خودسوزی نه، بساط بنیادگرایی را باید سوزانید

Muska, an election worker who burned herself after a rape attempt on her by a UN local driver

مسكا دختر عباس‌ باشنده‌ ولسوالی‌ خیوه‌ ولایت‌ ننگرهار و مسكونه‌ جلال‌آباد، بعنوان‌ یكی‌ از كاركنان‌ انتخاباتی‌ جهت‌ ثبت‌ نام‌ رأی‌دهندگان‌ با گروپی‌ از همكارانش‌ به‌ قریه‌های‌ مختلف‌ سفر می‌ كرد. وی‌ بتاریخ‌ ۹ اكتبر ۲۰۰۴ (روز انتخابات‌ صدارتی‌) در یكی‌ از كلینك‌های‌ واقع‌ قریه‌ شیگی‌ ولسوالی‌ خیوه‌ ایفای‌ وظیفه‌ می‌نمود. در ختم‌ آن‌ روز از موتررانی‌ بنام‌ معشوق‌ كه‌ قبلاً شامل‌ گروپ‌ مسلح‌ انجنیرغفار، یكی‌ از قومندانان‌ جانی‌ حزب‌ اسلامی‌ گلبدین‌ حكمتیار بود خواسته‌ شد تا زنان‌ كاركن‌ را به‌ خانه‌های‌ شان‌ برساند. مسكا نیز شامل‌ این‌ زنان‌ می‌شد. موترران‌ مذكور همه‌ زنان‌ را به‌ خانه‌های‌ شان‌ رسانیده‌ و مسكا آخرین‌ نفر بود. مسكا كه‌ تنها بود بشدت‌ ترسیده‌ بود. اما معشوق‌ اطمینان‌ داده‌ می‌گوید كه‌ وی‌ را همچون‌ خواهری‌ به‌ خانه‌ كاكایش‌ در قریه‌ غاری‌كهنه‌ خواهد برد. در مسیر راه‌ موتر را در قریه‌ قلاتك‌ توقف‌ داده‌ و با چاقوی‌ مسكا را تهدید و می‌كوشد تا به‌ وی‌ تجاوز نماید.

گزارش هایی از کشور پامال جنایتکاران دینی

Reports from a country under the domination of religious crime-mongers


ر.س‌ ـ كابل‌

جنایتكار سیافی‌ جنایت‌ می‌زاید

قومندان‌ زلمی‌توفان‌ از باند سیاف‌ كه‌ فعلاً در قلعه‌نیازبیگ‌ مربوط‌ ناحیه‌ پنجم‌ قرارگاه‌ دارد، در تبانی‌ با حوزه‌ پنجم‌ كه‌ آمر آن‌ برادر قومندان‌ شیرعلم‌ و شخص‌ بدنامی‌ بنام‌ سیدعلم‌ می‌باشد به‌ هر خیانتی‌ دست‌ می‌زند. با آنكه‌ مردم‌ از بی‌امنیتی‌، دزدی‌ و آدم‌كشی‌ ناشی‌ از وجود این‌ جنایتكاران‌ سخت‌ بـه‌ تنـگ‌ آمده‌اند اما چاره‌ای‌ ندارند زیرا هر دو از جانب‌ سیاف‌ و ملاتاجور والـی‌ كـابل‌ حمـایه‌ مـی‌شـوند.

در شب‌ ۷ عقرب‌ سال‌ ۱۳۸۳ چند نفر مسلح‌ در ساحه‌ دیوان‌بیگی‌ وارد منزل‌ گل‌محمد دریور یوناما شده‌ و می‌خواهند كه‌ برعلاوه‌ دزدی‌، زنان‌ را مورد تجاوز قرار دهند اما از سوی‌ اعضای‌ فامیل‌ با مقاومت‌ شدیدی‌ مواجه‌ شده‌ و یكی‌ از جنایتكاران‌ با ضرب‌ تیشه‌ زخمی‌ می‌گردد. اگر چه‌ با فیر جنایتكاران‌ همسایه‌ها هم‌ خبر می‌شوند اما آنان‌ موفق‌ به‌ فرار می‌گردند. همه‌ جنایتكاران‌ شناسایی‌ شده‌ و واضح‌ می‌شود كه‌ مربوط‌ باند قومندان‌ زلمی‌توفان‌ می‌باشند.

گزارشها از كشور پامال جنایت‌سالاران دینی

Reports from a country underfoot by religious crime-mongers

تخار

داود. ب‌.

از كارروایی‌های‌ شاروال‌ جنایتكار تالقان‌

در قوس‌ ۱۳۸۲ حاجی‌آغا یكتن‌ از قومندانان‌ جنایتكار تخار است‌ كه‌ فعلاً شاروالی‌ تالقان‌ را در قبضه‌ دارد. او در طول‌ دو سال‌ نه‌ تنها كاری‌ را در جهت‌ آبادی‌ تالقان‌ انجام‌ نداده‌ بلكه‌ عواید مندوی‌های‌ تالقان‌ را منظماً به‌ جیب‌ زده‌ است‌ و حدود بیشتر از ۳۰۰ درخت‌ چنار را كه‌ هر كدام‌ شان‌ بیشتر از چهل‌ سال‌ عمر داشتند و باعث‌ زیبایی‌ و سرسبزی‌ شهر بودند همه‌ را بی‌رحمانه‌ قطع‌ نموده‌ به‌ نفع‌ شخصی‌اش‌ به‌ فروش‌ رسانیده‌ است‌.

مردم‌ می‌گوید یك‌ جنگ‌پرست‌ جهادی‌ را به‌ شاروال‌ بودن‌ چه‌ كار. و تا زمانی‌ كه‌ این‌ آدمكشان‌ درنده‌ اند انتظار انجام‌ هیچ‌ خدمت‌ مهمی‌ به‌ مردم‌ را نباید داشت‌.

جنایت‌ در شیرپور لكه‌ی ننگین‌ دیگر‌ بر دامان‌ فهیم‌، قانونی‌ و شركاء


در حالیكه‌ عبدالسلام‌ با شش‌ تن‌ از اعضای‌ فامیلش‌ صبحانه‌ صرف‌ می‌نمود، خانه‌اش‌ توسط‌ پلیس‌ افغانستان‌ بوسیله‌ بلدوزر تخریب‌ شد. عبدالسلام‌ كه‌ ٣۵ سال‌ دارد و كارمند ملكی‌ می‌باشد به‌ IRIN گفت‌: «ما فكر كردیم‌ كه‌ انفجار بمب‌ و یا زلزله‌ بود.» او افزود كه‌ دو تن‌ از كودكانش‌ زمانی‌ كه‌ می‌خواستند از كلكین‌ فرار نمایند زخمی‌ شدند.

سلام‌ یكی‌ از ٣٠ فامیل‌ مسكون‌ در منطقه‌ شیرپور وزیراكبرخان‌ كابل‌ بود كه‌ از خانه‌اش‌ رانده‌ شده‌ و بعد با ترس‌ و وحشت‌ شاهد تخریب‌ آن‌ بود.

در جریان‌ عملیات‌ تخریب‌، بسیاری‌ از افراد رانده‌ شده‌ زیر آوار خانه‌های‌ شان‌ جراحت‌ برداشتند. بنابر اظهارات‌ ساكنان‌ و شاهدان‌، رییس‌ پلیس‌ كابل‌ بصیر سالنگی‌ شخصاً عملیات‌ را رهبری‌ می‌كرد.

سلام‌ اصرار ورزید: «پلیس‌ شدیداً باشندگان‌ محل‌ را لت‌ و كوب‌ می‌كردند. حتی‌ آنان‌ به‌ دو زنی‌ حمله‌ كردند كه‌ مانع‌ لت‌ و كوب‌ شوهران‌ شان‌ شدند.»

سازمان‌ ملل‌ متحد در مورد حادثه‌ نگرانی‌اش‌ را ابراز كرد. میلون‌ كوتری‌ یكتن‌ از گزارشگران‌ كمسیون‌ حقوق‌ بشر سازمان‌ ملل‌ متحد روز سه‌شنبه‌ بعد از ملاقات‌ با خانواده‌های‌ بی‌خانه‌ در محل‌ تخریب‌ به‌ IRIN گفت‌: «چیزی‌ كه‌ اینجا اتفاق‌ افتاده‌ است‌ نه‌ تنها نقض‌ شدید حقوق‌ بشر است‌ بلكه‌ همچنان‌ خلاف‌ تعهدات‌ و وظیفه‌ دولت‌ افغانستان‌ می‌باشد.»

گزارش‌هایی‌ از سرزمین‌ فلكزده‌ و اسیر خاد و خیانت‌ بنیـادگرایی

مـزار

مستی‌های‌ حسن‌ دیوانه‌

(گزارشگر: الف‌. راضیه‌) قریه‌ هاشی‌نگاری‌ زمبوكان‌ محله‌ فقیر نشینی‌ است‌ كه‌ پیشه‌ مردم‌ آن‌ عموماً زراعت‌ و مالداری‌ می‌باشد. در فاصله‌ چهار كیلومتری‌ شمال‌ ساحه‌ رهایش‌ كود و برق‌ موقعیت‌ داشته‌ و دارای‌ مخروبه‌های‌ قدیمی‌، تپه‌ها و كوشك‌هایی‌ می‌باشد كه‌ انسان‌ را به‌ یاد تمدن‌ قدیم‌ بلخ‌ باستان‌ می‌اندازد. این‌ قریه‌ فعلاً حكم‌روایی‌ دارد به‌ نام‌ حسن‌ دیوانه‌ كه‌ از سال‌ ۱۳۸۰ تا حال‌ خود را به‌ نام‌ فرعون‌ منطقه‌ معرفی‌ نموده‌. وی‌ دو بار در سگ‌جنگی‌های‌ داخلی‌ زخم‌ برداشت‌ اما از بخت‌ بد مردم‌ زنده‌ و سالم‌ ماند.

به‌ تاریخ‌ ۳ جدی‌ سال‌ جاری‌ در اثر خصومتی‌ كه‌ بین‌ او و معاونش‌ حاجی‌ محمدكریم‌ وجود داشت‌ جنگ‌ مشت‌، لگد، تبر و بیل‌ بین‌ شان‌ درگرفت‌ كه‌ بالاخره‌ برادر معاونش‌، سر حسن‌ دیوانه‌ را با تبر زخمی‌ كرد و به‌ تعقیب‌ آن‌ جنگ‌ مسلحانه‌ شروع‌ شد كه‌ با مداخله‌ علم‌سیاه‌ خاموش‌ گردید. دو روز بعد برادر حسن‌ دیوانه‌ كه‌ زخمی‌ شده‌ بود در شفاخانه‌ ۲۰۰ بستر جان‌ داد و بعد از آن‌ بود كه‌ مصیبت‌ مردم‌ شروع‌ شد. در قدم‌ اول‌ تمام‌ مال‌ و اموال‌ برادر مقتول‌ خود را فروخته‌، ختم‌ و خیرات‌ نمود و بعد از آن‌ هرروز گروه‌ گروه‌ مردم‌ بیچاره‌ را در بندی‌خانه‌ قومندانی‌ برده‌ به‌ نام‌ طرفدار حاجی‌كریم‌ لت‌ و كوب‌ نموده‌ و بعد از اخذ جریمه‌های‌ كلان‌ آنان‌ را رها می‌نماید. گوسفندان‌ و سایر مواشی‌ اقوام‌ معاون‌ خود را به‌ نام‌ غنیمت‌ می‌گیرد و كسی‌ جرئت‌ ندارد به‌ این‌ جانی‌ اعتراض‌ كند.