنند كه‌ نادر از قریه‌ ما نیست‌ و ما به‌ وی‌ هیچ‌ ارتباط‌ نداشتیم‌ و نداریم‌ داد شان‌ شنیده‌ نمی‌شود تا آنكه‌ پس‌ از سپری‌ نمودن‌ چند روز زندان‌ مجبور می‌شوند تمام‌ اجناس‌ دكان‌ را فروخته‌ به‌ عنوان‌ «جریمه‌» بپردازند.

جنایتكار عبدالواحد بغرانی‌، طالب‌ می‌شود

طالبـان‌ هر جا سر و صـدا براه‌ انداختـه‌ اند كه‌ برای‌ نفـاذ شریعت‌ و ختـم‌ مظالم‌، علـیه‌ تنظیم‌ ها دست‌ به‌ كار شـده‌ اند. ولی‌ وقتی‌ منافع‌ خود شان‌ ایجاب‌ كند با جنایتكارترین‌ آنان‌ همدست‌ می‌شوند. از آنجمله‌ عبدالواحد بغرانی‌ مشهور به‌ رئیس‌ بغـران‌ است‌، كسی‌ كـه‌ در زیر چتر جمعیت‌ ربـانی‌ صدها انسان‌ را سر به‌ نیست‌، دارایی‌ عامه‌ و خصوصی‌ را غارت‌ كرده‌، فعـلاً در كنار طالبان‌ و از افراد با نفوذ و تصمیم‌ گیرنده‌ شان‌ می‌باشد، ملا سید محمد والی‌ فعلی‌ فراه‌ نیز از همدستان‌ همین‌ شخص‌ جنایتكار حرفه‌ای‌ است‌.

انهدام‌ پل‌ در سگ‌ جنگی‌

گزارشگر (د. ی‌ ـ مزار): در ماه‌ حمل‌ ۱۳۷۴ كه‌ جنبش‌ طالبان‌ گرم‌ بود، با كشته‌ شدن‌ مزاری‌ و تصرف‌ فراه‌ و نیمروز توسط‌ طالبان‌، دوستم‌ موقعیت‌ خویش‌ را از طرف‌ هرات‌ و بادغیس‌ در خطر دیده‌ پل‌ بالا مرغاب‌ را كه‌ بین‌ ولایت‌ فاریاب‌ و بادغیس‌ قرار داشت‌ و عبور و مرور مردم‌ را از هرات‌ به‌ فاریاب‌ تسهیل‌ می‌نمود بمباران‌ كرد تا از نیروهای‌ اسماعیل‌ خان‌ و طالبان‌ در امان‌ بماند.

مزدوران‌ تاجیكی‌ در دست‌ جنایتكاران‌ جهادی

گزارشگر (قدسیه‌ - كندز): تاجیك‌ هاییكه‌ در منطقه‌ چوغه‌ ولسوالی‌ خان‌ آباد ولایت‌ كندز بودوباش‌ دارند عمدتاً عضو «نهضت‌ اسلامی‌ تاجیكستان‌» هستند كه‌ از جانب‌ ملل‌ متحد و عربها كمك‌ می‌شوند. دفتر رسمی‌ «نهضت‌ اسلامی‌» در شهر تالقان‌ و در ولسوالی‌ های‌ چاه‌ آب‌ و فرخار ولایت‌ تخار قرار دارد. رادیوی‌ سیار آنان‌ از شهر تالقان‌ به‌ پخش‌ برنامه‌ های‌ تبلیغاتی‌ ضد دولت‌ تاجیكستان‌ می‌پردازد.

آنان‌ اسلحه‌ و مهمات‌ را از بازارهای‌ ولسوالی‌ چاه‌ آب‌ و فرخار ولایت‌ مذكور به‌ صورت‌ آزاد و نقداً خریداری‌ می‌نمایند. علاوتاً قسمت‌ زیادی‌ از سلاح‌ های‌ مورد نیاز شان‌ را شورای‌ نظار و دولت‌ ربانی‌ تأمین‌ می‌دارند. تاجیك‌ های‌ مربوط‌ «نهضت‌ اسلامی‌» بنابه‌ تضاد های‌ درونی‌ خویش‌ به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ گردیده‌اند كه‌ یك‌ بخش‌ آن‌ متمایل‌ به‌ دولت‌ و بخش‌ دیگر نزدیك‌ به‌ سیاف‌ و گلبدین‌ است‌ و كمك‌ مالی‌ را از عرب‌ های‌ علاقمند به‌ سیاف‌ و گلبدین‌ دریافت‌ می‌نمایند. یك‌ عده‌ دیگر آنان‌ در علاقه‌داری‌ بهارك‌ ولایت‌ بدخشان‌ زندگی‌ دارند. كه‌ از جانب‌ شورای‌ نظار تمویل‌ شده‌ و تعلیمات‌ نظامی‌ می‌بینند.

كمك‌ های‌ امدادی‌، تاجیك‌ ها را عیاش‌، تنبل‌ و بیكاره‌ بار آورده‌ است‌. اما اكثر آنان‌ با مشاهده‌ عملكرد جهادی‌ ها در افغانستان‌ از بنیادگرایی‌ و خواست‌ دولت‌ اسلامی‌ دلسرد شده‌ و همان‌ دولت‌ مزدور تاجیكستان‌ را نسبت‌ به‌ اسلام‌ بنیادگرایان‌ بهتر و قابل‌ قبول‌ می‌دانند. به‌ همین‌ لحاظ‌ تعداد كثیری‌ از آنان‌ دوباره‌ به‌ وطن‌ خویش‌ برگشتند.

دوستم‌ معدن‌ طلا دره‌ی‌ كیان‌ را به‌ همكاری‌ تخنیكی‌ و مالی‌ تركیه‌ استخراج‌ كرده‌ روزانه‌ یك‌ موتر «كاماز» سنگ‌ طلا را از معدن‌ استخراج‌ و تصفیه‌ نموده‌ در حدود چهار پنج‌ كیلو طلای‌ خالص‌ از آن‌ بدست‌ می‌آورد.

ربانی‌ به‌ مردم‌ پنجشیر اجازه‌ داده‌ است‌ كه‌ زمرد موجود در پنجشیر را استخراج‌ و تنها سی‌ فیصد آنرا به‌ دولت‌ بپردازند. در حدود ۲۰۰۰ نفر مصروف‌ استخراج‌ زمرد و تاراج‌ دارایی‌ عامه‌ هستند.

ملل‌ متحد به‌ خاطر اعمار مجدد لیسه‌ ولسوالی‌ رستاق‌ ولایت‌ تخار مبلغ‌ ۶۲۰۰۰۰۰ افغانی‌ كمك‌ نموده‌ است‌. والی‌ تخار پول‌ را با شریك‌ جرمش‌ قومندان‌ پیرم‌ قل‌ بدون‌ اینكه‌ یك‌ افغانی‌ آنرا به‌ مصرف‌ مكتب‌ برساند صرف‌ عیاشی‌ و رهزنی‌ نموده‌ و در عوض‌ جهت‌ اعمار لیسه‌ مذكور از مردم‌ پول‌ جمع‌ آوری‌ نمود: از حاجی‌دادجان‌ ۳۰۰۰۰۰۰ از قاری‌ لطیف‌ ۳۰۰۰۰۰۰ افغانی‌ از قیام‌الدین‌ ۱۰۰۰۰۰۰ از دكانداران‌ شهر نو ۱۰ تا ۲۰ هزار افغانی‌. كسانیكه‌ دارای‌ باغ‌ و زمین‌اند ولی‌ در منطقه‌ زندگی‌ ندارند، تهدید شدند كه‌ اگر پول‌ نفرستند تمام‌ اموال‌ شان‌ ضبط‌ می‌گردد.

چاپیـدن‌ جهـادی‌

گزارشگر (غ‌.ا ـ هرات‌): ملل‌ متحد در ولسوالی‌ شیندند به‌ خاطر تعمیر چند مكتب‌ به‌ مسئولین‌ «دولت‌» كمك‌ كرده‌ كه‌ در نتیجه‌ در بازار كهنه‌ ولسوالی‌ مكتب‌ آباد گردید. اما در جریان‌ كار آن‌ شخصی‌ را كه‌ شیرك‌ برات‌ نام‌ دارد گماشته‌ بودند كه‌ با چند نفر عسكر مسلح‌ به‌ مردم‌ می‌گوید: برای‌ شما مكتب‌ ساختیم‌ باید هر نفر ۱۰۰۰۰ افغانی‌ بدهید. مردم‌ هم‌ به‌ خاطر حفظ‌ آبروی‌ خویش‌ به‌ هر شكلی‌ شده‌ پول‌ را تهیه‌ و تحویل‌ باجگیر جهادی‌ می‌كنند.

تلفـات‌ دوستـم‌

گزارشگر (حبیب‌ اله‌ - بلخ‌): به‌ تاریخ‌ اول‌ سرطان‌ سال‌ جاری‌ جنگ‌ سختی‌ بین‌ نیروهای‌ دوستم‌ تحت‌ قومانده‌ غفار پهلوان‌ (یكی‌ از معاونین‌ «جنبش‌ اسلامی‌») با نیروهای‌ ربانی‌ تحت‌ قومانده‌ رحیم‌ دیوانه‌ در ولسوالی‌ سنگ‌ چارك‌ درگرفت‌. در این‌ درگیری‌ ۱۲۰۰ نفر از افراد نظامی‌ دوستم‌ اسیر و ۳۵ نفر از جنرالان‌ وی‌ بشمول‌ دگرجنرال‌ عبدالقهار پسر غفار پهلوان‌ و قومندان‌

عمومی‌ فرقه‌ ۵۱۰ سنگ‌ چارك‌ و ماما رزاق‌ معاون‌ آن‌ فرقه‌ كشته‌ شده‌ وقوای‌ دوستم‌ از قریه‌ های‌ مربوط‌ آن‌ ولسوالی‌ عقب‌ زده‌ شدند.

جنبش‌ دوستم‌ مزدور تركیه‌ و ازبكستان‌

تركیه‌ و ازبكستان‌ به‌ جنبش‌ دوستم‌ كمك‌ می‌نمایند. بطور مثال‌ ۵۰۰ نفر شاگرد از شهرهای‌ مزار، شبرغان‌، میمنه‌ و نواحی‌ آنها به‌ تركیه‌ فرستاده‌ شده‌ اند. همچنان‌ سه‌ ماه‌ قبل‌ یك‌ كاروان‌ كه‌ شامل‌ ۲۴ كانتینر مواد غذایی‌ بود از طریق‌ ازبكستان‌ وارد شهر مزار و بعداً در شبرغان‌ تخلیه‌ گردید. همچنان‌ سلاح‌ و مهمات‌ دوستم‌ پهلوان‌ را ازبكستان‌ تأمین‌ می‌كند. در ثور ۱۳۷۴ چهار فروند طیاره‌ جنگی‌ و ده‌ ها چهل‌ میله‌ را اسلام‌ كریموف‌ در اختیار دوستم‌ قرار داده‌ است‌.

جنبش‌ دوستم‌ مزدور تركیه‌ و ازبكستان‌

تركیه‌ و ازبكستان‌ به‌ جنبش‌ دوستم‌ كمك‌ می‌نمایند. بطور مثال‌ ۵۰۰ نفر شاگرد از شهرهای‌ مزار، شبرغان‌، میمنه‌ و نواحی‌ آنها به‌ تركیه‌ فرستاده‌ شده‌ اند. همچنان‌ سه‌ ماه‌ قبل‌ یك‌ كاروان‌ كه‌ شامل‌ ۲۴ كانتینر مواد غذایی‌ بود از طریق‌ ازبكستان‌ وارد شهر مزار و بعداً در شبرغان‌ تخلیه‌ گردید. همچنان‌ سلاح‌ و مهمات‌ دوستم‌ پهلوان‌ را ازبكستان‌ تأمین‌ می‌كند. در ثور ۱۳۷۴ چهار فروند طیاره‌ جنگی‌ و ده‌ ها چهل‌ میله‌ را اسلام‌ كریموف‌ در اختیار دوستم‌ قرار داده‌ است‌.

جنبش‌ دوستم‌ مزدور تركیه‌ و ازبكستان‌

تركیه‌ و ازبكستان‌ به‌ جنبش‌ دوستم‌ كمك‌ می‌نمایند. بطور مثال‌ ۵۰۰ نفر شاگرد از شهرهای‌ مزار، شبرغان‌، میمنه‌ و نواحی‌ آنها به‌ تركیه‌ فرستاده‌ شده‌ اند. همچنان‌ سه‌ ماه‌ قبل‌ یك‌ كاروان‌ كه‌ شامل‌ ۲۴ كانتینر مواد غذایی‌ بود از طریق‌ ازبكستان‌ وارد شهر مزار و بعداً در شبرغان‌ تخلیه‌ گردید. همچنان‌ سلاح‌ و مهمات‌ دوستم‌ پهلوان‌ را ازبكستان‌ تأمین‌ می‌كند. در ثور ۱۳۷۴ چهار فروند طیاره‌ جنگی‌ و ده‌ ها چهل‌ میله‌ را اسلام‌ كریموف‌ در اختیار دوستم‌ قرار داده‌ است‌.

جنبش‌ دوستم‌ مزدور تركیه‌ و ازبكستان‌

تركیه‌ و ازبكستان‌ به‌ جنبش‌ دوستم‌ كمك‌ می‌نمایند. بطور مثال‌ ۵۰۰ نفر شاگرد از شهرهای‌ مزار، شبرغان‌، میمنه‌ و نواحی‌ آنها به‌ تركیه‌ فرستاده‌ شده‌ اند. همچنان‌ سه‌ ماه‌ قبل‌ یك‌ كاروان‌ كه‌ شامل‌ ۲۴ كانتینر مواد غذایی‌ بود از طریق‌ ازبكستان‌ وارد شهر مزار و بعداً در شبرغان‌ تخلیه‌ گردید. همچنان‌ سلاح‌ و مهمات‌ دوستم‌ پهلوان‌ را ازبكستان‌ تأمین‌ می‌كند. در ثور ۱۳۷۴ چهار فروند طیاره‌ جنگی‌ و ده‌ ها چهل‌ میله‌ را اسلام‌ كریموف‌ در اختیار دوستم‌ قرار داده‌ است‌.

پرچمی‌ ها و جنبش‌ دوستم‌

رهبری‌ دوستم‌ و افرادش‌ توسط‌ پرچمی‌ ها صورت‌ می‌گیرد. مركز سیاسی‌ پرچمی‌ ها در شهر تاشكند و مركز نظامی‌ آنان‌ در شهر مزار قرار داشته‌ كه‌ كارمل‌ از شهر حیرتان‌ هر دو دسته‌ را رهبری‌ می‌كند. طوریكه‌ قطعات‌ نظامی‌، حوزه‌ های‌ شهری‌، گارنزیون‌، ادارات‌ دولتی‌ و مراكز تولیدی‌ همه‌ در دست‌ كادر های‌ پرچمی‌ قرار گرفته‌ اند. بطور مثال‌: عبدالروف‌ «بیگی‌» یكی‌ از جنرالان‌ سابقه‌دار حزب‌ «خلق‌» رئیس‌ اركان‌ جنبش‌ دوستم‌، سید كمال‌ رئیس‌ خاد، سنگر منشی‌ عمومی‌ سیاسی‌ «جنبش‌». انجینر سید احمد شاه‌ (عضو كی‌ جی‌ بی‌) رئیس‌ تصدی‌ كود و برق‌ و حاجی‌ فیض‌ اله‌ انگاری‌ (عضو كی‌ جی‌ بی‌) مدیر تعلیم‌ و تربیه‌ ولایت‌ بلخ‌ می‌باشند. همچنان‌ شاروال‌ و اغلب‌ مدیران‌ و مسئولان‌ ولایت‌ بلخ‌ پرچمی‌ و یا از افراد زیررهبری‌ آنان‌ تعیین‌ شده‌ اند.

«آرامش‌» در امارت‌ رشید دوستم‌

مكاتب‌ و پوهنتون‌ در ولایت‌ بلخ‌ نیمه‌ فعال‌ است‌. مأموران‌ و معلمان‌ نسبت‌ عدم‌ دریافت‌ معاش‌ ماهوار، به‌ كار روز مزدی‌ در نقاط‌ مختلف‌ شهر مصروف‌اند. خرید و فروش‌ و معاملات‌ تجارتی‌ وجود ندارد، شركت‌ ها غیر فعال‌ و فقط‌ مشتی‌ از لومپن‌ های‌ مربوط‌ به‌ دوستم‌ مثل‌ حیدر جوزجانی‌، كفایت‌ لمتید مربوط‌ ملا غفور و ایشان‌ كمال‌ می‌توانند قراردادهای‌ تجارتی‌ با غرب‌ داشته‌ و اموال‌ وارداتی‌ شان‌ را از طریق‌ بندر حیرتان‌ بدون‌ تأدیه‌ محصول‌ گمركی‌ داخل‌ شهر نموده‌ و با قیمت‌ گزاف‌ بفروش‌ برسانند.

قبول‌ مزدوری‌ یا ۲ میلیون‌ افغانی‌ جریمه‌ و تاراج‌ خانه‌

دوستم‌ به‌ خاطر جبران‌ كمبود نیرو، شدیداً به‌ سربازگیری‌ متوسل‌ شده‌ است‌. قومندانان‌ محل‌ و ولسوالی‌ها موظف‌ اند تا نیروی‌ جدید را آماده‌ نمایند. در ولایات‌ جوزجان‌، فاریاب‌ و بلخ‌ جوانان‌ ۱۷ تا ۳۵ ساله‌ را تحت‌ جلب‌ و احضار قرار داده‌ و فامیل‌ ها مكلف‌ اند پسران‌ خویش‌ را منحیث‌ سربازان‌ دوستم‌ به‌ قومندان‌ محل‌ تسلیم‌ نمایند. در صورت‌ مخالفت‌ هر فامیل‌ مبلغ‌ دو میلیون‌ افغانی‌ جریمه‌ نقدی‌ شده‌ و دارایی‌ منزلش‌ توسط‌ قومندان‌ محل‌ تاراج‌ می‌گردد.

یكصد میلیون‌ افغانی‌ برای‌ تسخیر یك‌ منطقه‌

به‌ تاریخ‌ ۱۲ سرطان‌ سال‌ جاری‌ به‌ تعداد ۲۰۰۰ نفر افراد جنگی‌ دوستم‌ جهت‌ بدست‌ آوردن‌ قله‌ های‌ سالنگ‌ حملات‌ وسیع‌ را بالای‌ پوسته‌ های‌ نظامی‌ شورای‌ نظار در آن‌ منطقه‌ به‌ راه‌ انداختند. كه‌ بعد از درگیری‌ های‌ شدید پوسته‌ های‌ منطقه‌ تخته‌ سنگ‌ (مربوط‌ ولسوالی‌ خنجان‌) الی‌ دوشاخ‌ را تصرف‌ نمودند. تلفات‌ نیرو های‌ دوستم‌ در حدود ۴۰۰ نفر بوده‌ كه‌ از آن‌ جملـه‌ ۱۷۰ جسـد را در داخـل‌ كانتینر ها به‌ ولایت‌ جوزجان‌ انتقال‌ دادند.

قبل‌ از بدست‌ آوردن‌ پوسته‌ های‌ متذكره‌ دوستم‌ طی‌ سخنرانی‌ خطاب‌ به‌ جنرال‌ پهلوانان‌ خویش‌ متذكر شده‌ بود كه‌ هر قومندانی‌ كه‌ موفق‌ به‌ تسخیر مناطق‌ تخته‌ سنگ‌ الی‌ دو شاخ‌ شود مبلغ‌ یكصد میلیون‌ افغانی‌ با یك‌ عراده‌ موتر برایش‌ پاداش‌ داده‌ خواهد شد. تنها زینی‌ پهلوان‌ قومندان‌ گارنیزیون‌ مزار به‌ اخذ این‌ انعام‌ موفق‌ گردید.

جنبش‌ دوستم‌ و حزب‌ وحدت‌ جیره‌ خوار قزاقستان‌

قرار اطلاع‌ مؤثق‌ مبلغ‌ ۴۴ بلیارد افغانی‌ در الماتا (جمهوری‌ قزاقستان‌) چاپ‌ و در دسترس‌ دوستم‌ قرار گرفته‌ است‌.از مبلغ‌ متذكره‌ دو قسمت‌ آن‌ سهمیه‌ دوستم‌ و یك‌ قسمت‌ سهمیه‌ حزب‌ وحدت‌ می‌باشد. پول‌ چاپ‌ شده‌ صرف‌ درساحه‌ تحت‌ نفوذ جنبش‌ قابل‌ معامله‌ بوده‌ حتی‌ گاهگاهی‌ دركفایت‌ ماركیت‌ كه‌ مركز داد و ستد اسعار خارجی‌ در مزار است‌، نیز به‌ ندرت‌ تبادله‌ می‌گردد.

ناله‌ های‌ جهادی‌ مهدی‌ بر مرده‌ی‌ رحیم‌ فرزام‌

گزارشگر (د. ی‌ - مزار): عبدالرحیم‌ فرزام‌ معاون‌ اداری‌ و تشكیلات‌ دوستم‌ كه‌ بنام‌ زبان‌ جنبش‌ شهرت‌ داشت‌، به‌ تاریخ‌ ۲۴ جوزای‌ امسال‌ در اثر تصادم‌ موتر جان‌ داد كه‌ دوستم‌ و پرچمی‌ ها آنرا ضایعه‌ بزرگ‌ خواندند.

نسیم‌ مهدی‌ معاون‌ جهادی‌ دوستم‌ و نیز آمر حزب‌ گلبدین‌ در ولایت‌ فاریاب‌ حین‌ میت‌ گذاشتن‌ چنین‌ گفت‌: «ای‌ برادر فرزام‌ چرا رفتی‌، ما را تنها گذاشتی‌، بخدا برگرد. ای‌ زبان‌ جنبش‌ و ای‌ سخنگوی‌ جنبش‌ ترا بخدا قسم‌ برگرد ما را تنها نگذار!» ناله‌ های‌ نسیم‌ مهدی‌ چند شب‌ پیهم‌ از طریق‌ تلویزیون‌ شبرغان‌ پخش‌ می‌گردید.

زبان‌ ملیشه‌ ای‌

دو فكاهی‌ ارسالی‌ د.ی‌ - مزار

شبی‌ در منزل‌ یكی‌ از ساكنین‌ مزار چند دزد داخل‌ گردیده‌ دست‌ های‌ صاحب‌ خانه‌ را بسته‌، تلویزیون‌، تیپ‌ ریكاردر، قالین‌ و بعضی‌ دیگر اشیای‌ خانه‌ را با خود بردند. فردای‌ آن‌ روز صاحب‌ خانه‌ نزد رسول‌ پهلوان‌ كه‌ امنیت‌ محل‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ عارض‌ گردید. رسول‌ پهلوان‌ از عارض‌ پرسید چه‌ چیزها را برده‌اند. صاحب‌ خانه‌ مال‌ و اشیای‌ دزدی‌ شده‌ را نام‌ برد.

رسول‌ پهلوان‌ در جواب‌ گفت‌: آنان‌ سربازان‌ من‌ نیستند، زیرا من‌ برای‌ سربازان‌ خود دستور داده‌ام‌ كه‌ اگر می‌خواهید در منزل‌ كسی‌ به‌ دزدی‌ بروید سعی‌ كنید كه‌ حتی‌ جاروب‌ خانه‌ را هم‌ نگذارید. به‌ این‌ سبب‌ ما را مردم‌ «گلیم‌ جمع‌» لقب‌ داده‌اند. چون‌ مال‌ اندك‌ ترا برده‌ اند دزدان‌ از جمله‌ افراد من‌ نیستند. برو كاكا سربازان‌ من‌ را متهم‌ به‌ دزدی‌ مال‌ اندك‌ خود نكن‌.

* **

در جوزای‌ ۱۳۷۴ امتحان‌ شاگردان‌ مكاتب‌ مزار جریان‌ داشت‌. پسر یكی‌ از قومندانان‌ دوستم‌ كه‌ در یك‌ مضمون‌ ناكام‌ شده‌ بود به‌ خانه‌ رفته‌ به‌ پدرش‌ گفت‌: معلم‌ مرا ۳۰ نمره‌ داده‌ ناكام‌ كرد. فردای‌ آن‌ روز قومندان‌ با پسر و چند سرباز خود جانب‌ مكتب‌ رهسپار و وقتی‌ معلمان‌ همه‌ موجود بودند داخل‌ اداره‌ شد. قومندان‌ به‌ پسرش‌ گفت‌: كدام‌ معلم‌ ترا ناكام‌ كرده‌؟ پسر معلم‌ خود را نشان‌ داد. قومندان‌ گفت‌: معلم‌ صاحب‌ چرا؟ معلم‌ جواب‌ داد: پسر شما درس‌ نخوانده‌ بود مطابق‌ سویه‌ اش‌ نمره‌ برده‌ است‌ چون‌ شما به‌ مكتب‌ تشریف‌ آورده‌اید وی‌ را كامیاب‌ می‌كنم‌ و ۱۰۰ نمره‌ برایش‌ می‌دهم‌. قومندان‌ گفت‌: «۱۰۰ نمره‌ چه‌ می‌شه‌. باید هزار نمره‌ بتی‌». معلمان‌ همه‌ خندیدند، پسر قومندان‌ به‌ پدرش‌ گفت‌: پدر جان‌ نمره‌ كامیابی‌ از ۱۰۰ تجاوز نمی‌كند صرف‌ یك‌ مضمون‌ است‌. قومندان‌ گفت‌: «خیراس‌ هزار نمره‌ بته‌ سال‌ دگه‌ بدردت‌ می‌خوره‌.»

دوستم‌ و سگانش‌

دوستم‌ در بندر اندخوی‌ شبرغان‌ حویلی‌ های‌ مردم‌ را كه‌ حدود ۱۰ جریب‌ زمین‌ را احتوا می‌كند خریده‌ و در آن‌ تعمیر مجلل‌ چهار طبقه‌ای‌ اعمار نموده‌ است‌. هنوز به‌ آن‌ اكتفا نكرده‌ همسایگان‌ چهار طرفش‌ را هم‌ تهدید مـی‌كند كه‌ حویلی‌ های‌ خویش‌ را به‌ «دوستم‌ پادشاه‌» بفروشند. این‌ ستمكاری‌ دوستم‌ را قومندانانش‌ رسول‌، غفار و لعل‌ نیز پیشه‌ خود نموده‌ و همسایگـان‌ را بـزور مجبـور می‌سازنـد تا خانه‌ های‌ شان‌ را به‌ آنان‌ بفروشند و در غیر آن‌ جسد ایشان‌ را هم‌ كسی‌ پیدا نخواهد كرد.

كشتار مجروحان‌

بقول‌ سربازانیكه‌ از جبهه‌ های‌ جنگ‌ سالنگ‌ برگشته‌اند، اكثر سربازانی‌ كه‌ در سالنگ‌ شمالی‌، قندوز، جوزجان‌، فاریاب‌ و غیره‌ نقاط‌ جنگی‌ كشته‌ شده‌اند ازبـك‌ و تركمن‌ اند. زخمی‌ ها به‌ دستور فرمانده‌ جنگ‌ كشته‌ می‌شدند زیرا انتقال‌ آنان‌ مشكل‌ بود و اگر سربازان‌ عقب‌ نشینی‌ می‌كردند به‌ وسیله‌ قومندان‌ از عقب‌ برآنان‌ فیر صورت‌ می‌گرفت‌ و كشته‌ می‌شدند.

سگ‌ جنگی‌ حزب‌ وحدت‌ و دوستمی‌ ها

گزارشگر (گل‌ محمد - مزار): حوزه‌ حارندوی‌ سید آباد كارته‌ جدید مزار روزانه‌ از قصابان‌ یك‌ كیلو گوشت‌ و از نانوایان‌ ده‌ قرص‌ نان‌ برای‌ این‌ حوزه‌ جمع‌آوری‌ می‌كرد.

در این‌ منطقه‌ حزب‌ وحدت‌ حاكمیت‌ بیشتری‌ پیدا نموده‌ و قومندان‌ این‌ حزب‌ از قصابان‌ و نانوایان‌ خواست‌ تا منبعد گوشت‌ و نان‌ را به‌ حزب‌ وحدت‌ حواله‌ نمایند و حوزه‌ حارندوی‌ حق‌ جمع‌ كردن‌ را ندارد كه‌ در نتیجه‌ جنگ‌ سختی‌ بین‌ حوزه‌ مذكور و حزب‌ وحدت‌ در گرفت‌ و قصابان‌ و نانوایان‌ درمانده‌ نمی‌دانستند چه‌ كنند.

بی‌ ننگی‌ و جنایت‌ پسر خاله‌ برهان‌الدین‌ ربانی‌

نسرین‌ دختر حسام‌الدین‌ از گذر سرخیابان‌ فیض‌آباد بدخشان‌ نامزد قومندان‌ بصیر خالد پسر خاله‌ برهان‌الدین‌ ربانی‌ «رئیس‌ جمهور» بود. ولی‌ با وجود تقاضا های‌ فامیل‌ دختر، بصیر نه‌ با او ازدواج‌ می‌كرد و نه‌ او را اجازه‌ می‌داد كه‌ با شخصی‌ دیگر عروسی‌ كند. محبوب‌ اله‌ برادر بصیر كه‌ شخص‌ هرزه‌ و بی‌ وجدان‌ است‌ دختر را فریب‌ می‌دهد و با او ارتباط‌ نامشروع‌ برقرار می‌نماید. عبدالحق‌ قومندان‌ كه‌ رئیس‌ امنیت‌ بدخشان‌ می‌باشد به‌ بصیر پیشنهاد می‌كند كه‌ اگر نسرین‌ را نمی‌گیرد حاضر است‌ با او ازدواج‌ نماید. بصیر با ازدواج‌ عبدالحق‌ با نسرین‌ موافقت‌ می‌كند زمانیكه‌ عبدالحق‌ خواستگاری‌ می‌فرستد و فامیل‌ دختر قبول‌ می‌كند عده‌ای‌ بصیر را طعنه‌ می‌دهند كه‌ چگونه‌ از ازدواج‌ با نامزدش‌ خودداری‌ كرد؟ بصیر دوباره‌ تحریك‌ شده‌ به‌ عبدالحق‌ می‌گوید كه‌ خودش‌ می‌خواهد نامزدش‌ را بگیرد. عبدالحق‌ قبول‌ نمی‌كند و میان‌ آن‌ دو دشمنی‌ ایجاد می‌شود.

در میهـن‌ من‌ كه‌ ریخـتن‌ خون‌ هوس‌ است‌
بر دشت‌ و دمن‌ شرار جیحون‌ هوس‌ است‌
وز بهـــر امیـــركــــان‌ خــــونـریــز مــــرا
یك‌ یك‌ سرشــان‌ بدار میمـون‌ هـوس‌ است‌

دُردی‌

قومندان‌ بصیر در طول‌ جنگ‌ مقاومت‌ و تا اكنون‌ جنایات‌ بی‌شماری‌ را مرتكب‌ شده‌ است‌. بطور نمونه‌ می‌توان‌ از اختطاف‌ ظاهره‌ و عین‌ اله‌ دختر جوان‌ و پسر جوان‌ عبدالرؤف‌ خان‌ و خانمش‌ از سر شكاران‌ فیض‌ آباد نام‌ برد كه‌ تا ابد داغ‌ ننگ‌ بر چهره‌ ربانی‌ و پسر خاله‌اش‌ (بصیر) خواهد بود. هكذا بصیر در مدت‌ قومندانیش‌ سرمایه‌ هنگفتی‌ را اندوخته‌ و زمین‌ ها و باغ‌ های‌ مردم‌ را با پرداخت‌ پول‌ اندكی‌ به‌ زور غصب‌ می‌كند. چنانچه‌ یك‌ قطعه‌ باغ‌ علاقه‌ دار اكبر را در قریه‌ شورابك‌ غصب‌ نموده‌ و در كنار دریای‌ كوكچه‌ در وسط‌ باغ‌ مذكور قصر مجللی‌ اعمار نموده‌ است‌، كه‌ همه‌ روزه‌ برای‌ تفریح‌ به‌ آنجا می‌رود. عبدالحق‌ كه‌ از جریان‌ آمد و رفت‌ او به‌ شورابك‌ خبر داشت‌ به‌ افرادش‌ دستور می‌دهد كه‌ در قسمت‌ قریه‌ سرگنی‌ كمین‌ نمایند و بصیر و همراهانش‌ را به‌ قتل‌ برسانند. بصیر با موتر حاملش‌ ساعت‌ 5 عصر در كمین‌ می‌افتد و بالایش‌ فیر صورت‌ می‌گیرد، اما از این‌ حادثه‌ جان‌ به‌ سلامت‌ می‌برد.

بصیر كه‌ این‌ دشمنی‌ و واقعه‌ را از جانب‌ عبدالحق‌ و نسرین‌ می‌داند در صدد قتل‌ نسرین‌ می‌براید. روزی‌ نسرین‌ بسوی‌ خانه‌ یكی‌ از اقاربش‌ روان‌ بود كه‌ در قسمت‌ گذر قاری‌ خانه‌ فیض‌ آباد از طرف‌ دو نفر مسلح‌ بصیر مورد لت‌ و كوب‌ شدید قرار می‌گیرد. بالاخره‌ او كه‌ چاره‌ را حصر دید از ترس‌ قومندان‌ های‌ جنایتكار به‌ تاجیكستان‌ فرار كرد.

جهادی‌ ها به‌ چپاول‌ اموال‌ شخصی‌ و دولتی‌ ولایت‌ بدخشان‌ شكل‌ رسمی‌ داده‌ اند. به‌ اصطـلاح‌ مقـام‌ ولایت‌ ترمیـم‌ «پل‌ دوستان‌» فیض‌آبـاد را (كـه‌ در زمان‌ داوود بیـن‌ شهـر كهنه‌ و جـدید فیـض‌ آباد بالای‌ دریای‌ كوكچه‌ اعمار گردیده‌ بود) با ملا فیض‌ در مقابل‌ ۱۷ میلیون‌ افغانـی‌ قرار داد می‌كنـد، ملا فیـض‌ محمد گزارش‌ ترمیم‌ پل‌ را به‌ مقام‌ ولایت‌ می‌دهد و پول‌ را اخذ كرده‌ بین‌ خود و همدستان‌ تقسیم‌ نموده‌ حق‌ را به‌ حق‌ دار می‌رساند. اما پل‌ ترمیم‌ شده‌ بعـد از یك‌ هفتـه‌ بدتر از حالت‌ قبلی‌ تخریب‌ می‌شود.

رهزنی‌ پهلوان‌ رسول‌

اموال‌ تاجران‌ توسط‌ نیروهای‌ دوستمی‌ ضبط‌ می‌گردد. چنانچه‌ به‌ تاریخ‌ ۳ حمل‌ سال‌ جاری‌ در حدود ۲۰ عراده‌ موتر اموال‌ تاجران‌ كه‌ به‌ طرف‌ كندوز، بدخشان‌ و تخار در حركت‌ بودند توسط‌ رسول‌ پهلوان‌ ضبط‌ و به‌ قرارگاه‌ وی‌ انتقال‌ یافت‌. زمانیكه‌ مالكان‌ اموال‌ مذكور غرض‌ دریافت‌ مال‌ خویش‌ به‌ قرارگاه‌ مراجعه‌ نمودند پهلوان‌ رسول‌ به‌ آنان‌ گفته‌ بود: «اجناس‌ همه‌ پترول‌، دیزل‌، بوره‌، چای‌ و روغن‌ است‌ كه‌ تماماً به‌ قرارگاه‌ ما و كارهای‌ نظامی‌ ما ضروری‌ اند.»

بنام‌ خدا كار كنید یا رخصت‌ هستید!

گزارشگر ( خالده‌ - قندهار): بعد از عقب‌ نشینی‌ نیروهای‌ هرات‌ در داخل‌ ولایت‌ فراه‌ هیچكس‌ نبود كه‌ از مركز ولایت‌ دفاع‌ نماید. از والی‌ گرفته‌ تا ولسوال‌، قومندان‌ و حارندوی‌ همه‌ از وحشت‌ فرار كردند. شهر كاملاً خالی‌ شده‌ بود. بعداً طالبان‌ فراه‌ كه‌ حدود ۵ ـ ۱۰ نفر بودند به‌ طالبان‌ دل‌آرام‌ و فراه‌ رود راپور دادند كه‌ فراه‌ انتظار آمدن‌ شما را دارد. روز بعد در حدود ۸۰ طالب‌ داخل‌ شهر شده‌ ارگان‌های‌ موقتی‌ را تشكیل‌ دادند. آنان‌ از مركز خویش‌ (قندهار) دستور می‌گرفتند. طالبان‌ وقتی‌ وارد شهر گردیدند از طرف‌ مردم‌ مورد استقبال‌ قرار نگرفتند.

طالبان‌ كه‌ به‌ اصول‌ دولتمداری‌ و دفترداری‌ اصلاً بلدیت‌ نداشتند، بعد از سه‌ چهار روز به‌ كارمندان‌ اعلام‌ نمودند كه‌ اگر به‌ خاطر خدا وظیفه‌ انجام‌ می‌دهید، تمام‌ شما بیایید در غیر آن‌ معاش‌ وجود ندارد. و بدینترتیـب‌ به‌ استثنـای‌ چند نفـر تمام‌ كارمندان‌ را تا امر ثانی‌ رخصـت‌ كردنـد.

طالبان‌ شخصـی‌ بنـام‌ سیـد غیـاث‌الـدین‌ باشنـده‌ ولایت‌ فاریاب‌ را كه‌ توسط‌ چند نفر ازبك‌ همراهی‌ می‌شد به‌ حیث‌ والی‌ جدید معرفی‌ كردنـد.

سید غیاث‌ الدین‌ شورایی‌ جدید مركب‌ از ۲۸ نفر را ترتیب‌ داد كه‌ ۸ نفر آن‌ از ولایت‌ فراه‌ و متباقی‌ خارج‌ از ولایت‌ بودند.

شورای‌ طالبان‌ در ولایت‌ فراه‌ به‌ جمع‌آوری‌ سلاح‌ اقدام‌ نمود.

اگر فردی‌ انكار می‌كرد به‌ او قسم‌ یا زن‌ طلاقی‌ می‌دادند. در غیر آن‌ به‌ هیچ‌ صورت‌ فرد مورد شك‌ را رها نمی‌كردند.

«نرخ‌» زن‌ در غرب‌ كشور جهادی‌ زده‌

در مجموع‌ «نرخ‌» زن‌ در غرب‌ افغانستان‌ از ۸۰ لك‌ افغانی‌ بالاتر رفته‌ آنچه‌ كه‌ این‌ نرخها را بالا می‌برد عواملی‌ دارد: اگر مرد هفتاد ساله‌ باشد و دختر ۱۳ ساله‌ «قیمت‌ دختر» بالاست‌. اگر مرد یك‌ یا دو زن‌ دیگر داشته‌ باشد قیمت‌ بالاست‌. اگر دختر از خانواده‌ای‌ با موقعیت‌ اجتماعی‌ بالاتر ولی‌ مرد از خانواده‌ای‌ پایین‌تر باشد درینصورت‌ پدر دختر می‌گوید كه‌ دخترش‌ را به‌ آب‌ و آتش‌ نمی‌اندازند.

یكی‌ از مهمترین‌ بخش‌ كار مزدوری‌ جوانان‌ در ایران‌ پول‌ جمع‌ كردن‌ بخاطر زن‌ گرفتن‌ است‌. مقدار جهیزیه‌ كه‌ دختر به‌ فامیل‌ پسر می‌پردازد هم‌ بر «قیمت‌ دختر» اثر دارد.

«والـی‌» سید غیـاث‌الـدین‌ و عشق‌ بریدن‌ دست‌ و پا

سید غیاث‌ الدین‌ والی‌ فراه‌ جلسه‌ای‌ دایر كرده‌ و برای‌ مأمورین‌ منجمله‌ گفت‌: «دعا كنید كه‌ خداوند دزدی‌ را به‌ گیر ما بدهد تا شریعت‌ را تطبیق‌ كنیم‌. و بعد ما و شما همه‌ آرام‌ خواب‌ خواهیم‌ شد، چون‌ ما از طرف‌ شب‌ به‌ خاطر امنیت‌ شهر تا به‌ صبح‌ گزمه‌ می‌كنیم‌. وقتیكه‌ دست‌ و پای‌ سارقی‌ را قطع‌ كردیم‌ دیگر دزدی‌ پیدا نخواهد شد.»

طالبان‌ در شهر قندهار بنام‌ خیرات‌، ماهانه‌ پول‌ جمع‌آوری‌ می‌كنند. حتی‌ بعضی‌ اوقات‌ بنام‌ لباس‌ از دكانداران‌ پول‌ مطالبه‌ می‌نمایند. ساز و سرود بكلی‌ ممنوع‌ است‌ در هیچ‌ جایی‌ از بازار ها صدای‌ كاست‌ شنیده‌ نمی‌شود. رادیو و تلویزیون‌ فلج‌ و دستگاه‌ تلویزیون‌ را در ولایاتی‌ كه‌ تحت‌ اشغال‌ دارند، شكسته‌اند. تنها سرود های‌ خود را اجازه‌ می‌دهند كه‌ مردم‌ بشنوند. در چند ولایتی‌ كه‌ طالبان‌ مسلط‌ اند مردم‌، آن‌ شهر ها را شهر مرده‌ ها نام‌ گذاشته‌ اند.

له‌ گلبدینیانو څخه‌ د گلبدین‌ ویره‌

گزارشورکوونی (استوونكی‌ جمال‌ ـ لغمان‌): كله‌ چی‌ گلبدینیان‌ له‌ چهارآسیاب‌ څخه‌ وتښتیدل‌، د څو لنډو ورځو وروسته‌ یی‌ وغوښتل‌ چی‌ د خپلی‌ رادیو دستگاه‌ د درونټی‌ د غره‌ د پاسه‌ ولگوی‌ چی‌ دری‌ ورځی‌ یی‌ هلته‌ كار هم‌ وكړ. خو كله‌ چی‌ د خپلو قومندانانو مورال‌ او روحیه‌ گوری‌ له‌ دی‌ كار څخه‌ لاس‌ په‌ سركیږی‌ ځكه‌ چی‌ نوموړی‌ ځای‌ هم‌ ورته‌ امن‌ نه‌ ښكاریږی‌.

غل‌ د غل‌ ملگری‌ وی‌

په‌ لغمان‌ كی‌ د گلبدین‌ كسانو خپله‌ نظامی‌ روحیه‌ او سیاسی‌ سترگی‌، د لاسه‌ وركړی‌ او ټول‌ د خپل‌ راتلونكی‌ ژوند د تأمین‌ او د ولسی‌ پرگنو له‌ غچ‌ اخیستلو څخه‌ د خپل‌ ځان‌ د بچ‌ كولو لاری‌ لټوی‌ او په‌ همدی‌ هیلی‌ خپلی‌ چاری‌ د حاجی‌ قدیر په‌ لارښوونه‌ سرته‌ رسوی‌. گلبدین‌ دغه‌ حالات‌ له‌ نژدی‌ څخه‌ څاری‌، خو په‌ ښكاره‌ هیڅ‌ نشی‌ كولای‌.

څاروی‌ دی‌ یم‌، خو ژوندی‌ دی‌ یم‌

دننگرهار د «جهادی‌ شورا» اته‌ غړی‌ په‌ داسی‌ حال‌ كی‌ چی‌ د هغه‌ ولایت‌ د بانك‌ رئیس‌ شهزاده‌ او دبانك‌ پخوانی‌ عمومی‌ مدیر شیرین‌محمد هم‌ ورسره‌ وو، كابل‌ ته‌ ولاړل‌ چی‌ بیا دری‌ ورځی‌ وروسته‌ یی‌ د شپی‌ له‌ خوا په‌ الوتكه‌ كی‌ ٣۰۰ میلیونه‌ افغانی‌ د ځانه‌ سره‌ راوړی‌ چی‌ د حاجی‌ قدیر كورته‌ یووړل‌ شوی‌. د اپریل‌ په‌ دوهمه‌ د «پښتنی‌ تجارتی‌ بانك‌» مدیر غلام‌ قادر او د افغانستان‌ بانك‌ مدیر شیرین‌ محمد چی‌ دپخوانی‌ رژیم‌ بقایا دی‌، د مخابری‌ په‌ واسطه‌ كابل‌ ته‌ وغوښتل‌ شول‌ ترڅو نوری‌ پیسی‌ هم‌ ننگرهار ته‌ یوسی‌.

هیر مو نشی‌ چی‌ دا ټول‌ د حاجی‌ قدیر سیاسی‌ دوه‌ مخیز چالونه‌ او نیرنگونه‌ دی‌ چی‌ د امكاناتو د لاس‌ ته‌ راوړلو لپاره‌ یی‌ یو لاس‌ د كابل‌ اداری‌ او نظار شورا ته‌ غزولی‌ او بل‌ لاس‌ یی‌، په‌ هره‌ بیه‌ د ژوندی‌ پاتی‌ كیدو په‌ هیله‌، گلبدین‌ ته‌ اورد كړی‌.

اخوان‌ ـ جهادی‌ غلا

گلبدینی‌ اخوانیانو چی‌ د كابل‌ شاوخوا سیمو او لویو لارو باندی‌ خپل‌ كنترول‌ له‌ لاسه‌ وركړ او لغمان‌ او سروبی‌ ته‌ راوتښتیدل‌ اوس‌ د هډوكی‌ په‌ پیداكولو حیران‌ دی‌ نو ځكه‌ یی‌ د خلكو د كورونو لوټولو ته‌ ملا تړلی‌ ده‌.

د كب‌ په‌ شلمه‌ نیټه‌ یی‌ د الیشنگ‌ ولسوالی‌ اسلام‌ آباد كلی‌ كی‌ د مالك‌ د كور ټول‌ هست‌ او بود لوټ‌ كړل‌ ان‌ تر دی‌ چی‌ د خوب‌ تخت‌ یی‌ په‌ خپله‌ د كور خاوند باندی‌ یووړ. او بیایی‌ ورته‌ د ټول‌ مال‌ د تسلیمی‌ سند او همدا رنگه‌ حصار شاهی‌ په‌ كیمپ‌ باندی‌ خط‌ وركړ چی‌ هلته‌ ولاړ شی‌ او د نورو جگړوځپلو په‌ خوا كی‌ ژوند وكړی‌.

د اخوانی‌ ورورگلوی

كوم‌ وخت‌ چی‌ ناصر د گلبدین‌ باند پوری‌ اړوند نامتو قومندان‌ د خپل‌ نژدی‌ دوست‌، گلبدین‌ د باند مشهور قومندان‌، قرار له‌ خوا وژل‌ كیږی‌ نو د قرار څو كسه‌ قومندانان‌، د ناصر د جبهی‌ له‌ ویری‌ د حزب‌ د یو بل‌ قومندان‌، معلم‌ قادر، جبهی‌ ته‌ ځان‌ رسوی‌ خو قادر چی‌ له‌ یوی‌ خوا د حزب‌ له‌ نورو قومندانانو سره‌ په‌ هډوكی‌ نه‌ جوریږی‌ او اختلاف‌ ورسره‌ لری‌ او له‌ بله‌ لوری‌ د قرار د قومندانانو دحمایت‌ كولو توان‌ نه‌ لری‌ ځكه‌ خپل‌ «ایمانی‌ او وجدانی‌» مسئولیت‌ سرته‌ رسوی‌ وسلی‌ او پیسی‌ ورځینی‌ اخلی‌ او دوی‌ ته‌ لارښـوونه‌ كوی‌ چی‌ بلی‌ خوا ته‌ ولاړ شی‌. د دغو تسلیم‌ شوو قومندانانو په‌ ډله‌ كی‌ قومندان‌ معلم‌ قاسم‌، قومندان‌ بهرام‌، قومندان‌ وردك‌ او ځینی‌ نور شامل‌ وو.

«د خره‌ په‌ غاښو كلال‌ پوهیږی‌»

كله‌ چی‌ ناصر وژل‌ كیږی‌، د قرار ټول‌ اورپكی‌ او گروپونه‌ د معلم‌ قادر تركنټرل‌ لاندی‌ سیمی‌ كی‌ په‌ داسی‌ حالت‌ كی‌ وو چی‌ معلم‌ قادر دناصرد غچ‌ اخیستلو په‌ پلمه‌ هر څه‌ ورسـره‌ كولای‌ شول‌. خو هغه‌ په‌ دوو دلیلونو له‌ دی‌ كار څخه‌ ځان‌ وژغوره‌، لـومړی‌ دا چی‌ د قرار په‌ له‌ منځه‌ ورلو، لغمان‌ باندی‌ د حزب‌ قدرت‌ بی‌ سیاله‌ پاتی‌ كیده‌ او كـه‌ داسی‌ شوی‌ وای‌ نو د خپل‌ منځی‌ اختلافونو له‌ وجهی‌ د ده‌ جبهی‌ ته‌ لوی‌ خطر وو. او دوهم‌ دا چـی‌ كـه‌ سبا ورځ‌ له‌ حزب‌ څخه‌ مخ‌ واړوی‌، نو قرار ته‌ د تسلیمیدلو لاره‌ پری‌ بنده‌ نشی‌.

كراره‌ كراری‌ د تروریستانو له‌ نظره‌

د زمری‌ د میاشتی‌ په‌ شلمه‌ نیټه‌، د ناصر كسان‌ د لاری‌ پر سر كمین‌ كوی‌، تر څو چی‌ معلم‌ قادر له‌ جمعه‌ بازار څخه‌ د راستنیدو په‌ وخت‌ كی‌ له‌ مینځه‌ یوسی‌ خو معلم‌ قادر چی‌ د دی‌ په‌ مینځ‌ كی‌ سړی‌ درلود، خبریږی‌ او له‌ خپله‌ ځایه‌ نه‌ خوزیږی‌.

له‌ بله‌ لوری‌ د حزب‌ د كسانو عادت‌ خو داسی‌ دی‌ چی‌ هر چیری‌ ځی‌، تش‌ لاس‌ بیرته‌ نه‌ راگرځی‌، لكه‌ متل‌ چی‌ هم‌ وایی‌: «خدای‌ دی‌ خوله‌ په‌ ممیـز نـه‌ آموخته‌ كوی‌....» نو ځكه‌ «حزبی‌ وروڼو» د هغو خلكو په‌ لوټولـو شـروع‌ وكـړه‌ چی‌ بازار ته‌ یـی‌ تگ‌ راتگ‌ كـاوه‌. له‌ چـا څخه‌ یی‌ ساعت‌ او پیسی‌ واخیستی‌ له‌ ځینو یی‌ غوا، پنیر، هگی‌، چرگان‌، غنم‌ او داسی‌ نور شیان‌ واخیستل‌ او شل‌ میله‌ یی‌ هم‌ تنظیمی‌ او غیر تنظیمی‌ وسله‌ ټوله‌ كـړه‌، دی‌ كار تر مازدیگر پوری‌ همداسی‌ دوام‌ وكړ. كله‌ چی‌ دا آواز كلی‌ ته‌ ورسیده‌ نو د شپی‌ له‌ خوا سپین‌ ږیری‌ سره‌ راټول‌ شول‌ او مصلحت‌ یی‌ وكـړ چـی‌ سبا ټول‌ ولایت‌ ته‌ ځو او خپل‌ عرض‌ والی‌ ته‌ وړاندی‌ كوو. نو هغـه‌ وو چـی‌ څلـور موټره‌ د قوم‌ مشران‌، عالمان‌ او مخور د سنگر او نیازیو د كلیو څخه‌ او دوه‌ موتره‌ د سیند د غاری‌ څخه‌ د ولایت‌ مقام‌ ته‌ چی‌ د عبـداله‌ جان‌ اخوانی‌ په‌ لاس‌ كی‌ وو، ورځی‌. او خپل‌ عرض‌ داسی‌ وړانـدی‌ كـوی‌: «كـه‌ چیرته‌ دغه‌ غله‌ او لـوټ ماری‌ نـه‌ لری‌ كوی‌ نو مونږ ته‌ ځـواب‌ راكـړه‌ چـی‌ د خپـل‌ ځان‌ چاره‌ وكړو. یا به‌ دا وطن‌ پریږدو او یا به‌ د بل‌ چا سـره‌ تماس‌ ونیسو.»

عبداله‌ جان‌ هم‌ چی‌ په‌ خپله‌ د غلو او داړه‌ مارو «مجاهدینو» مشر دی‌ په‌ یوی‌ او بلی‌ بهانی‌ خلك‌ غولوی‌ او ورته‌ وایی‌ چی‌ مونږ هیڅ‌ خبر نه‌یو، زه‌ به‌ ددی‌ خبری‌ غور وكړم‌، تاسی‌ بی‌ غمه‌ اوسی‌. دا غلاگانی‌ او لوټمار په‌ داسی‌ وخت‌ كی‌ تر سره‌ كیده‌ چی‌ یوه‌ ورځ‌ وروسته‌ له‌ دی‌، قریب‌الرحمن‌، چی‌ له‌ سیمی‌ څخه‌ پیښور ته‌ ولاړ، په‌ ډیری‌ بی‌ شرمی‌ سره‌ بی‌بی‌سی‌ رادیو ته‌ وویل‌: «په‌ لغمان‌ كی‌ بالكل‌ امنیت‌ اوكراره‌ كراری‌ ده‌».

«جهادی‌» حل‌ لاره‌

گزارشورکوونی (ك‌.ل‌.ی‌ ـ لغمان‌): د علینگار ولسوالی‌ بدیع‌ آباد په‌ كلی‌ كی‌ دوو بیوزلو كسانو، لطیف‌توفان‌ او قدرت‌اله‌ په‌ خپل‌ منځ كی‌ یو له‌ بل‌ سره‌ جگړه‌ وكړه‌. د دی‌ كلی‌ د قرارگاه‌ قومندان‌ نقیب‌ اله‌ چی‌ د عمران‌ زایی‌ د سلطان‌ د كلی‌ اوسیدونكی‌ او گلبدین‌ بانډ پوری‌ مربوط‌ د ناصر د جبهی‌ قومندان‌ دی‌ په‌ دوی‌ باندی‌ لس‌ لكه‌ افغانی‌ جریمه‌ ولگوله‌ او هغه‌ دواړه‌ مظلومان‌یی‌ دی‌ ته‌ مجبور كړل‌ چی‌ د خپل‌ كور د كالیو خرڅولو سره‌ جریمه‌ پوره‌ كړی‌.

ته‌ ملك‌ مٶمن‌ غل‌ ونیسه‌، زه‌ به‌ ستا مال‌ بیرته‌ دركړم‌

د ۱۳۷۴ كال‌ د وری‌ پـه‌ ۱۸ نیټـه‌ بدیـع‌ آباد كلـی‌ كی‌ د مأمـور جیلانـی‌ د گـروپ‌ كسان‌ چـی‌ د گلبدیـن‌ بانډ پوری‌ اړه‌ لری‌ د شپی‌ لخوا د خلیل‌ كور ته‌ ورننوځی‌ او ټول‌ شیان‌ یی‌ تالا كوی‌ كله‌ چی‌ خلیل‌، مأمورجیلانی‌ ته‌ عرض‌ وكړ هغه‌ ورته‌ وویل‌ چی‌ ته‌ په‌ ملك‌ مؤمن‌ د غلا تور ولگوه‌ زه‌ به‌ دی‌ مال‌ درته‌ وسپارم‌.

د یادولو وړ ده‌ چی‌ ملك‌ مؤمن‌ د خپل‌ قوم‌ مشر دی‌ او یو څه‌ پیسی‌ ځمكه‌ او كور لری‌ چی‌ مامورجیلانی‌ غواړی‌ په‌ دی‌ توگه‌ د هغه‌ د حورولو لار هواره‌ او د كلی‌ پریښودوته‌یی‌ مجبور كړی‌ تر څو دی‌ وكولای‌ شی‌ په‌ ځمكه‌ او كور باندی‌ یی‌ خیټه‌ واچوی‌.

غل‌ هم‌ وایی‌ غل‌ دی‌، د كور څښتن‌ هم‌ وایی‌ غل‌ دی‌

د روان‌ كال‌ د وری‌ میاشتی‌ په‌ ۱۱ نیټه‌ د علینگار ولسوالی‌ بدیع‌ آباد كلی‌ كی‌ چی‌ د اخوانیانو مركز دی‌. د مامورجیلانی‌ او نقیب‌اله‌ كسان‌ د شپی‌ لخوا د پیرمولوی‌ د زوی‌ (محمد) دوكان‌، چی‌ همدایی‌ د ژوند یواځینی‌ وسیله‌ وه‌ او نور هیڅ‌ هم‌ نلری‌، لوټوی‌. خو سبا ته‌ د دی‌ لپاره‌ چی‌ خپل‌ ځان‌ سپین‌ كړی‌ بی‌گناه‌ خلك‌ د دوكان‌ د وهلو په‌ نامه‌ نیسی‌.

«زیړ سپی‌ د سورلنډی‌ ورور دی‌»

د علینگار ولسوالی‌ د تنك‌ور كلی‌ اوسیدونكی‌ ملنگ‌ چی‌ د پیاوړی‌ هنرمند پاینده‌محمد زوم‌ دی‌ له‌ ژرنده‌گړی‌ څخه‌ په‌ ډیرو خواریو یوه‌ گوله‌ ډوډی‌ پیداكوی‌. خو امام‌جان‌ چی‌ د گلبدین‌ د باند قومندان‌ دی‌ د ده‌ ښځه‌ تنگوی‌ تر دی‌ چی‌ ملنگ‌ له‌ ډیری‌ مجبوری‌ د كلی‌ خلكو ته‌ په‌ ژړا كیږی‌ او له‌ هغو څخه‌ مرسته‌ غواړی‌. كله‌ چی‌ دا بی‌ناموس‌ قومندان‌ خبریږی‌ د وری‌ په‌ اتمه‌ نیټه‌ د نقیب‌اله‌ او مامورجیلانی‌ د كسانو په‌ مرسته‌ د هغه‌ كور چور كوی‌.

ملنگ‌ په‌ دی‌ پوهیږی‌ چی‌ «زیړ سپی‌ د سورلنډی‌ ورور دی‌» كه‌ هر یـوه‌ ته‌یی‌ عریضه‌ وكړم‌ فایده‌ نلری‌ ځكه‌ دوی‌ ټول‌، غلاگانی‌ او بی‌ناموسی‌ خپله‌ دنده‌ گڼی‌ نو له‌ همدی‌ امله‌ د خپل‌ ناموس‌ ساتلو په‌ خاطر بلی‌ خوا ته‌ تښتی‌.

«زمونږ مجاهدین‌ د خلكو په‌ ښځو او مالونو باندی‌ هم‌ صرفه‌ نه‌كوی‌»

د عالم‌ گل‌ ښځه‌ چی‌ كونډه‌ ده‌ او د خلكو د څارویو د ساتلو څخه‌ خپله‌ نفقـه‌ پیـدا كوی‌، د وری‌ د میاشتی‌ په‌ ۲۳ نیټه‌ د شپی‌ لخوا د مامورجیلانی‌ او نقیب‌اله‌ كسان‌ په‌ كور ورننوځی‌ او یوه‌ غوا چی‌ په‌ نیمایی‌ یی‌ له‌ چا څخه‌ اخیستلی‌ وه‌ د خواری‌ كونډی‌ له‌ وهلو ټكولو وروسته‌ په‌ زور بیایی‌.

خو كله‌ چی‌ كونډه‌ نقیب‌اله‌ ته‌ عریضه‌ كوی‌ هغه‌ په‌ ځواب‌ كی‌ ورته‌ وایی‌: «یوه‌ غوا څه‌ ده‌ چی‌ ته‌ ورپسی‌ گرځی‌، زمونږ مجاهدین‌ د خلكو په‌ ښځو او مالونو باندی‌ هم‌ صرفه‌ نكوی‌. مونږیی‌ مخه‌ نشو نیولای‌ كه‌ یی‌ مخه‌ ونیسو بیا له‌ مونږ سره‌ جهاد نكوی‌. دا اجازه‌ مونر ته‌ رهبرانو راكړی‌ ده‌.»