جهادی‌ها و طالبان‌ هردو مسئول‌ فاجعه‌ جاری‌ اند

متن‌ سخنرانی‌ فهیمه‌ اكبر كه‌ به‌ زبان‌ اردو ایراد شد

نخست‌ از همه‌ از جانب‌ «جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان» (راوا)، هشتم‌ مارچ‌ روز جهانی‌ زن‌ را به‌ همه‌ی‌ شما تبریك‌ می‌گویم‌. هشتم‌ مارچ‌ امسال‌ از اهمیت‌ خاصی‌ برخوردار است‌ زیرا اولین‌ هشتم‌ مارچ‌ قرن‌ جدید است‌. وقتی‌ از قرن‌ جدید صحبت‌ می‌كنیم‌ فوری‌ ارزش‌هایی‌ مثل‌ دموكراسی‌، آزادی‌، پیشرفت‌، تمدن‌ و سكیولاریزم‌ در ذهن‌ ما خطور می‌ كند. ما درباره‌ مردم‌ دنیا، بخصوص‌ زنان‌ فكر می‌كنیم‌ كه‌ با آرزوها و چشم‌اندازهای‌ نوین‌ بخاطر كسب‌ حقوق‌ شان‌ به‌ پیش‌ می‌روند. اما همین‌ حالا در قلب‌ من‌ شعله‌ای‌ زبانه‌ می‌كشد زیرا من‌ از كشوری‌ام‌ كه‌ حاكمان‌ وحشی‌ آن‌ زن‌ را اصلا انسان‌ نمی‌شمارند. ما فراموش‌ نمی‌كنیم‌ كه‌ در بسیاری‌ از كشورهای‌ جهان‌ وضع‌ زنان‌ خیلی‌ اسفبارتر از آن‌ است‌ كه‌ تصور كنیم‌. زنان‌ كشمیری‌ در برابر چشمان‌ ما وحشتناكترین‌ ظلم‌ و برخورد را تجربه‌ می‌كنند. ولی‌ از نظر ما آنان‌ خوشبخت‌ اند زیرا می‌توانند لااقل‌ بخاطر آزادی‌ آزادانه‌ برزمند. در دوران‌ جنگ‌ مقاومت‌ ضدروسی‌ زنان‌ افغان‌ با مشكلات‌ فراوان‌ و انواع‌ ظلم‌ و ستم‌ روبرو بودند از حمله‌ مشكلات‌ شدید در مبارزه‌ برای‌ استقلال‌ وطن‌. امروز هم‌ زنان‌ افغان‌ از ابتدایی‌ ترین‌ حقوق‌ خویش‌ محروم‌ اند. اجازه‌ خریداری‌ و رفتن‌ نزد داكتر را ندارند. حتی‌ شنیدن‌ صدای‌ پای‌ زن‌ نیز «غیر شرعی‌ و حرام‌» است‌. زنان‌ در محضرعام‌ مورد توهین‌ و شلاق‌ و سنگسار قرار می‌گیرند تا راه‌ و رسم‌ زندگی‌ در «امارت‌ اسلامی» را فرا گیرند!

درد و اندوه‌ زنان‌ افغان‌ را شاید زمانی‌ بتوان‌ درك‌ كرد كه‌ خود را به‌ جای‌ آنان‌ قرار داده‌ و مجسم‌ نمایید كه‌ در مقابل‌ شوهر، برادر و یا خویشاوندان‌ تان‌ به‌ دلیل‌ این‌ كه‌ چرا پاچه‌ تنبان‌ تان‌ كلان‌ است‌ و یا چرا بوت‌های‌ كری‌ بلند پوشیده‌ و یا چادری‌ تان‌ كوتاه‌ یا دراز است‌ شلاقكاری‌ شوید.

چنانكه‌ آگاهید فعلا در افغانستان‌ دو گروه‌ - مسعود و طالبان‌ - درگیر اند. هر دو گروه‌ و شركای‌ شان‌ نیروهای‌ خارجی‌ را مسئول‌ فجایع‌ جاری‌ قلمداد می‌كنند. ولی‌ ما كمافی‌السابق‌ بر این‌ باوریم‌ كه‌ گروه‌های‌ مذكور فقط‌ تلاش‌ می‌ورزند تا جنایات‌ و گذشته‌ مخوف‌ خود را پنهان‌ كنند. آنان‌ چنان‌ بیشرم‌ اند كه‌ به‌ خاطر دریافت‌ كمك‌ نظامی‌ و اقتصادی‌ به‌ هر كشوری‌ سرتعظیم‌ فرود می‌آوردند. اگر آنان‌ بنده‌ قدرت‌ نظامی‌ و اقتصادی‌ نمی‌بودند، هرگز به‌ كشورهای‌ بیگانه‌ اجازه‌ نمی‌دادند تا در امور داخلی‌ افغانستان‌ مداخله‌ نمایند.

نكته‌ی‌ دیگری‌ كه‌ مكررا می‌خواهیم‌ به‌ مردم‌ پاكستان‌ گوشزد كنیم‌ اگر از یك‌ طرف‌ در انتخابات‌ عمومی‌ پاكستان‌ جماعت‌ اسلامی‌ شكست‌ مفتضحانه‌ای‌ خورد از حلقات‌ سیاسی‌ پاكستان‌ طرد شد كه‌ به‌ ذات‌ خود نكته‌ایست‌ مثبت‌، ولی‌ از طرف‌ دیگر شاهدیم‌ كه‌ همین‌ پاكستان‌ كوشش‌ دارد دولتی‌ ضدزن‌، جاهل‌، ضدسكیولاریزم‌، ضدعدالت‌ اجتماعی‌ و به‌ مراتب‌ بدتر از جماعت‌ اسلامی‌ و دیگر گروه‌های‌ این‌ كشور در افغانستان‌ حاكم‌ باشد. در چنین‌ شرایطی‌ مردم‌ پاكستان‌ قادر نیستند قلوب‌ مردم‌ افغانستان‌ را تسخیر نمایند. روابط‌ دوستانه‌ پاكستان‌ و افغانستان‌ تنها زمانی‌ بر پایه‌ سود و احترام‌ متقابل‌ قوام‌ می‌یابد كه‌ در افغانستان‌ رژیم‌ طرفدار دموكراسی‌ مستقر گردد. پاكستان‌ تنها در صورتی‌ می‌تواند خود را دوست‌ واقعی‌ مردم‌ افغانستان‌ ثابت‌ نماید كه‌ طالبان‌ را نیز مانند گلبدین‌ به‌ دور اندازد. جای‌ بس‌ تاسف‌ است‌ كه‌ جنرال‌ مشرف‌ می‌خواهد برای‌ یافتن‌ راه‌ حلی‌ برای‌ مسئله‌ افغانستان‌ از كابل‌ دیدن‌ كند. ما معتقدیم‌ كه‌ چنین‌ عملی‌ مثمر واقع‌ نخواهد شد و در نهایت‌ مشتی‌ از موجودات‌ جاهل‌، ضدزن‌ و ضد دموكراسی‌ حیثیت‌ و اهمیت‌ كسب‌ خواهند كرد.

در مورد مسئله‌ بن‌لادن‌ جواب‌ رد طالبان‌ به‌ باداران‌ شان‌ یك‌ نیرنگ‌ قدیمیست‌ كه‌ به‌ وسیله‌ آن‌ می‌خواهند خود را «مستقل‌» جلوه‌ دهند لیكن‌ ما می‌دانیم‌ كه‌ حیات‌ و ممات‌ طالبان‌ بسته‌ به‌ بیگانگان‌ است‌. اگر آنان‌ بخواهند قادر اند تا طالبان‌ را نیز مانند گلبدین‌ ساقط‌ كنند.

یكی‌ از انتقادهایی‌ كه‌ بارها شنیده‌ایم‌ در مورد استفاده‌ از اصطلاح‌ «بنیادگرایی» است‌. اول‌ این‌ كه‌ بنیادگرایی‌ اصطلاحی‌ است‌ كه‌ معنی‌ خاصی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌. اگر كسی‌ پیشنهاد می‌كند تااز كار برد آن‌ خود داری‌ نماییم‌، ما از او خواهش‌ می‌كنیم‌ كه‌ لطفا كلمه‌ی‌ دیگری‌ جستجو نماید تا از آن‌ به‌ عوض‌ بنیادگرایی‌ استفاده‌ نماییم‌. به‌ نظر ما و بر اساس‌ تجربه‌ای‌ كه‌ بدست‌ آورده‌ ایم‌ بنیادگرایی‌ مساویست‌ به‌ ارتجاع‌ + جهالت‌ + زن‌ ستیزی‌ + وابستگی‌ به‌ قدرت‌های‌ خارجی‌ و تروریسم‌. كلماتی‌ مثل‌ «متعصب»، «قرون‌وسطایی» و یا «اسلام‌گرا» ماهیت‌ اصلی‌ بنیادگرایان‌ افغان‌ را بیان‌ نمی‌توانند. بنیادگرایان‌ ما با داشتن‌ قرآن‌ در یك‌ دست‌ و كلاشینكوف‌ در دست‌ دیگر می‌خواهند بخاطر سر پا نگهداشتن‌ امارت‌ اسلامی‌ شان‌ افغانستان‌ را در گودال‌ عقب‌ماندگی‌، جهالت‌ و درد و رنج‌ مدفون‌ سازند.

میدانیم‌ كه‌ بنیادگرایی‌ مانند سرطان‌ انتشار می‌یابد و اگر با آن‌ سازش‌ نماییم‌ ساحه‌ وسیعی‌ را آلوده‌ ساخته‌ و ریشه‌هایش‌ مستحكم‌ می‌ گردد .