
روزنامه مسلم (۳۱ اگست ۹۴) گزارشی از كمپ سرشاهی بچاپ رسانده كه درینجا مختصری از آنرا میآوریم:
اشك و عرق سخی جان درهم آمیخت وقتی زیر آفتابی سوزان با دستهای مرتعش برای برادرزادهی سه سالهاش قبری كوچك میكند. جسد در پارچهای سفید پیچانیده و در خیمهای پهلو گذاشته شده بود. زلمی دیشب در اثر جلزدگی جان سپرده بود.
در آن هفته لااقل ۳۲ نفر در این كمپ سهصدهزار نفری مرده بودند كه غیر از ۱۰ تن بقیه را كودكان زیر ۵ سال تشكیل میداد.
«تریپیترنار» نماینده ملل متحد در جلالآباد گفت: «دنیا از گوش دادن به افغانستان خسته شده است.»
خیمهها در دشتی خشك زده شدهاند كه از آب چندین كیلومتر فاصله دارد و محاط است با زمینهایی مینكاری شده توسط روسها.
خوشحال خان سابق عسكر كه با شش تن اعضای خانوادهاش، خیمهای ۲۵/۱*۲ برایش رسیده میگوید: «این خیمه در مقابل گرمای جهنمی روز و بارانهای شبانه، پناهگاه نیست. زنان ما باید از چندین كیلومتر دور آب بیاورند.» خوشحال پس از آنكه در ماه جون سال گذشته راكتی خانه همسایهاش را با پنج ساكن آن به هوا پراند، از كابل فرار كرد.
جان لوك از «كمیته جهانی صلیب سرخ» گفت كه روزانه ۲۵ خانواده از كابل به جلالآباد پناهنده میشوند.
داكتر فریدون باركزی كه زمانی طرفدار رهبران بود، حالا آنان را محكوم میكند. او كه همراه با خواهر داكترش در كلینك مربوط «داكتران بیمرز» در سرشاهی كار میكند ابراز داشت كه رهبران حتی شفاخانهها و كلینكها را تخریب نموده و صدها داكتر و پرسونل طبی را بیكار ساختهاند.
داكتر محمد امین نیز كه در این كلینك كار میكند گفت: «دردناك است. ما در كشور خود مهاجر شدهایم.»
تجاوز به دختران و پسران در جهنم سرشاهی و حصارشاهی
كمپ سرشاهی در ۱۵ كیلومتری شرق شهر جلالآباد در یك دشت وسیع و جغلزار موقعیت دارد.
مدتی بعد از ورود نحس بنیادگرایان و كشتار و آتشباری آنان دهها هزار تن از مردم كابل با پذیرفتن مشقات فراوان، عازم جلالآباد گردیده و در كمپهای حصارشاهی و سرشاهی زیر شبح برادران گلبدین بسر میبرند.
در این دو كمپ حدود یكصد و شصت و هشتهزار آواره در خیمه و بدون خیمه در زیر آفتاب سوزان زندگی میكنند. مواد اولیه خوراكی به جای توزیع بین مردم در بازارها به فروش میرسد. گذشته از آن تجاوز بر مال و دارایی و ناموس آوارگان به سرگرمی روزمره «جهادی»ها و یك امر عادی بدل شده است. هیچ مرجع قانون و عدل و انصافی وجود ندارد كه مردم به آن رو بیآورند.
به تاریخ هفتم حوت سال گذشته دو تن از دختران ساكن در این كمپ یكی به نام فهیمه از كارتهنو و دیگری دلجان از شوربازار كابل توسط دو «جهادی» مربوط قومندان عبدالحق از باند گلبدین اختطاف گردیدهاند كه تا كنون هیچ اطلاعی از آنان در دست نیست و پدران شان هنوز هم به مرگ تهدید میشوند كه دهن باز نكنند.
همچنین به تاریخ ۱۲ حمل سال جاری یكتن از كارمندان صحی كلینك MSF «داكتران بدون مرز» در كلینك ششم بنام شهیدلطیفی مورد تجاوز «جهادی»ای مربوط باند سیاف قرار گرفت و بعد هم پدر و مادرش با تهدید و لت و كوب وادار ساخته شدند تا دختر خویش را با آن «جهادی» نكاح كنند.
دو تن از پسران نوجوان هنگام جمعآوری هیزم در اثر عمل لواط دستجمعی به قتل رسیدند. اجساد آنان بعد از چند روز توسط زنان كوچی و رمهچران یافت شدند....
ارسالی راحله. ر ـ ننگرهار
امراض ساری اطفال كمپ سرشاهی را میروبد
در كمپ سرشاهی مهاجران شهر كابل محروم از ابتداییترین وسایل زندگی در دشت سوزان روزها را شب مینماید.
اكثریت اطفال مهاجران به امراض ساری از قبیل ملاریا، محرقه، اسهال، پیچشهای خونی، مرداردانه... مصاب اند. هیچ روزی نیست كه در اثر یكی از این بیماریها از هر بلاك یك طفل هلاك نشود.
در هنگام ایجاد كمپ سرشاهی قبرستانی در آن وجود نداشت. اما اكنون قبرستانی بزرگ چشم را خیره میكند.
موسسات خیریه بخصوص به كمپ سرشاهی توجه نداشته اند. ادویه ناچیزی كه كمپ مینمایند، توسط قومندان صاحبان موظف در بازارهای پاكستان بفروش میرسد.
خوشا روزی كه دهها هزار كابلی در سرشاهی، اشك شان را زدوده، اندوه سوزان شان را به نیرو بدل كرده و «جهادی»های خاین این مسببین عذاب و دربدری شان را در گرداب خشم سركش شان نابود سازند.
ارسالی سیداحمد ـ ننگرهار