
ر.س ـ كابل
جنایتكار سیافی جنایت میزاید
قومندان زلمیتوفان از باند سیاف كه فعلاً در قلعهنیازبیگ مربوط ناحیه پنجم قرارگاه دارد، در تبانی با حوزه پنجم كه آمر آن برادر قومندان شیرعلم و شخص بدنامی بنام سیدعلم میباشد به هر خیانتی دست میزند. با آنكه مردم از بیامنیتی، دزدی و آدمكشی ناشی از وجود این جنایتكاران سخت بـه تنـگ آمدهاند اما چارهای ندارند زیرا هر دو از جانب سیاف و ملاتاجور والـی كـابل حمـایه مـیشـوند.
در شب ۷ عقرب سال ۱۳۸۳ چند نفر مسلح در ساحه دیوانبیگی وارد منزل گلمحمد دریور یوناما شده و میخواهند كه برعلاوه دزدی، زنان را مورد تجاوز قرار دهند اما از سوی اعضای فامیل با مقاومت شدیدی مواجه شده و یكی از جنایتكاران با ضرب تیشه زخمی میگردد. اگر چه با فیر جنایتكاران همسایهها هم خبر میشوند اما آنان موفق به فرار میگردند. همه جنایتكاران شناسایی شده و واضح میشود كه مربوط باند قومندان زلمیتوفان میباشند.
چند نفر نزد قومندان زلمی میروند تا جریان را بازگو نمایند كه فوری از طرف او توهین و رانده میشوند.
قومندان زلمی آدمكش و نهایت كثیف بوده و عضو فعال «آیاسآی» پاكستان به شمار میرود كه فعلاً در خدمت سیاف فعالیت دارد. در زمان سگجنگیهای تنظیمی پسران جوان را به نام جهاد دعوت نمودن و مورد تجاوز قرار دادن یكی از كارهای روزمرهی وی بوده و در زمینه میتوان از گلاب و نعیم نام برد.
او دختر مولوی صبری امام مسجد قلعهنیازبیگ را برای خود (كه دختر بیچاره بعد از مدتی فوت كرد) و دختر دومیاش را نیز برای پسر كلانش به زور نكاح كرد. وی فعلاً دارای چهار زن بوده كه هر یك را با تهدید و فشار به چنگ آورده و مانند اسیران نگهداری مینماید.
همچنین با همدستی دلالی بنام كلانتر آغامهر با ترتیب قباله جعلی در ساحه نیازبیگ ساختمان بزرگی را تعمیر و چند نمره زمین و باغ را شامل احاطه آن كرده است.
او فعلاً در همكاری با ملا تاجمحمد والی كابل و مربوط باند سیاف زمینهای ساحه دوراهی پغمان را به زور تصاحب و ماركیت و دكانهای مردم را مسدود كرده است. دكانداران كه به هر مرجع متوسل شده اند با نماینده سیاف برخوردهاند كه از زلمـی حمـایـه مـینمایند.
نمایندگانی از دكانداران نزد سیاف رفته جریان را گفتند كه از طرف وی شنیده نشد. این موضوع فعلاً در محكمه تحت دوران بوده كه قبالههای جعلی آن مورد بررسی قضات خاین و بنیادگرای محكمه ولایت كابل اند.
علاوتاً در ساحه كمپنی كنار دریا، چند دستگاه تولید ریگ و مواد ساختمانی اعمار گردیده كه عواید آن باید به دولت تحویل گردد اما زلمی كرایه ماهوار را كه بیش از ۲۰لك افغانی میگردد جمعآوری و به جیب میزند.
او به صفت قومندان لوا از جانب وزارت دفاع و دولت نیز پول و مواد دریافت میدارد. مردم وی را «مار سیاه» لقب دادهاند كه با دلالیهایش و رشوههایی مانند قالین و سنگهای قیمتی وغیره حتی افراد آیساف را تابع ساخته و میدان چور و چپاول را برای خود مهیا كرده است.
مـردم، خـاین و جنـایتپیشـه اصلی سیاف را میدانند كه زنجیر سگهای كثیفی چون زلمیتوفانها را بدست دارد.
حفاظت «مارشال» از خود و سرمایههایش
«مارشال» فهیم برای حفاظت خود دو نوع محافظ دارد. یكی محافظان علنی كه از طرف وزارت دفاع توظیف گردیده، همیشه با وی بوده و توسط دامادش رهبری میشوند و اینان شامل بادیگاردها و محافظان خانه، محافظان اعضای فامیل، دفتر وغیره میباشند. دوم محافظان مخفی او كه اعضای خاد نظامی و ریاست ۱۰ و ۱۱ خاد اند كه همه سابقه جنایتپیشگی و بیناموسی داشته و از طرف خود «مارشال» انتخاب و مجهز گردیدهاند و از امتیازات فوقالعادهای برخوردار اند. اینان خیلی سری و تحت نظر مستقیم فهیم خان كار میكنند و به سه گروپ منقسم اند:
۱- گروپ كشف نیروهای ضد «مارشال صاحب»
۲- گروپ امنیتی «مارشال صاحب»
۳- گروپ كاری قاچاق سنگهای قیمتی معدن پنجشیر، مواد مخدر وغیره.
تعداد مجموعی سه گروپ فوق از ۴۰-۳۰ نفر میباشند كه از جمله ۱۰ نفر آن بكلی مخفی بوده و مستقیماً از فهیم هدایت میگیرند و به گروپهای كاری ارتباط دارند.
گروپ كشف همیشه مخالفان فهیم را در تمام ساحات زیر مراقبت قرار داده و به گروپ امنیتی راپور میدهند.
گروپ امنیتی به افراد عملیاتی و افراد حفاظتی تقسیم شده كه به تمام فنهای رزمی و جنگی مهارت كامل داشته و مجهز با سلاحهای خود كار میباشند. تمام مخالفان به هر سطحی كه باشند توسط همین افراد ترور و از بین برده میشوند و پولهایی كلانی دربدل آن دریافت میدارند.
در راس هر گروپ سه از قومندان قرار دارد كه هر یك فعالیتهای مربوطه خویش را عیار مینماید و حق دخالت در وظیفه یكدیگر را ندارند.
بخشی از گروپ كشف ساحه زندگی و مسیر حركت فهیم خان را همیشه زیر مراقبت دارند.
گروپ قاچاق تجارت مواد مخدر، سنگهای قیمتی، آثار باستانی وغیره را به نفع «مارشال» سازماندهی مینمایند و با ارتباط و باجگیری از باندهای قاچاق عملاً در ترافیك مواد مخدر و قاچاق سنگهای قیمتی شركت مینمایند.
این گروپها در حالات عادی در ریاست ۱۰ و ۱۱ خاد بودوباش داشته و در زمان اجرای وظیفه در ساحه شهرنو در سه خانه جداگانه زندگی و تمام امكانات را به اختیار دارند. تا جاییكه اطلاع بدست است از گروپهای فوق حتی فامیل فهیم خان نیز اطلاع كافی ندارند.
فهیم در تامین امنیت خود برعكس دیگران از اعضای خانواده خود مانند كاكازادهها و عمهزادهها، دامادها، شوهرهای خواهر و دیگر دوستان استفاده نكرده بلكه آنان را به پیشبرد كارهای تجارتیاش گماشته و برای هر یك سرمایههای هنگفتی را اختصاص داده است.
امین ـ كابل
و تبهكاران هنوز یكدیگر را میدرند
در سالهای «دولت» ربانی (۱۳۷۳)، عبدالحكیم پدر عبدالرشید با سه فرزندش (عبدالحلیم، عبدالحفیظ، عبداللطیف) و سه تن از مجاهدیناش، توسط قومندان درمحمد به قتل میرسند. در زمان طالبان، عبدالرشید به آنان پیوست و درمحمد قومندان به «ائتلاف شمال». سال جاری شش ماه قبل عبدالرشید درمحمد را در ناحیه فاضلبیگ به قتل رسانده و فرار میكند. این دشمنی و آدمكشی ادامه پیدا كرده تا اینكه در ۲۸ میزان ۸۲ ساعت ۳۵:۱ بعد از ظهر عبدالرشید توسط نورعمر و طلامحمد برادران درمحمد در ساحه كوتهسنگی نزدیك تاجهوتل كشته میشود معلوم نیست كه این خصومت و سگجنگی تا كی ادامه پیدا خواهد كرد.
باز هم سگان سیـاف
بتاریخ ۵ قوس سال ۸۲ ساعت ۱۲ روز، چهار مرد مسلح به سركردگی قومندان خلیل غرض غارت وارد خانه انجنیر محمدیوسف واقع در مكروریان چهارم میگردند.
اورحلا دختر یوسف بخاطر نجات عفتش از منزل اول خود را به بیرون پرتاب كرده سر و صدا راه میاندازد و مردم را به كمك میطلبد. افراد مسلح سارق با مشاهده هجوم مردم از داخل خانه فیرهای هوایی كرده با موتر كرولای خویش فرار میكنند. درین موقع اتفاقاً گروپ مسلح دیگری پیدا میشود و سارقان اولی را تعقیب مینماید. در اثر درگیری بین دو گروپ یك نفر عابر زخمی، خلیل سركرده دزدان كشته و چهار نفر دزد مسلح دیگر سیداسماعیل، سیدمیرافغان، سیدقاسم و پرویز با همكار نزدیك شان رحمتالهپوپل دستگیر میگردند. دستگیرشدگان كه مربوط سیاف اند معلوم نیست دوباره برائت حاصل مینمایند و یا حساب جنایات خود را خواهند داد.
آصف ـ كابل
بازار كماكان گرم موترربایی و آدمكشی
حاجی محمدآغا ولد حاجی محمدعیسی كه با موتر تكسیاش لادرك بود بالاخره در اثر تلاش خانواده وی بتاریخ ۱۷ جدی ۱۳۸۲ جسدش در ساحه پنجصدفامیلی خیرخانه یافت میشود. با آنكه ورثـهی حـاجـی محمـدآغا به پولیس مراجعه كرده بودند ولی همـاننـد هـزاران حادثـه دیگـر تا حـال از سـارقان قاتل خبری نیست.
جنایتكاری قومندان شاهآغای پنجشیری
بتاریخ ۹ حمل ۸۳ ساعت ۵ عصر سیدنقیب ولد شیرآغا ساكن نوآباد دهمزنگ با موتر كرولای خود همراه خواهر جوان و مادرش كه از دهمزنگ بطرف خیرخانه در حركت بود ناگهان متوجه میگردد كه توسط یك موتر سرف تعقیب میشود ولی سیدنقیب به راه خود ادامه میدهد تا اینكه موتر سرف در قسمت تانك تیل جلو سیدنقیب را سد و وی را مجبور به توقف مینماید. درین وقت شاهآغا، قومندان قطعه نمبر ۱ و محافظش سبحاناله عسكر از موتر سرف پیاده شده بالای سیدنقیب با كلاشنكوف فیر مینمایند. سیدنقیب با آنكه جراحت برمیدارد، از خواهر و مادرش دفاع میكند. زمانیكه قضیه به پولیس ارجاع میگردد و قومندان شاهآغا و سبحان عسكر خود را پنجشیری معرفی میكنند پولیس بر سیدنقیب فشار میآورد تا قضیه را ختم شده فكر كند.
سیاف جنایتكار بر ضد سكیولاریزم
سیاف به روزهای چهارشنبه در مقر «شورای مردم» كه گرداننده آن مولانا سیدخیل و فهیم میباشند برای «درسهای عقیدتی» همه سرگروپها و مدیران بخشهای ادارات ولایت را جمع مینماید و صحبتهایش عمدتاً پیرامون دموكراسی و سكیولاریزم میچرخد. بعضی اوقات وزارت اطلاعات و فرهنگ را محكوم مینماید كه به تبلیغات كفرآمیز در ذهن مردم میپردازد. و در آخر میگوید كه از برگزاركنندگان این جلسه ابراز شكران مینماید و مشخصاً از فهیم، حاجیالمـاس، مولاناسیدخیل و دیگر قومندانان كه بر ضد دموكراسی و سكیـولاریـزم اند و از خداوند برای شان عزت بیشتـر مـیطلبـد.
قومندان جبلالسراج حامی قاتلان
به تاریخ ۱۰ اسد ۱۳۸۳ دگروال عبدالواحد افسر پولیس و پسرش كه به طرف محل وظیفه شان روان بودند، ساعت ۷ صبح توسط افراد مسلح در قریه احمدخیل ولسوالی جبلالسراج به قتل رسیدند. اما قاتـل شناختـه شـده زیـر حمایت قـومندان منطقه آزادانه زندگی دارد.
جنایتكاران فرقه ۲ جبلالسراج
بتاریخ ۹ اسد ۸۳ ملنگ از قریه چاربرج ولسوالی جبلالسراج توسط افراد مسلح قومندان نور كه مربوط فرقه ۲ جبلالسراج است به روز روشن به قتل رسید. قاتل در قرارگاه كندك نور موجود است ولی پولیس نمیخواهد قاتل را دستگیر نماید.
شیوههای انگلیسی جنایتكاران جهادی
در ساحه پروان، جبلالسراج، سیدخیل و بگرام از طرف قومندانان منطقه در مساجد شبنامههایی پخش شده كه گویا قوای امریكا به ناموس مردم و بر موسفیدان در بگرام تجاوز كردهاند و بناءً جهاد علیه امریكا فرض است. جهادیها میخواهند بار دیگر با این گونه حیلهها مردم را بنام دین و مذهب تورانده و به سوی خود بكشانند.
از خیانتهای مولانا سیدخیل قومندان فرقه ۲
به تاریخ ۴ سرطان ۱۳۸۳ مولانا عبدالرحمن مشهور به مولانا سیدخیل قومندان فرقه ۲ جبلالسراج از اسلحه دیپو شده توسط هیئت DDRبرای هر سرگروپ اوباش و جنایتكار خود به تعداد ۲۰ میل سلاح توزیع كرد. مردم محل هیچ شكی ندارند كه بعضی قتلها و رهـزنـیها با استفاده از همین سلاحهـای دزدیده شـده انجام میگیرد. مـولانا سیـدخیـل ارباب به اجاره گرفتن اعمار مكتب دخترانه و كلینـك در ابـراهیمخیـل لااقـل ۵۰هـزار دالـر را به جیب زده اسـت.