درباره‌ لویه‌ جرگه‌ نه‌ از زبان‌ «راوا» بلكه‌ از زبان‌ دیگران‌

و روز در حرامزادگی‌ جریان‌ دارد
«داود رمزی‌»

نقل‌قول‌های‌ زیر از منابع‌ مختلف‌، درستی‌ برداشت‌ و برخورد «راوا» درباره‌ لویه‌ جرگه‌ اضطراری‌ را به‌ اثبات‌ می‌رسانند:

«لس‌انجلس‌ تایمز» در مقاله‌ای‌ بر اساس‌ بررسی‌ «دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر» (HRW) خاطر نشان‌ نمود:

«جنگ‌سالاران‌ لیست‌ كاندیدهای‌ خود را برای‌ لویه‌ جرگه‌ داشته‌ و مردم‌ محل‌ را مجبور می‌سازند تا آنان‌ را انتخاب‌ كنند.

سام‌ضیأظریفی‌ از "دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر" گفت‌: "اگر اینان‌ (جنگ‌سالاران‌) موفق‌ شوند، افغان‌ها بار دیگر از حق‌ انتخاب‌ رهبران‌ شان‌ و اعمار جامعه‌ای‌ مدنی‌ محروم‌ خواهند ماند."»

(لس‌انجلس‌ تایمز، ۱۱ جون‌ ۲۰۰۲)

«وزیر امور زنان‌ می‌گوید: "این‌ دموكراسی‌ نیست‌ بلكه‌ یك‌ تاپه‌ است‌. همه‌ چیز قبلاً توسط‌ صاحبان‌ قدرت‌ تصمیم‌ گرفته‌ شده‌ است‌."»

(بی‌بی‌سی‌، ۱۲ جون‌ ۲۰۰۲)

بهروزخان‌ در گزارشش‌ از كابل‌ متذكر شد:

«بادشاه‌خان‌ حدران‌ مدعی‌ شد: "پس‌ از صدور اعلامیه‌ی‌ ظاهرشاه‌ به‌ رسانه‌های‌ بین‌المللی‌، من‌ وی‌ را دیدم‌ كه‌ گفت‌ اعلامیه‌ از او (ظاهرشاه‌) نمی‌باشد و اگر لویه‌ جرگه‌ بخواهد، برای‌ خدمت‌ به‌ كشور و ملتش‌ حاضر خواهد بود.»

زن‌ دیگری‌ كه‌ نخواست‌ معرفی‌ شود اظهار داشت‌ كه‌ تاجوركاكر شهامت‌ به‌ خرج‌ داده‌ از جنرال‌ فهیم‌ خواست‌ محل‌ لویه‌ جرگه‌ را ترك‌ گوید زیرا رهبران‌ مجاهدین‌ مسئول‌ ویرانی‌ افغانستان‌ اند.

دیپلماتی‌ اروپایی‌ به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ شناخته‌ نشود گفت‌ كه‌ مردم‌ احساس‌ می‌كنند حقوق‌ شان‌ غصب‌ شده‌ است‌. اعلامیه‌ ظاهرشاه‌ بسیاری‌ نمایندگان‌ را شدیداً متاثر ساخت‌.

عیدمحمد باشنده‌ كابل‌ گفت‌: "تنها پشتون‌ها نه‌ بلكه‌ تاجیك‌ها، ازبك‌ها و هزاره‌ها هم‌ ظاهرشاه‌ را می‌خواهند زیرا تمام‌ دیگر رهبران‌ جنگجویان‌ اند.»

(نیوز، ۱۲ جون‌ ۲۰۰۲»

لخدربراهیمی‌ نماینده‌ ملل‌متحد در افغانستان‌ می‌گوید:

«جریان‌ رای‌گیری‌ در لویه‌ جرگه‌ با خشونت‌ و خریدن‌ رای‌ و... همراه‌ بود. و متأسفانه‌ كوشش‌هایی‌ به‌ منظور تقلب‌ و خشونت‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. از پول‌ استفاده‌ شد، از تهدید استفاده‌ شد.»

(ای‌بی‌سی‌ نیوز، ۱۲ جون‌ ۲۰۰۲)

«دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر» در بیاننامه‌ای‌ ضمن‌ انتقاد از نقش‌ امریكا، متذكر شد:

«نمایندگان‌ منتخب‌ در لویه‌ جرگه‌ از سوی‌ استخبارات‌ افغانستان‌ مورد تهدید و تعقیب‌ قرار دارند.

اگر جنگ‌سالاران‌ در پلان‌های‌ شان‌ موفق‌ شوند، امنیت‌ مردم‌ افغانستان‌ مستقیماً به‌ دست‌ كسانی‌ خواهد افتاد كه‌ به‌ احتمال‌ قوی‌ آن‌ را با خطر مواجه‌ خواهند ساخت‌.

روز سه‌ شنبه‌، جنگ‌سالارانی‌ غیر منتخب‌ اجازه‌ یافتند به‌ داخل‌ خیمه‌ای‌ كه‌ لویه‌ جرگه‌ در آن‌ برگزار شده‌ بود، وارد شوند. جنگ‌سالاران‌ با نمایندگان‌ دیده‌ و به‌ تهدید وكلایی‌ پرداختند كه‌ خواستار عدم‌ حضور آنان‌ در جرگه‌ یا مخالف‌ پیشنهادها و طرح‌های‌ آنان‌ بودند.

چندین‌ نماینده‌ بشمول‌ چند زن‌ از تهدیدهایی‌ گفتند كه‌ پس‌ از اعتراض‌ شان‌ به‌ شـركت‌ جنـگ‌سالاران‌ در لـویه‌جرگـه‌ دریـافت‌ كـرده‌ بـودنـد. نمـاینـدگـان‌ دیگری‌ از حضور وسیع‌ عوامل‌ استخبارات‌ (خاد) هشدار دادند.

سام‌ضیأظریفی‌ از "دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر" گفت‌: "جنگ‌سالاران‌ پس‌ از خرابكاری‌ در جریان‌ رای‌گیری‌ در مناطق‌ متعدد افغانستان‌، اكنون‌ می‌كوشند خود لویه‌ جرگه‌ را بدزدند."

نقش‌ زلمی‌خلیل‌زاد در كنار زدن‌ شاه‌ سابق‌ موثر بود. مداخله‌ فعال‌ خلیل‌زاد در تقابل‌ كامل‌ با ناكامی‌ دولت‌ امریكا در اجرای‌ موافقتنامه‌ بن‌ مبنی‌ بر طرد جنگ‌سالاران‌ از لویه‌ جرگه‌ بود.

بر اساس‌ مصاحبه‌های‌ "دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر" تعدادی‌ از معروف‌ترین‌ جنگ‌سالاران‌ شب‌ دوشنبه‌ گردهم‌ آمده‌ بودند تا در حكومت‌ بعدی‌ قدرت‌ را تقسیم‌ كنند.

اگر چه‌ شرایط‌ لویه‌ جرگه‌، نقض‌ كنندگان‌ حقوق‌بشر را از حضور در جلسات‌ آن‌ منع‌ می‌كند، ولی‌ "دیده‌بان‌ حقوق‌ بشر" هیچ‌ جنگ‌سالاری‌ را سراغ‌ ندارد كه‌ از ورود وی‌ به‌ لویه‌ جرگه‌ جلوگیری‌ شده‌ باشد و برعكس‌ برخی‌ از پامال‌ كنندگان‌ فاحش‌ حقوق‌بشر بین‌ نمایندگان‌ وجود داشتند.

یكی‌ از نمایندگان‌ كه‌ نخواست‌ اسمش‌ افشاء شود گفت‌: "ما در دست‌ مردمی‌ گروگان‌ هستیم‌ كه‌ افغانستان‌ را نابود كردند. جنگ‌سالاران‌ سعی‌ می‌ورزند ما را گروگان‌ قدرت‌ خود داشته‌ باشند."»

(خبرگزاری‌ فرانسه‌، ۱۳ جون‌ ۲۰۰۲)

«نماینده‌ خاص‌ اتحادیه‌ اروپا، كلاوس‌ ـ پیتركلیبر Klaus - Peter Klaiber گفت‌: "از شركت‌ جنگ‌سالاران‌ در لویه‌ جرگه‌ متعجب‌ شدم‌. از دیدن‌ این‌ جنگ‌سالاران‌ كه‌ در صف‌ اول‌ و دوم‌ پهلوی‌ هم‌ نشسته‌ بودند، حیرت‌ كردم‌."»

(برندن‌ اونیل‌ Brenden O'Neill ، ۱۳ جون‌ ۲۰۰۲)

«خلیل‌زاد به‌ دولت‌ موقت‌ هدایت‌ می‌دهد و آن‌ را وامی‌دارد تصامیمی‌ بگیرد كه‌ در انطباق‌ با اهداف‌ سیاست‌ خارجی‌ امریكا باشد. همایون‌ آصفی‌ از هواداران‌ ظاهرشاه‌ معتقد است‌ كه‌ امریكا در تلاشش‌ جهت‌ انتخاب‌ كرزی‌ به‌ جای‌ ظاهرشاه‌ به‌ عنوان‌ رییس‌ دولت‌ خلاف‌ اراده‌ مردم‌ افغانستان‌ حركت‌ می‌كند.

از نظر بسیاری‌ افغان‌ها این‌ جز توطئه‌ نمی‌توانست‌ چیز دیگری‌ باشد وقتی‌ ظاهرشاه‌ در لویه‌ جرگه‌ آغاز به‌ سخنرانی‌ كرد و مردم‌ بی‌صبرانه‌ در انتظار آن‌ بودند، برق‌ قطع‌ شد و بلندگوها از كار افتادند. همچنین‌ در ۱۷ اپریل‌ هنگام‌ ورود ظاهرشاه‌ از ایتالیا به‌ كشورش‌، برق‌ قطع‌ شد و در نتیجه‌ جریان‌ عودت‌ به‌ وطن‌ تاریخی‌ ظاهرشاه‌، نتوانست‌ بطور زنده‌ توسط‌ رسانه‌های‌ برقی‌ پخش‌ شود.

برای‌ دولت‌ خطرناكتر از همه‌ این‌ تصور است‌ كه‌ دولت‌ از طریق‌ خلیل‌زاد از واشنگتن‌ دستور می‌گیرد.»

(نیوز، ۱۳ جون‌ ۲۰۰۲)

«صفرمحمد یكی‌ از نمایندگان‌ در لویه‌ جرگه‌ گفت‌: "چهار طرف‌ ما آنقدر مردم‌ مسلح‌ وجود دارد كه‌ نمی‌دانیم‌ این‌ یك‌ لویه‌ جرگه‌ است‌ یا یك‌ شورای‌ نظامی‌." او یادآور شد كه‌ جنگ‌سالاران‌ با زیر پا گذاشتن‌ ممنوعیت‌ حمل‌ سلاح‌ در محل‌، مردم‌ را تهدید می‌كنند.»

(خبرگزاری‌ فرانسه‌، ۱۳ جون‌ ۲۰۰۲)

«میرمحمد نماینده‌ای‌ از كابل‌ گفت‌: "فكر می‌كردم‌ امروز صبح‌ به‌ كرزی‌ رای‌ بدهم‌ ولی‌ وقتی‌ سخنرانی‌ او را شنیدم‌ نتیجه‌ گرفتم‌ كه‌ او قادر به‌ حل‌ مسایل‌ افغانستان‌ نیست‌. كرزی‌ تنها از رهبران‌ گروه‌های‌ مسلح‌ یاد كرد. آنان‌ همه‌ از او پشتیبانی‌ می‌كنند. اگر در نظر بگیریم‌ كه‌ همین‌ها كابل‌ را ویران‌ كرده‌ و ده‌ها هزار نفر را به‌ قتل‌ رسانیدند،چگونه‌ممكن‌است‌.اینان‌ دوباره‌درقدرت‌باشند؟ چگونه‌ ممكن‌ است‌ مسایل‌ افغانستان‌ را حل‌ كنند؟"»

(ایندیپندنت‌، ۱۴ جون‌ ۲۰۰۲)

بهروزخان‌ نوشت‌:

«احساس‌ می‌شد كه‌ نمایندگان‌ منتخب‌ از سوی‌ گروه‌ قوی‌ در "ائتلاف‌ شمال‌" به‌ علت‌ مخالفت‌های‌ شان‌، زیر فشار و تهدید به‌ مرگ‌ قرار داشته‌ اند ولی‌ با این‌ هم‌ جنگ‌سالاران‌ و رهبران‌ مجاهدین‌ علناً مسئول‌ ویرانی‌ كابل‌ و نیز قتل‌های‌ غیرنظامی‌ نامیده‌ شدند.

خانم‌كاكر در برابر صدها عضو لویه‌ جرگه‌ پرسید: "آیا ربانی‌ واضح‌ ساخته‌ می‌تواند كه‌ زیورات‌ تلایی‌ و آثار گرانبها و جواهر نشان‌ باستانی‌ به‌ سرقت‌ برده‌ شده‌ از موزیم‌ كابل‌ در زمان‌ ریاست‌ جمهوری‌ او چه‌ شدند؟"

مخالفان‌ مدعی‌ اند كه‌ برهان‌الدین‌ربانی‌ گنجینه‌های‌ گرانبها را از موزیم‌ كابل‌ دزدیده‌ است‌. همان‌ طوری‌ كه‌ با پیشروی‌ طالبان‌ چوكی‌ ریاست‌ جمهوری‌ را ضمن‌ ترك‌ كاخ‌ ریاست‌ جمهوری‌ با خود برد.

چندین‌ سخنران‌ سیاف‌ را مسئول‌ تخریب‌ كابل‌ و كشتن‌ شیعه‌ها در كوته‌ سنگی‌ قلمداد كرده‌ و مجاهدین‌ و رهبران‌ شان‌ را جنگ‌افروز خواندند.

نیروی‌ پلیس‌ كه‌ افراد آن‌ عمدتاً بر اساس‌ سفارش‌ و معرفی‌ "شورای‌ نظار" تشكیل‌ شده‌ است‌، چنانچه‌ در زمان‌ لویه‌ جرگه‌ دیده‌ شد بیشتر به‌ رهبری‌ خود (شورای‌ نظار) وفادار است‌ تا به‌ دولت‌. شاهدان‌ عینی‌ گفتند كه‌ وقتی‌ بادیگاردهای‌ مسلح‌ ولی‌مسعود برادر احمدشاه‌مسعود به‌ علت‌ حمل‌ سلاح‌ به‌ محل‌ لویه‌ جرگه‌، متوقف‌ و دستگیر شدند، یكی‌ از افراد پلیس‌ تفنگش‌ را به‌ سوی‌ یك‌ عسكر آلمانی‌ حافظ‌ صلح‌ نشانه‌ رفت‌.»

(«نیوز» ۱۷ جون‌ ۲۰۰۲)

«بلقیس‌ گفت‌: "آنان‌ پروای‌ ما را نداشته‌ و افكار خود را بر ما تحمیل‌ می‌كنند. اینجا سردرگمی‌ است‌. بسیاری‌ نمایندگان‌ خشمگین‌ اند كه‌ به‌ نظر آنان‌ توجهی‌ نشده‌ و امریكا و ملل‌متحد تصامیم‌ را بر آنان‌ تحمیل‌ می‌كنند. تصامیم‌ پیشتر اتخاذ می‌شوند و ما بعداً آگاهی‌ می‌یابیم‌."»

(رویتر، ۲۰ جون‌ ۲۰۰۲)

عمرزاخیل‌وال‌ و آدینه‌نیازی‌ كه‌ هر دو در لویه‌جرگه‌ شركت‌ داشتند در «نیویارك‌ تایمز» زیر عنوان‌«جنگ‌سالاران‌ به‌ مراد می‌رسند» نوشتند:

«قومندانان‌ قدرتمند "ائتلاف‌ شمال‌" ـآقای‌ فهیم‌، حاجی‌عبدالقدیر و كریم‌خلیلی‌ـ معاونان‌ رییس‌ جمهور تعیین‌ شدند. اینان‌ خود همان‌ نیروهایی‌ هستند كه‌ مسئولیت‌ ارتكاب‌ قساوت‌های‌ بیشمار در دوران‌ حكومت‌ سابق‌ مجاهدین‌ را به‌ گردن‌ دارند.

زمانی‌ كه‌ لویه‌ جرگه‌ به‌ پایان‌ رسید در خیابان‌ها با خشم‌ و یأس‌ مردم‌ مواجه‌ می‌شدیم‌: "چرا حكومتی‌ غیر قانونی‌ را قانونیت‌ بخشیدید؟"

اما حقیقت‌ اینست‌ كه‌ این‌ كار ما نبود. در حالیكه‌ موافقتنامه‌ بن‌ و لویه‌ جرگه‌ به‌ ما حق‌ انتخاب‌ آزادانه‌ی‌ حكومت‌ بعدی‌ را می‌داد، ما نمایندگان‌ در قسمت‌ تعیین‌ كابینه‌ به‌ جز نقش‌ سمبولیك‌ نداشتیم‌. یك‌ گروه‌ كوچك‌ سردمداران‌ "ائتلاف‌ شمال‌" به‌ سركردگی‌ پنجشیری‌ها در پشت‌ درهای‌ بسته‌ هر تصمیمی‌ را می‌گرفتند و سپس‌ آقای‌ كرزی‌ را می‌فرستادند تا خبرهای‌ بد را به‌ اطلاع‌ ما برساند.

پس‌ از اعلان‌ (انصراف‌ شاه‌ از عهده‌دار شدن‌ نقشی‌ در دولت‌)، فضای‌ لویه‌ جرگه‌ شدیداً دستخوش‌ تغییر شد. آنوقت‌ نمایندگان‌ با عمال‌ استخباراتی‌ مواجه‌ بودند كه‌ علناً نمایندگان‌ اصلاح‌طلب‌ بخصوص‌ زنان‌ را تهدید می‌كردند. دسترسی‌ به‌ مكرافون‌ در كنترول‌ گرفته‌ شد تا طرفداران‌ دولت‌ موقت‌ بر جریان‌ حاكم‌ باشند. رهبران‌ بنیادگرا انتقادگران‌ جنگ‌سالاران‌راخاینان‌به‌اسلام‌خواندندودرخواستی‌راپخش‌كردندكه‌سیماسمر وزیر امور زنان‌ را به‌ مثابه‌ "سلمان‌ رشدی‌ افغانستان‌" تقبیح‌ می‌نمود.

بالاتر از همه‌، ما متأسفیم‌ كه‌ به‌ مجرد آن‌ كه‌ خواستیم‌ حقوق‌ دموكراتیك‌ خود را به‌ كار بگیریم‌ رهبران‌ ما و جامعه‌ بین‌المللی‌ حاضر نشدند تعهدی‌ را در زمینه‌ حقوق‌ دموكراتیك‌ متقبل‌ شوند.

جریان‌ لویه‌ جرگه‌ نشان‌ داد كه‌ نیروهای‌ قدرتمند در داخل‌ و خارج‌ كشور كاملاً در مقابل‌ اصول‌ دموكراتیك‌ قرار دارند. خطرات‌ به‌ مصاف‌ طلبیدن‌ قدرت‌ تفنگ‌ بخصوص‌ با عدم‌ وجود پشتیبانی‌ كافی‌ بین‌المللی‌ از حكومت‌ قانون‌، جدی‌ است‌. اما عكس‌العمل‌ مردم‌ در خیابان‌ كابل‌ نمایانگر آن‌ است‌ كه‌ اراده‌ عامه‌ افغان‌ها برگشت‌ به‌ گذشته‌ را تحمل‌ نخواهدكرد.»

(نیویارك‌ تایمز، ۲۱ جون‌ ۲۰۰۲)

عمرزاخیل‌وال‌ متذكر شد:

«وقتی‌ لویه‌ جرگه‌ افتتاح‌ شد، حمایت‌ از محمدظاهر، شاه‌ سابق‌ فوق‌العاده‌ قوی‌ بود. بجای‌ مطرح‌ ساختن‌ مسئله‌ به‌ صورت‌ دموكراتیك‌، تقریباً دو روز از ۶ روز لویه‌ جرگه‌ ضایع‌ شد در حالی‌ كه‌ نمایندگان‌ دولت‌ موقت‌، ملل‌متحد و امریكا، به‌ دیدن‌ ظاهرشاه‌ می‌رفتند تا سرانجام‌ او را "تشویق‌" كردند كه‌ علناً از خواست‌هایش‌ چشم‌ بپوشد.

زمانی‌ كه‌ لویه‌ جرگه‌ كارش‌ را از سر گرفت‌، نمایندگان‌ از دیدن‌ ۳۰ والی‌ای‌ شگفت‌ زده‌ شدند كه‌ هیچكدام‌ شان‌ در لویه‌ جرگه‌ انتخاب‌ نشده‌ بودند و به‌ زودی‌ معلوم‌ شد كه‌ اینان‌ چوبدست‌های‌ دولت‌ موقت‌ اند كه‌ تحت‌ تسلط‌ جنگ‌ سالاران‌ "ائتلاف‌ شمال‌" قرار دارد.

در جمعی‌ كه‌ من‌ هم‌ حضور داشتم‌ یك‌ والی‌ تهدیدش‌ را به‌ صراحت‌ بیان‌ داشت‌: "تمام‌ شما با من‌ هستید. شما طبق‌ آنچه‌ من‌ می‌گویم‌ عمل‌ خواهید كرد. اگر اطاعت‌ نكردید پس‌ از لویه‌ جرگه‌ به‌ ولایت‌ كه‌ خواهیم‌ رفت‌، نه‌؟"

برخورد سازمان‌های‌ بین‌المللی‌ هم‌ مخصوصاً در ارتباط‌ با توقع‌ فراوان‌ ما از حمایت‌ آنان‌ از مسایل‌ حقوق‌ بشر دلسردكننده‌ بود. هنگامی‌ كه‌ از محدودیت‌ نقش‌ مان‌ شكایت‌ كردیم‌ یكی‌ از مشاوران‌ سیاسی‌ ارشد ملل‌متحد با قاطعیت‌ گفت‌ كه‌ لویه‌ جرگه‌ قرار نبود موجد یك‌ تغییر اساسی‌ سیاسی‌ نظیر نجات‌ دولت‌ از دست‌ جنگ‌سالاران‌ باشد. همچنین‌ زلمی‌خلیل‌زاد با تاكتیك‌های‌ اعمال‌ فشارش‌ جهت‌ تضعیف‌ حمایت‌ عامه‌ از ظاهرشاه‌ موجب‌ ایجاد ناامیدی‌ در لویه‌ جرگه‌ شده‌ است‌.

لویه‌ جرگه‌ در واقع‌ تاپه‌ای‌ است‌ بر تصویب‌ معاملات‌ سیاسی‌ پشت‌ صحنه‌.

از تكسی‌رانی‌ كه‌ راجع‌ به‌ لویه‌جرگه‌ پرسیدم‌، شانه‌هایش‌ را بالا انداخته‌ و به‌ منظره‌ كابل‌ ویران‌ از كلكین‌ موتر اشاره‌ نمود: "همان‌ مردمی‌ كه‌ این‌ عمارت‌ها را خراب‌ كردند در صف‌ اول‌ لویه‌ جرگه‌ نشسته‌ اند."

ما احساس‌ فریب‌ خوردگی‌ و تحقیر می‌كنیم‌. مسئولیت‌ تاریخی‌، در برابر ملت‌ افغانستان‌ به‌ بازی‌ گرفته‌ شده‌ است‌.»

(واشنگتن‌ پست‌، ۱۷ جون‌ ۲۰۰۲)


مصاحبه‌های‌ گزارشگر «پیام‌ زن‌» با تعدادی‌ از نمایندگان‌

ضیا كاكر (نماینده‌ مردم‌ لغمان‌): به‌ مثابه‌ یك‌ زن‌ افغان‌ و كسی‌ كه‌ به‌ مردم‌ و وطن‌ خود، به‌ كشور خود و به‌ منابع‌ سرشار علمی‌، معنوی‌ و تاریخی‌ خود علاقمند است‌ سوال‌ خود را از استاد ربانی‌ این‌ طور مطرح‌ كردم‌ كه‌ شما جواب‌ بدهید آثاری‌ كوتی‌باغچه‌، آثار تاریخی‌ كه‌ همه‌اش‌ از تلا بود در كجاست‌. كی‌ آثار موزیم‌ را برد و در كجا برد؟ استاد ربانی‌ گفت‌ به‌ خدا قسم‌ وقتی‌ كه‌ من‌ در ارگ‌ آمدم‌ در كوتی‌باغچه‌ هیچ‌ چیزی‌ نبود. یكی‌ از وكلا كه‌ هم‌ وطن‌ من‌ بود صدا كشیده‌ گفت‌ بلی‌ استاد مطمئنم‌ كه‌ آن‌ آثار را جن‌ها برده‌ اند. این‌ تنها من‌ نبودم‌ كه‌ این‌ حرف‌ها را مطرح‌ كردم‌ كسانی‌ دیگر هم‌ اند كه‌ از مرده‌های‌ این‌ وطن‌ یاد می‌كند و كسی‌ هم‌ از غنایم‌ این‌ وطن‌. كسی‌ از قوای‌ بشری‌اش‌ و كسانی‌ از منابع‌ مادی‌اش‌. من‌ می‌خواهم‌ به‌ اضافه‌ این‌ها یك‌ گپ‌ عمده‌ دیگر را كه‌ همه‌ مردم‌ می‌گویند مطرح‌ كنم‌ با تأسف‌ كه‌ اینجا همان‌ كسانی‌ را به‌ حیث‌ «نماینده‌» می‌بینیم‌ كه‌ به‌ ناموس‌ این‌ وطن‌ تجاوز كرده‌اند.

«پیام‌ زن‌» : شما چه‌ فكر می‌كنید همچو كسانیكه‌ موزیم‌ها را زده‌ و تجاوزات‌ دیگر را در این‌ كشور انجام‌ داده‌ آیا می‌توانند نماینده‌ مردم‌ افغانستان‌ باشند؟

كاكر : با تأسف‌ كه‌ نقش‌ تعیین‌ كننده‌ را فعلا همین‌ها دارند. من‌ بحیث‌ یك‌ نماینده‌ مردم‌ واقعاً وجدانم‌ را ناآرام‌ احساس‌ می‌كنم‌ كه‌ چیزهای‌ لازم‌ را نتوانستم‌ بگویم‌.

«پیام‌ زن‌» : شما وضع‌ جلسه‌ را چطور می‌بینید آیا یك‌ جلسه‌ مردمی‌ است‌؟

كاكر :یكی‌ دو روز وضع‌ طوری‌ بود كه‌ هر كس‌ می‌توانست‌ نظرات‌ خود را ابراز كنند مگر با تأسف‌ امروز قسمی‌ است‌ كه‌ تعریف‌های‌ یك‌ جناح‌ از جناح‌های‌ دیگر در فضای‌ كنفرانس‌ و جلسه‌ مسلط‌ است‌. رییس‌ جلسه‌ و معاون‌ جلسه‌ هم‌ توانایی‌ كنترول‌ جلسه‌ را طوری‌ كه‌ باید و شاید ندارند.

«پیام‌ زن‌» : سازمان‌ حقوق‌ بشر در مسئله‌ افغانستان‌ در ۲۳ سال‌ خاموش‌ بوده‌ و شاید بعد از این‌ هم‌ خاموش‌ باشد پس‌ راه‌ دیگر افشای‌ اینان‌ چیست‌؟

كاكر : مشكل‌ در همین‌ جا است‌ تخطی‌های‌ بسیار صریح‌ از طرزالعمل‌ تدویر لویه‌ جرگه‌ صورت‌ گرفت‌. ناظران‌ بین‌المللی‌ در اینجا حاضر بودند. آنان‌ باید در جریان‌ جرگه‌ جلو این‌ تخطی‌ها را می‌گرفتند. آنان‌ باید نظارت‌ لویه‌ جرگه‌ را بطور درست‌ در دست‌ می‌گرفتند. در ورقه‌ جرگه‌ نوشته‌ شده‌ بود كسی‌ كه‌ متهم‌ به‌ قاچاق‌ آثار تاریخی‌، نقض‌ حقوق‌ بشر، جنایت‌ و دزدی‌ است‌ نمی‌تواند بحیث‌ نماینده‌ انتخاب‌ و در لویه‌ جرگه‌ بیاید. من‌ نمی‌دانم‌ كه‌ كمسیون‌ تدویر جرگه‌ كه‌ جریان‌ را نظارت‌ می‌كرد چرا نتوانست‌ جلو چنین‌ افراد را بگیرد. باید بگویم‌ كه‌ به‌ اساس‌ فیصله‌ بن‌ باید اول‌ اینها كاملا خلع‌ سلاح‌ می‌شدند و بعداً برای‌ لویه‌ جرگه‌ انتخابات‌ صورت‌ می‌گرفت‌. با تاسف‌ كه‌ هنوز هم‌ تفنگ‌سالاران‌ وجود دارند و تفنگ‌ در اختیار دارند. از ترس‌ همین‌ تفنگ‌ سالاران‌ بود كه‌ مردم‌ صدای‌ خود را بلند نكردند. در فضای‌ لویه‌ جرگه‌ نه‌ تنها تفنگ‌ بلكه‌ پول‌ هم‌ حاكم‌ بود. ما حالا صدای‌ خود را به‌ گوش‌ كی‌ برسانیم‌؟

«پیام‌ زن‌» :به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ در اداره‌ موقت‌ این‌ سلاح‌داران‌ سهیم‌ بودند آیا می‌توانند در دولت‌ آینده‌ هم‌ سهیم‌ باشند؟ آیا این‌ بر گرده‌ مردم‌ سوار شدن‌ نیست‌؟

كاكر : ماكه‌ صدای‌ خود را كشیدیم‌ یگانه‌ كسی‌ كه‌ واقعاً با جرئت‌ صدای‌ خود را كشید، فریاد زد زن‌ افغان‌ بود. امروز یكی‌ از خواهران‌ به‌ من‌ گفت‌ كه‌ آقای‌ قانونی‌ زمانی‌ كه‌ از جلسه‌ برای‌ خوردن‌ نان‌ می‌رفت‌ برایش‌ گفتم‌ كه‌ از شما متشكرم‌ كه‌ از مقام‌ وزارت‌ داخله‌ استعفا دادید آیا شما به‌ كدام‌ پست‌ دیگر كاندید هستید؟ آقای‌قانونی‌ جواب‌ داد نه‌. من‌ برایش‌ گفتم‌ پس‌ چطور ورق‌های‌ فورمه‌های‌ جمع‌ رای‌ یا تأیید از طرف‌ شما در تالار پخش‌ شده‌ و امضا جمع‌ آوری‌ می‌شد اگر شما كاندید نیستید پس‌ امضا چرا جمع‌آوری‌ می‌شد؟ او در جواب‌ گفت‌ این‌ دروغ‌ است‌. و خواهر برایش‌ گفته‌ بود اگر كاندید نیستید ما از شما متشكریم‌. ما همینقدر گفته‌ می‌توانیم‌ و بس‌ چون‌ نه‌ تفنگ‌ داریم‌ نه‌ زور و نـه‌ زر. همیـن‌ قـدر كـه‌ فـریـاد كشیدیم‌ هم‌ هیچ‌ كس‌ صدای‌ ما را نشنید بیشتر ازین‌ چه‌ بگویم‌ جز اینكه‌ زندگی‌ خود را در خطر بیاندازیم‌؟

«پیام‌ زن‌» : در مورد سیاف‌ كه‌ همیشه‌ از اسلام‌، حقوق‌ بشر و آرامش‌ گپ‌ می‌زند چه‌ گفتنی‌ دارید؟

كاكر : باید با بسیار جرئت‌ بگوییم‌ كه‌ برای‌ ما ناآرام‌ كننده‌ این‌ است‌ كه‌ آنانی‌ كه‌ نفاق‌ را در این‌ وطن‌ شعله‌ور ساختند، خانه‌ واحد و متحد ما را سوزاندند با تأسف‌ كه‌ این‌ها حالا از وحدت‌ ملی‌ و اتفاق‌ ملی‌ گپ‌ می‌زنند و مردم‌ را به‌ وحدت‌ ملی‌ دعوت‌ می‌كنند. آقای‌ سیاف‌ از اسلام‌ گفت‌ كه‌ شكر الحمدوالله‌ ما مسلمان‌ هستیم‌ كشور ما اسلامی‌ است‌ ما نسل‌ اندر نسل‌ مسلمان‌ بودیم‌. تا جایی‌ كه‌ من‌ معلومات‌ دارم‌ در دین‌ اسلام‌ قتل‌ حرام‌ است‌، خوردن‌ مال‌ مردم‌ حرام‌ است‌، زنا حرام‌ است‌، غارت‌ بیت‌ المال‌ حرام‌ است‌. ما نمـی‌توانیم‌ كه‌ تنها سیاف‌ را مشخص‌ بسازیم‌ همه‌ جهادی‌ها بصورت‌ عام‌ به‌ این‌ جرم‌ متهم‌ اند.

فریده‌ احدی‌ بلوچ‌ (نماینده‌ مردم‌ نیمروز): شش‌ روز است‌ كه‌ ما از تمام‌ ولایات‌ جمع‌ شده‌ اینجا آمده‌ایم‌، به‌ خاطر آرامی‌ آمده‌ایم‌. ما فكر كردیم‌ كه‌ ظاهر شاه‌ در راس‌ ما قرار می‌گیرد اما نفهمیدیم‌ كه‌ چرا آقای‌ كرزی‌ انتخاب‌ شد ولی‌ باز هم‌ قبول‌ داریم‌ چون‌ می‌خواهیم‌ در وطن‌ ما آرامی‌ برقرار شود و حقوق‌ تمام‌ ملیت‌ها در نظر گرفته‌ شود.

«پیام‌ زن‌» : شما وضع‌ جلسه‌ را چطور می‌بینید آیا رای‌ از طرف‌ مردم‌ است‌ یا از بیرون‌ رهبری‌ می‌شود؟

فریـده‌ : قسمی‌ كه‌ ما فكر می‌كنیم‌ این‌ جلسه‌ نمایشی‌ است‌. همه‌ چیزها قبلاً تنظیم‌ شده‌ و ما را برای‌ سَیـل‌ آورده‌اند.

«پیام‌ زن‌» : شما چه‌ فكر می‌كنید از طرف‌ كی‌ رهبری‌ می‌شود؟

فریده‌ : از طرف‌ افراد حامد كرزی‌ رهبری‌ می‌شود. رهبری‌ بدست‌ آنان‌ و پنجشیری‌ها است‌. ما را هیچ‌ سهم‌ نمی‌دهند كه‌ حرف‌های‌ خود را بگوییم‌ كه‌ ما برای‌ چه‌ هدفی‌ آمده‌ایم‌. آنان‌ هر كاری‌ كه‌ دلشان‌ بخواهد انجام‌ می‌دهند. مشوره‌ مردم‌ كمتر حصه‌ دارد. برای‌ ما هیچ‌ موقع‌ نمی‌دهند، ما فقط‌ نشسته‌ و تماشا می‌كنیم‌.

«پیام‌ زن‌» : آیا در نیمروز انتخابات‌ واقعاً از طرف‌ مردم‌ صورت‌ گـرفت‌ و نمـاینـده‌هـای‌ مـردم‌ آمـده‌ یا اینكه‌ قومندانان‌ بزور آمده‌ اند؟

فریده‌ : در نیمروز انتخابات‌ به‌ صورت‌ درست‌ رای‌گیری‌ شد صندوق‌ مانده‌ شد و مردم‌ رای‌ خود را انداختند. همه‌ مردم‌ نماینده‌های‌ واقعی‌ خود را انتخاب‌ كردند.

«پیام‌ زن‌» : در جریان‌ رای‌گیری‌ برای‌ كی‌ رای‌ دادید؟

فریده‌ : ما تصمیم‌ داشتیم‌ كه‌ برای‌ ظاهرشاه‌ رای‌ بدهیم‌. وقتی‌ كه‌ دیدیم‌ ظاهرشاه‌ نبود نسبت‌ به‌ جهادی‌ها حامد كرزی‌ را بهتر دانستیم‌ و برای‌ او رای‌ دادیم‌.

مـا از این‌ كابینه‌ می‌ترسیم‌ كه‌ از پشت‌ پرده‌ كسی‌ دیگر بیرون‌ نشود. بخصوص‌ از جهادی‌ها می‌ترسیم‌ كه‌ اگر باز هم‌ افغانستان‌ بدست‌ همین‌ جهـادی‌هـا بیـافتد حیـات‌ مـردم‌ مـا بـربـاد است‌. بـاز گلـولـه‌ و گلـولـه‌ بـازی‌ شروع‌ می‌شود. همین‌ طوری‌ كه‌ كابل‌ را گلوله‌ باران‌ كردند.

معلم‌ حضرت‌ گل‌ (نماینده‌ مردم‌ نیمروز): آقای‌ كرزی‌ شش‌ ماه‌ حكومت‌ كرد. در شش‌ ماه‌ شش‌ میل‌ سلاح‌ نگرفت‌ علاوه‌ از این‌ كه‌ شش‌ میل‌ سلاح‌ نگرفت‌. پنجاه‌هزار، شصت‌هزار میل‌ سلاح‌ به‌ انسان‌های‌ غیرمسئول‌، انسان‌های‌ آدمكش‌، انسان‌هایی‌ كه‌ همیشه‌ دست‌ شان‌ در خون‌ مردم‌ آلوده‌ بودند و خون‌ مردم‌ را ریختند توزیع‌ شدند. من‌ می‌خواهم‌ از آقای‌ كرزی‌ به‌ صفت‌ یك‌ نماینده‌ بپرسم‌ كه‌ درین‌ چند ماه‌ شما یك‌ خاین‌ را، یك‌ جنایتكار را و یا یك‌ نفری‌ را كه‌ دستش‌ به‌ خون‌ مردم‌ آغشته‌ باشد، به‌ من‌ نشان‌ بدهید كه‌ به‌ كمیته‌ حقوق‌ بشر رهنمایی‌ شده‌ باشد و كی‌ را تا به‌ حال‌ به‌ دست‌ ایـن‌ كمیتـه‌ داده‌ ایـد؟ اكثـر آنـان‌ بـایـد بـه‌ دادگـاه‌ لاهـه‌ معرفـی‌ شوند، اینان‌ جنایتكاران‌ جنگی‌ هستند كه‌ هیچ‌ یكی‌ از آنان‌ تا به‌ حال‌ به‌ كمیته‌ حقوق‌ بشر پیشنهاد نشدند تا به‌ جزای‌ اعمال‌ خود برسند.

اگر به‌ واقعیت‌ فكر كنیم‌ دیده‌ می‌ شود كه‌ وكیل‌ها ابراز نظر نمی‌توانند، نظر خود را گفته‌ نمی‌توانند بخاطری‌ كه‌ سلاح‌ حاكم‌ است‌، در جایی‌ كه‌ سلاح‌ است‌ جنگ‌ است‌، در جایی‌ كه‌ جنگ‌ است‌ وجدان‌ نیست‌، در جایی‌ كه‌ وجدان‌ نباشد قانونیت‌، مصئونیت‌، عدالت‌، جمهوریت‌ و بشریت‌ نیست‌. تا وقتی‌ كه‌ سلاح‌ جمع‌ نشود، تا وقتی‌ لكه‌ ننگ‌ بشریت‌ از دامان‌ ما چیده‌ نشود و دست‌ جنایتكاران‌ از خون‌ مردم‌ كوتاه‌ نشود، افغانستان‌ آباد نمی‌شود. اولین‌ پیشنهاد من‌ به‌ صفت‌ نماینده‌ نیمروز این‌ است‌ كه‌ باید سلاح‌ها جمع‌ شود و تا سلاح‌ جمع‌ نشود دست‌ ما از خون‌ مردم‌ بیگناه‌ شسته‌ نخواهد شد، دامان‌ ما همیشه‌ از خون‌ مردم‌ بیگناه‌ رنگین‌ خواهد بود. من‌ می‌خواهم‌ واقعیت‌ را بگویم‌ كسانی‌ كه‌ می‌خواستند استعفا بدهند، استعفا دادند وكسانی‌ كه‌ نمی‌خواهند استعفا بدهند نه‌ آقای‌ كرزی‌ آنان‌ را دور كرده‌ می‌تواند و نه‌ نماینده‌های‌ مردم‌، یعنی‌ هیچ‌ قدرتی‌ نیست‌ كه‌ آنان‌ را پس‌ كند. چند وزیر بی‌واسطه‌ كه‌ سلاح‌ ندارند، نفر در پشت‌ ندارند، توپ‌ و تانك‌ و تفنگ‌ ندارند، افراد مسلح‌ ندارند، اگر رای‌ مردم‌ را ببرند باز هم‌ باید استعفا بدهند و از صحنه‌ خارج‌ شوند. آنانی‌ كه‌ قدرت‌ دارند توپ‌ و تفنگ‌ دارند، خون‌ مردم‌ را ریخته‌ اند و دامان‌ شان‌ از خـون‌ مـردم‌ آلـوده‌ است‌ و سـر قـدرت‌ اند و كسی‌ نیست‌ كه‌ آنان‌ را از صحنه‌ دور كند.

افغانستان‌ جور شدنی‌ است‌ بخاطری‌ كه‌ اوباش‌ها گم‌ شده‌ است‌.

طالبان‌ انسان‌های‌ بی‌فرهنگ‌ و بی‌ علم‌ و دانشی‌ بودند. چوپانانی‌ بودند كه‌ پیشروی‌ شان‌ گوسفند و پشت‌ سر شان‌ سگ‌ بود، نه‌ از سگ‌ چیزی‌ یاد گرفتند و نه‌ از گوسفند و اگر چیزی‌ یاد هم‌ گرفتند از همین‌ سگ‌ و گوسفند یاد گرفتند. آنان‌ مشتی‌ خفاش‌ بودند كه‌ گم‌ شدند. مردم‌ ما دیگر از جنگ‌ خسته‌ شده‌ اند. وقتی‌ تفنگ‌ را می‌بینند وجداناً ناآرام‌ می‌شوند. از تفنگ‌ نفرت‌ دارند. وقتی‌ تفنگ‌ بر شانه‌ كسی‌ می‌بینم‌ به‌ حیث‌ یك‌ جنایتكار به‌ او می‌نگرم‌ و نه‌ هرگز به‌ صفت‌ یك‌ انسان‌. در شرایط‌ فعلی‌ افغانستان‌ ما باید به‌ جای‌ تفنگ‌ بیل‌ بگیریم‌، من‌ به‌ صفت‌ یـك‌ روشنفـكر مـی‌گویـم‌ تـا وقتـی‌ كـه‌ شمشیـر در غـلاف‌ نرود و قلم‌ از غلاف‌ ندراید و شمشیر در غلاف‌ قلم‌، افغانستان‌ آباد نخواهد شد.


گزارش‌هایی‌ از جریان‌ كار لویه‌ جرگه‌

انتخاب‌ نمایندگان‌ در ولایت‌ فراه‌

سرتاسر افغانستان‌ به‌ هشت‌ حوزه‌ انتخاباتی‌ تقسیم‌ شده‌ بود كه‌ در هر حوزه‌ دو یا سه‌ نفر از اعضای‌ كمسیون‌ ۲۱ نفره‌ تدویر لویه‌جرگه‌ مسئولیت‌ نظارت‌ بر انتخابات‌ را داشتند. انتخابات‌ دو مرحله‌ داشت‌. مرحله‌ اول‌ تحت‌ نظر كمسیون‌ نظارت‌ محلی‌ كه‌ برای‌ هر ولایت‌ دو یا سه‌ تن‌ بود صورت‌ می‌پذیرفت‌. این‌ مرحله‌ عمده‌ترین‌ مرحله‌ بود كه‌ از هر ولسوالی‌ به‌ اساس‌ نفوس‌ ۲۰ تا ۶۰ نفر انتخاب‌ می‌شدند. در این‌ مرحله‌ تقلب‌، زور تفنگ‌، پول‌ و صلاحیت‌ هیئت‌ نظارت‌ نقش‌ اساسی‌ داشت‌. بیشتر قومندانان‌ و یا افرادی‌ مطلوب‌ جنگ‌سالاران‌ هیئت‌ نظارت‌ انتخاب‌ می‌شدند. مثلاً در ولایت‌ فراه‌ از ولسوالی‌ شیب‌كوه‌ ۲۰ نفر و از مركز فراه‌ ۶۰ نفر انتخاب‌ شدند اما زمانی‌ كه‌ هیئت‌ نظارت‌ متوجه‌ شد كه‌ تعداد جمعیتی‌ها كم‌ است‌ به‌ صلاحیت‌ خود نمایندگان‌ شیب‌كوه‌ را به‌ ۲۴ نفر و مركز فراه‌ را به‌ ۶۷ نفر بالا بردند. مجموعاً ۱۱ نفر اضافی‌ از جمعیتی‌ها بودند.

مرحله‌ دوم‌ انتخابات‌ در مركز حوزه‌ انتخاباتی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. این‌ مرحله‌ مستقیم‌ تحت‌ نظر ملل‌متحد بود ولی‌ باز هم‌ جمعیتی‌ها در تقلب‌ دست‌ باز داشتند. مثلاً در ولایت‌ فراه‌ كوچی‌ وجود ندارد ولی‌ جمعیتی‌ها یكی‌ از افراد خود را بنام‌ نماینده‌ كوچی‌ها انتصاب‌ نمودند. از ۲۵ نفر نمایندگان‌ فراه‌، به‌ استثنای‌ ٨ تن‌ كه‌ نمایندگان‌ واقعی‌ مردم‌ بودند متباقی‌ همه‌ قومندانان‌ تفنگ‌ بدست‌ و یا افرادی‌ مربوط‌ به‌ جمعیتی‌ها و دیگر احزاب‌ جنایتكار بودند.

بدمعاشی‌های‌ جنایتكاران‌ جهادی‌

در جریان‌ لویه‌جرگه‌ برخوردهایی‌ بین‌ نیروهای‌ حافظ‌ صلح‌ و افراد مسلح‌ جهادی‌ صورت‌ گرفت‌. بتاریخ‌ ۲۰ جوزا یونس‌قانونی‌ می‌خواست‌ با افراد مسلح‌ خود داخل‌ ساحه‌ پولیتخنیك‌ شود كه‌ بامخالفت‌ نیروهای‌ حافظ‌ صلح‌ مواجه‌ شد. قانونی‌ با تفنگچه‌اش‌ به‌ عسكر انگلیس‌ حمله‌ می‌كند و در مقابل‌ عسكر هم‌ مرمی‌ تیر می‌كند. قانونی‌ با فهیم‌ تماس‌ تلفنی‌ گرفته‌ می‌گوید كه‌ چون‌ به‌ وی‌ اجازه‌ ورود نمی‌دهد او می‌رود. فهیم‌ خود را به‌ دروازه‌ رسانیده‌ می‌خواهد قانونی‌ را بـا خـود ببـرد. امـا قـانـونـی‌ قبـلاً محـل‌ را تـرك‌ گفتـه‌ بـود كـه‌ دوبـاره‌ توسط‌ فهیم‌ از گردنه‌ باغ‌ بالا به‌ محل‌ لویه‌ جرگه‌ باز گردانیده‌ شد.

فشار بر ظاهرشاه‌

اكثریت‌ وكلا ظاهرشاه‌ را تأیید می‌كـردنـد. منجملـه‌ مـردم‌ پكتیـا، قنـدهار، ارزگـان‌ و حتـی‌ منـاطق‌ شمـال‌ بـدخشـان‌، مـزار و میمنـه‌.

ظاهرشاه‌ زیر فشار از كاندیداتوری‌ صرفنظر كرد. در روزهای‌ ۱٨ و ۱۹ جوزا سردارولی‌ به‌ وكلایی‌ كه‌ با وی‌ دیدار كرده‌ بودند گفته‌ بود: «ظاهرشاه‌ صد در صد كاندید ریاست‌ دولت‌ است‌.» مسئولان‌ دفتر ظاهرشاه‌ هم‌ موضوع‌ را موكداً تأیید می‌كردند. پاچاخان ‌ځدران‌ به‌ زلمی‌خلیل‌زاد گفت‌: «شما ظاهرشاه‌ را زندانی‌ كرده‌اید و می‌خواهید با فشار او را از تصمیمش‌ منصرف‌ سازید. همه‌ كاره‌ شما هستید. اگر این‌ لویه‌ جرگه‌ دولت‌ سابق‌ را كه‌ حاكمیت‌ یك‌ ولسوالی‌ بر كل‌ افغانستان‌ است‌، تصویب‌ كند در آینده‌ احتمال‌ دوباره‌ روشن‌ شدن‌ شعله‌های‌ جنگ‌ داخلی‌ است‌.» همه‌ طرفداران‌ شاه‌ می‌گفتند كه‌ اگر شاه‌ كاندید نشود آنان‌ جلسه‌ را ترك‌ می‌گویند و عده‌ای‌ دیگر می‌گفتند: «كرزی‌ آدم‌ هوشیار و پرانرژی‌ ولی‌ سازشكار و مصلحت‌جو است‌. تصمیم‌ مستقل‌ گرفته‌ نمی‌تواند، او آله‌ دست‌ "ائتلاف‌ شمال‌" است‌. به‌ وعده‌هایی‌ كه‌ در شروع‌ كار خود به‌ مردم‌ داده‌ بود عمل‌ نكرده‌. نه‌تنها خلع‌سلاح‌ را به‌ راه‌ نیانداخت‌ بلكه‌ بیشتر سلاح‌ توزیع‌ شد. نیروهای‌ غیر مسئول‌ از بین‌ نرفت‌ چه‌ كه‌ قدرتمندتر شدند و رسمیت‌ بخشیده‌ شدند.» كسانی‌ تبصره‌ داشتند كه‌ حتی‌ ربانی‌ اسماعیل‌خان‌ را «امیر» خطاب‌ نكرد اما كرزی‌ این‌ كار را كرد. او دوستم‌ را نماینده‌ خاص‌ خود در شش‌ ولایت‌ تعیین‌ كرد. ترجیح‌ دادن‌ ظاهرشاه‌ به‌ كرزی‌ بیشتر نه‌ گفتن‌ به‌ جهادی‌ها بود. و ازین‌ رهگذر می‌توان‌ با قاطعیت‌ گفت‌ كه‌ با وصف‌ تمام‌ تقلبكاری‌ها و تهدید و مصرف‌ بی‌حساب‌ پول‌، روحیه‌ اكثریت‌ اعضای‌ لویه‌ جرگه‌ به‌ شدت‌ ضد جنگ‌سالاران‌ و جنایتكاران‌ جهادی‌ بود و این‌ چشمگیرترین‌ و در عینحال‌ امیدبخش‌ترین‌ جنبه‌ لویه‌ جرگه‌ به‌ شمار می‌رفت‌.

خلیل‌زاد، كرزی‌ و كابینه‌اش‌ به‌ روزهای‌ ۱۲ و ۱۳ جوزا دوستم‌، اسماعیل‌خان‌ و حاجی‌قدیر را خواسته‌ بودند و گفتند كه‌ باید همه‌ به‌ جای‌ ظاهرشاه‌ كرزی‌ را انتخاب‌ كنند. از همان‌ روز به‌ بعد در هرات‌ همه‌ جمعیتی‌ها می‌گفتند كه‌ اگر ربانی‌ هم‌ خود را كاندید كند آنان‌ به‌ كرزی‌ رای‌ خواهند داد. در عین‌ حال‌ فهیم‌، احمدولی‌مسعود و قانونی‌ تعدادی‌ از نمایندگان‌ را در روزهای‌ ۱٨ و ۱۹ جوزا به‌ وزارت‌ داخله‌ دعوت‌ نموده‌ و گفتند كه‌ كاندید ریاست‌ لویه‌جرگه‌ قاسمیار و ریاست‌ دولـت‌ یـونس‌قانونی‌ است‌. ولی‌ گویا كمتر وكیلی‌ به‌ آنان‌ بها قایل‌ شدند.

شروع‌ جلسات‌ مقدماتی‌

اینان‌ كه‌ بر این‌ ملك‌ كنـون‌ سرهنگ‌ انـد
خصــم‌ هنـر و زنـدگــی‌ و فـرهنــگ‌ انـــد
فـــردا كـــه‌ ورق‌ خورد كتــاب‌ تـــاریــخ‌
مشتــی‌ نــام‌ و معنـــی‌ هــر ننـــگ‌ انـــد

روز اول‌، قاسمیار و لخدربراهیمی‌ كنفرانس‌ مطبوعاتی‌ داشتند كه‌ یك‌ و نیم‌ ساعت‌ داوم‌ كرد. خبرنگار «صدا و سیما»ی‌ ایران‌ پرسید كه‌ آیا حداقل‌ و حداكثر سن‌ رییس‌ دولت‌ تعیین‌ شده‌ زیرا سن‌ كم‌ بی‌تجربگی‌ و سن‌ بالا ناتوانی‌ را با خود به‌ همراه‌ دارد. قاسمیار چون‌ هنوز نمی‌دانست‌ كه‌ ظاهرشاه‌ كاندید می‌شود یا خیر گفت‌ كه‌ سن‌ حداقل‌ ۴۰ تعیین‌ شده‌ اما حداكثر آن‌ تعیین‌ نشده‌. خبرنگار دیگری‌ از لخدربراهیمی‌ پرسید: «امروز صبح‌ فهیم‌ وزیر دفاع‌ در كنفرانس‌ مطبوعاتی‌ اظهار نمود كه‌ برای‌ ۱٨ ماه‌ دیگر كرزی‌ مسئول‌ دولت‌ و كابینه‌ طبق‌ معمول‌ كارش‌ را ادامه‌ خواهد داد، اگر چنین‌ باشد پس‌ این‌ لویه‌ جرگه‌ چرا دعوت‌ شده‌ و این‌ قدر مصرف‌ چرا؟» لخدربراهیمی‌ در جوابش‌ گفت‌: «فهیم‌ به‌ اساس‌ اصول‌ دموكراسی‌ حق‌ دارد فرد مورد نظر خود را معرفی‌ كند و هم‌ به‌ نام‌ او تبلیغ‌ نماید. مگر در پارلمان‌ انگلستان‌ چنین‌ نمی‌شود؟» خبرنگاری‌ افغانی‌ از قاسمیار پرسید كه‌ اگر تصامیم‌ لویه‌ جرگه‌ مورد قبول‌ تفنگداران‌ واقع‌ نشود آنان‌ چه‌ كرده‌ می‌توانند، قاسمیار قطعاً به‌ مسئله‌ برخورد نكرده‌ و فقط‌ گفت‌: «این‌ طور نخواهد شد.»

جریان‌ انتخاب‌ رییس‌ و معاونان‌ لویه‌ جرگه‌

جلسه‌ رسمی‌ لویه‌ جرگه‌ در ۲۱ جوزا ساعت‌ ۴ عصر آغاز گردید. همه‌ تبصره‌ می‌كردند كه‌ ظاهرشاه‌ هنوز روی‌ كاندیداتوری‌ پافشاری‌ دارد. جلسه‌ توسط‌ ظاهرشاه‌ افتتاح‌ شد و كرزی‌ را بحیث‌ كاندید خود انتخاب‌ نمود. بعداً مسئله‌ تعیین‌ هیئت‌ رهبری‌ لویه‌ جرگه‌ مطرح‌ شد كه‌ در برگیرنده‌ رییس‌، دو معاون‌ و دو منشی‌ بود. روز ۲۶ جوزا آصف‌محسنی‌ به‌ نام‌ دولت‌ «اسلامی‌» را اضافه‌ نمود و برای‌ مشروعیت‌ بخشیدن‌ آن‌ رای‌گیری‌ كرد و هر كه‌ موافق‌ آن‌ بود باید از جایش‌ برمی‌خاست‌. به‌ جز از ۲۰ تن‌ دیگران‌ جرئت‌ نكردند ایستاده‌ نشوند. گل‌آقا والی‌ قندهار مخالفت‌ خود را با اعلام‌ نام‌ اسلامی‌ بیان‌ كرده‌ اضافه‌ نمود: «زیر نام‌ اسلام‌ سؤاستفاده‌ زیاد شده‌.» ولی‌ به‌ او مجال‌ صحبت‌ بیشتر را ندادند.

احساس‌ یأس‌ و گول‌خوردگی‌

كرزی‌ در تعیین‌ كابینه‌ تصمیم‌ گرفته‌ نمی‌توانست‌ و جلسه‌ لویه‌ جرگه‌ تقریباً سه‌ روز بی‌برنامه‌ بود. تا بالاخره‌ در ۲٨ جوزا كه‌ قرار بود كرزی‌ ساختار دولت‌ و پست‌های‌ كلیدی‌ را پشنهاد و تصویب‌ كند چون‌ به‌ نتیجه‌ای‌ نرسیده‌ بود و خواست‌ بی‌برنامه‌ معلوم‌ نشود از تشكیل‌ ده‌ كمسیون‌ مثل‌ كمسیون‌ دفاع‌ ملی‌، نظارت‌ بر دوایر، نظارت‌ به‌ كمك‌های‌ بین‌المللی‌ وغیره‌ خبر داد و در اخیر گفت‌ كه‌ تا فردا ساعت‌ چهار رخصت‌ هستیم‌! و قرار شد كه‌ ساعت‌ چهار ۲۹ جوزا اعضای‌ كلیدی‌ كابینه‌ اعلام‌ شود. فردا به‌ روی‌ دیوارها اعلان‌ نوشته‌ شده‌ بود كه‌ بتاریخ‌ ۳۰ جوزا ساعت‌ ۷ صبح‌ جهت‌ انتقال‌ به‌ ولایات‌ مربوطه‌، نمایندگان‌ باید از محل‌ تعیین‌ شده‌ تكت‌ بگیرند و اگر كسی‌ از طیاره‌ ماند مجبور است‌ مصارف‌ سفرش‌ را خود بپردازد. نمایندگان‌ همه‌ تعجب‌ كردند كه‌ هنوز دولت‌ معلوم‌ نشده‌ و ما را رخصت‌ می‌كنند كرزی‌ ساعت‌ ۷ شام‌ ۲۹ جوزا حدود ۵۰ فیصد اعضای‌ كابینه‌ را اعلام‌ كرد. وكلای‌ مردم‌ همه‌ مأیوس‌ و نگران‌ شدند چون‌ كابینه‌ هیچ‌ فرقی‌ با كابینه‌ قبلی‌ نداشت‌ تنها تغییر این‌ بود كه‌ طرفداران‌ ظاهرشاه‌ از كابینه‌ دولت‌ دور شده‌ بودند. نمایندگانی‌ می‌گفتند: «كاش‌ نمی‌آمدیم‌. هیچ‌ دستاوردی‌ نداریم‌. به‌ مردم‌ چه‌ جواب‌ بگویم‌. جهادی‌ها دوباره‌ حاكم‌ شدند.»

• وكیل‌ ناحیه‌ اول‌ كابل‌ سخنان‌ بسیار دلنشین‌، جذاب‌ و ضد رهبران‌ جهادی‌ گفت‌ كه‌ بلافاصله‌ تهدید شد و تا روز آخر زیر نظارت‌ نیروهای‌ حافط‌ صلح‌ بود.

• پاچاخان‌ ځدران‌ روز دوم‌ جلسه‌ از كابل‌ فرار كرد زیرا قرار بود او را زندانی‌ كنند یا...

• قانونی‌ از پست‌ وزارت‌ داخله‌ استعفا داد تا خود را برای‌ صدراعظمی‌ كاندید كند. كرزی‌ در روز اعلان‌ كابینه‌ گفت‌: «به‌ قانونی‌ صاحب‌ نتوانستیم‌ وزارتی‌ مناسب‌ را بدهیم‌» ولی‌ دفعتاً او را وزیر معارف‌ اعلام‌ كرد و رو به‌ قانونی‌ نموده‌ پرسید كه‌ قبول‌ دارد یا خیر. قانونی‌ گفت‌ كه‌ چون‌ كرزی‌ به‌ وعده‌ خود وفا نكرده‌ وی‌ هم‌ این‌ پست‌ را قبول‌ ندارد. اما كرزی‌ این‌ عدم‌ قبول‌ را برعكس‌ وانمود ساخته‌ و اعلام‌ كرد كه‌ قانونی‌ وزرات‌ معارف‌ را قبول‌ نموده‌ است‌!

• افراد شورای‌ نظار دو روز به‌ وزیر جدید اجازه‌ ورود به‌ وزارت‌ داخله‌ را نمی‌دادند. گویی‌ وزارت‌ داخله‌ در قباله‌ یونس‌قانونی‌ یا پدرش‌ است‌.

• تعدادی‌ از وكلا به‌ رهبران‌ جهادی‌ تاخته‌ و گفتند كه‌ سرمایه‌های‌ آنان‌ باید به‌ نفع‌ دولت‌ مصادره‌ شود. یكی‌ از نمایندگان‌ گفت‌: «خارجیان‌ به‌ ما كمك‌ می‌كنند. ما چرا پول‌های‌ بی‌حساب‌ رهبران‌ كه‌ خود را افغان‌ هم‌ می‌دانند جهت‌ بازسازی‌ افغانستان‌ مصرف‌ نكنیم‌؟»

• واصفی‌ خطاب‌ به‌ جنایتكاران‌ جهادی‌ و مخصوصاً سیاف‌ و ربانی‌ گفت‌: «صداقت‌ وجود ندارد. كسانی‌ كه‌ تا دیروز لویه‌ جرگه‌ را نهاد كفر و الحاد و شرك‌ می‌دانستند امروز در صف‌ اول‌ نشسته‌ اند و لویه‌ جرگه‌ را ضامن‌ صلح‌ و ثبات‌ می‌دانند.»


و از زبان‌ برخی‌ نمایندگان‌ دیگر

• قبل‌ از آغاز جلسات‌ لویه‌ جرگه‌ امیدی‌ در دلم‌ پیدا شده‌ بود كه‌ فضای‌ سیاسی‌ وطن‌ آبستن‌ تحول‌ مثبت‌ سیاسی‌ است‌ چرا كه‌ از اغلب‌ نمایندگان‌ علناً و با لحن‌ شدید و شایسته‌ علیه‌ «لیدران‌» جنایتكار جهادی‌، علیه‌ شخصیت‌سازی‌ برای‌ احمدشاه‌مسعود و یكسره‌ كردن‌ كار القاعده‌ و طالبان‌ به‌ دست‌ مردم‌، می‌شنیدیم‌ و نیز زنان‌ را می‌دیدیم‌ كه‌ مصمم‌تر و پخته‌تر و دلاورتر از بسیاری‌ نمایندگان‌ مرد ابراز نظر و بحث‌ می‌كردند و... اما به‌ مجردی‌ كه‌ چشمم‌ به‌ سركردگان‌ جنایتكار جهادی‌ خورد كه‌ با تبختر در صف‌ اول‌ نشسته‌ بودند، گویی‌ سطل‌ آب‌ سردی‌ بر سرم‌ ریخته‌ شده‌ باشد، رویاهایم‌ از هم‌ دریده‌ شد. چند تن‌ از نمایندگان‌ در حدی‌ بی‌باور بودند كه‌ می‌گفتند «لیدران‌» را آورده‌ اند تا ضمن‌ عذرخواهی‌ از جنایات‌ شان‌ خود را تسلیم‌ دولت‌ مركزی‌ منتخب‌ لویه‌ جرگه‌ كنند!

• ملت‌ ما این‌ بار هم‌ مقابل‌ تفنگداران‌ باخت‌. اما تصور من‌ اینست‌ كه‌ اینان‌ دیگر مدت‌ زیادی‌ قادر نخواهند بود به‌ خردوانی‌ خود بر گرده‌ مردم‌ ادامه‌ دهند. لویه‌ جرگه‌ علی‌رغم‌ دست‌ درازی‌های‌ جنایتكاران‌ جهادی‌، نشاندهنده‌ آگاهی‌ سیاسی‌ بسیار بالای‌ مردم‌ ما و نفرت‌ توفانی‌ و باور نكردنی‌ شان‌ از رهبران‌ جنایتكار جهادی‌ بود.

• زمانی‌ كه‌ كرزی‌ نام‌ فهیم‌ را به‌ عنوان‌ وزیر دفاع‌ اعلام‌ كرد، خود وزیر صاحب‌ نیز بلافاصله‌ شروع‌ به‌ كف‌زدن‌ كرد و تعداد زیادی‌ نمایندگان‌ تبصره‌ می‌كردند كه‌ حالا ما بهتر دانستیم‌ كه‌ مارشال‌ صاحب‌ بی‌سپاه‌ ما واقعاً بچه‌تر و حقیرتر از آن‌ است‌ كه‌ این‌ مقام‌ها سراسیمه‌ و منفلق‌اش‌ نسازد.

• جریان‌ لویه‌ جرگه‌ نشان‌ داد كه‌ گاهگاهی‌ افراد و شخصیت‌ها در تاریخ‌ چه‌ نقش‌ تعیین‌كننده‌ای‌ می‌توانند داشته‌ باشند. هراس‌ از انتخاب‌ شدن‌ ظاهرشاه‌، بنیادگرایان‌ را به‌ تب‌ لرزه‌ مرگ‌ دچار ساخته‌ بود زیرا همه‌ی‌ این‌ جنایتكاران‌، تحت‌ شعاع‌ او خود را حبابی‌ تركیده‌ می‌دیدند.

وكلایی‌ می‌پرسیدند كه‌ پس‌ چرا ظاهرشاه‌ را به‌ افغانستان‌ آوردند و در بحث‌ها یكی‌ از پاسخ‌ها این‌ بود كه‌ چنانچه‌ طالبان‌ از نام‌ ظاهرشاه‌ سؤاستفاده‌ كردند، بنیادگرایان‌ جهادی‌ و نیز امریكا و كرزی‌ و رفقایش‌ فقط‌ زیر نام‌ او قادر بودند لویه‌ جرگه‌ را دایر سازند ولی‌ وقتی‌ به‌ هدف‌ دست‌ یافتند، ظاهرشاهِ بی‌حزب‌ و بی‌اردو و مخصوصاً عاری‌ از مشاوران‌ و همنظران‌ دلاور و مصمم‌ را با دادن‌ لقب‌ «بابای‌ ملت‌» در اقامتگاهش‌ محبوس‌ نگهداشتند.

نمایندگانی‌ به‌ این‌ عقیده‌ بودند كه‌ ظاهرشاه‌ به‌ هیچوجه‌ خواستار روشن‌ شدن‌ آتش‌ جنگ‌ داخلی‌ دیگر نیست‌ وگر نه‌ با صدور یك‌ اعلامیه‌ به‌ هوادارانش‌ می‌تواند حتی‌ در قلب‌ و در مقام‌ فرماندهی‌ بنیادگرایان‌ تزلزل‌ ایجاد كند.

• بنظرم‌ ربانی‌، سیاف‌، اسماعیل‌خان‌، فهیم‌، عبداله‌، قانونی‌ و تمام‌ همدستانِ پیدا و پنهان‌ گلبدین‌ با حضور شان‌ در لویه‌ جرگه‌ای‌ كه‌ ظاهرشاه‌ آن‌ را افتتاح‌ نمود، شرمندگی‌ ابدی‌ را برای‌ خود كمایی‌ كردند. حرف‌های‌ اینان‌ را بر ضد ظاهرشاه‌ مردم‌ ما هنوز به‌ یاد دارند.

علاوتاً هنگامی‌ كه‌ بیرق‌ قدیمی‌ سیاه‌ و سرخ‌ و سبز جای‌ بیرق‌ سیاه‌ و سفید و سبز تبهكاران‌ جهادی‌ را گرفت‌ از سنگ‌ صدا برآمد و از این‌ «امیران‌» نه‌. این‌ فرصت‌طلبی‌ و بی‌پرنسیپی‌ خاص‌ دژخیمان‌ اسلامی‌ را نشان‌ می‌دهد.

وكیلی‌ می‌گفت‌: «وقتی‌ یونس‌قانونی‌ ضمن‌ اعلان‌ استعفایش‌ با طمطراق‌ خود و گروهش‌ را "بانی‌" لویه‌ جرگه‌ نامید و به‌ تطهیر جنایات‌ دوران‌ حاكمیت‌ شان‌ پرداخت‌، تصمیم‌ گرفتم‌ از ربانی‌ و سیاف‌ بخواهم‌ كه‌ پس‌ آن‌ همه‌ دو و دشنام‌ تان‌ علیه‌ لویه‌ جرگه‌ را پس‌ بگیرید و از مردم‌ عذر خواهی‌ كنید در غیر آن‌ باید روشن‌ شود كه‌ شما ریاكار و دروغگو هستید یا قانونی‌. ولی‌ مكرافون‌ را فعال‌ نكردند و چشم‌های‌ خیره‌ دو نفر جاسوس‌ به‌ سویم‌، به‌ من‌ فهماند كه‌ مگر نمی‌خواهم‌ سلامت‌ به‌ ولایتم‌ برگردم‌؟»

• پیش‌ از رای‌گیری‌ برای‌ انتخاب‌ رییس‌ دولت‌ انتقالی‌، تعدادی‌ زیادی‌ از وكلا طرفداری‌ شان‌ را از رای‌ سری‌ اعلام‌ داشتند با این‌ استدلال‌ كه‌ از صاحبان‌ تفنگ‌ و زور و پول‌ می‌ترسند كه‌ بعداً در رد تهدید و تعقیب‌ و آزار قرار گیرند.

اما داكتر عبداله‌ و كرزی‌ اولین‌ كسانی‌ از حكام‌ بودند كه‌ طرفداری‌ شان‌ را از رای‌ سری‌ اعلام‌ داشتند بدون‌ كوچكترین‌ اشاره‌ به‌ این‌ كه‌ كی‌ و كدام‌ منبع‌ رای‌دهندگان‌راخواهندترساند.یعنی‌این‌ كه‌ عملاً پذیرفتند كه‌ بنیادگرایان‌ در موقعیتی‌ اند كه‌ رای‌ آزاد را اجازه‌ نخواهند داد.

• نمایندگانی‌ بر آن‌ بودند كه‌ «مارشال‌» نامیدن‌ فهیم‌ و دادن‌ وزارتخانه‌های‌ مهم‌ به‌ بنیادگرایان‌ به‌ معنی‌ «بوسه‌ مرگ‌» كرزی‌ به‌ آنان‌ خواهد بود زیرا كرزی‌ بنیادگرا نیست‌. اما عده‌ای‌ بیشتر می‌گفتند كه‌ نه‌، چون‌ كرزی‌ اساساً فردی‌ سازشكار است‌ و از طرف‌ دیگر ملل‌متحد و امریكا و متحدان‌ به‌ او گوشزد كرده‌ اند كه‌ بهرحال‌ باید با بنیادگرایان‌ كنار بیاید، پس‌ او از جان‌ و دل‌ می‌خواهد این‌ جنایتكاران‌ را از خود راضی‌ نگه‌ دارد.

نمایندگان‌ مخالف‌ با «ائتلاف‌ شمال‌» بین‌ خود می‌گفتند كه‌ اگر برای‌ تعیین‌ كابینه‌ رای‌گیری‌ صورت‌ بگیرد، این‌ كابینه‌ پر از جنگ‌سالاران‌ یك‌ سوم‌ رای‌ را هم‌ نخواهد برد اما اگر براساس‌ بالا كردن‌ دست‌ باشد، اكثریت‌ دست‌ شان‌ را بلند خواهند كرد چون‌ همه‌ از نشانی‌ شدن‌ توسط‌ تروریست‌های‌ وزارت‌ داخله‌ و وزارت‌ دفاع‌ می‌ترسند.

و شیوه‌ رای‌گیری‌ و نتیجه‌ آن‌ واضح‌ ساخت‌ كه‌ نه‌ رای‌گیری‌ دموكراتیك‌ بود و نه‌ اعضای‌ كابینه‌ منتخبِ نمایندگان‌ مردم‌ بلكه‌ منتخب‌ شماری‌ از عمال‌ «ائتلاف‌ شمال‌» بودند.

در جریان‌ جلسات‌ لویه‌ جرگه‌، بنیادگرایان‌ خواستند اول‌ با ترور قلمی‌ داكترسیماسمر شروع‌ كنند تا فرصت‌ مساعدتر...

نشریه‌ «پیام‌ مجاهد» برهان‌الدین‌ ربانی‌ با استفاده‌ از چوب‌ قدیمی‌ و آشنای‌ «مخالف‌ اسلام‌»، او را «سلمان‌ رشدی‌ افغانستان‌» نامیده‌ و حتی‌ او را به‌ حضور در محكمه‌ فرمایشی‌ شان‌ فرا خواندند كه‌ در نتیجه‌ نیروی‌ امنیت‌ بین‌المللی‌ مجبور شد از ترس‌ ترور وی‌ توسط‌ «بچه‌های‌» ربانی‌ در حكومت‌ آقای‌ كرزی‌، او را تحت‌ محافظت‌ گیرند.

ضمناً اعلامیه‌ای‌ به‌ دفاع‌ از او و تقبیح‌ حكم‌ نشریه‌ تروریست‌های‌ بنیادگرا، به‌ دست‌ ما رسیده‌ است‌.

قابل‌ یادآوریست‌ كه‌ «راوا» وابستگی‌ داكتر سیماسمر با حزب‌ وحدت‌ را افشا و محكوم‌ نموده‌ است‌. امید حمله‌ تروریست‌های‌ جمعیتی‌ آغاز بریدن‌ وی‌ از حزب‌ جنایتكار وحدت‌ هم‌ باشد. آیا برای‌ او مشكل‌ است‌ در یابد كه‌ اخوان‌الشیاطین‌، اخوان‌الشیاطین‌ اند چه‌ هزاره‌ باشند چه‌ پشتون‌ و چه‌ تاجیك‌ و چه‌ ازبك‌؟

سطرهایی‌ از اعلامیه‌ فوق‌الذكر

آیا می‌توان‌ شكست‌، افتضاح‌ و گذشته‌های‌ سیاه‌ و خاینانه‌ خویش‌ را با توهین‌ و بستن‌ دروغ‌ بدیگران‌ جبران‌ كرد!؟

...

جالب‌ اینجا كه‌ این‌ نسبت‌ از طرف‌ كسانی‌ داده‌ می‌شود كه‌ خود تا همین‌ امروز با پوشیدن‌ نقاب‌ اسلام‌ هزاران‌ هموطن‌ مسلمان‌ خویش‌ را قتل‌عام‌ نموده‌ به‌ ناموس‌ ملی‌ تجاوز كرده‌ و ویرانی‌های‌ غرب‌ و جنوب‌ كابل‌ را با شهرهای‌ دیگر كشور به‌ عنوان‌ هدیه‌ مسلمانی‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌ اند. آن‌های‌ كه‌ ناله‌ها و گریه‌های‌ اطفال‌ صغیر را در لحظه‌های‌ تجاوز جنسی‌ به‌ آنان‌ از طریق‌ بیسیم‌ به‌ شبكه‌های‌ سراسری‌ پخش‌ و ازین‌ طریق‌ اوج‌ شقاوت‌ و رذالت‌ خویش‌ را به‌ انظار همه‌ می‌گذاشتند، كسانی‌ كه‌ بار بار ملت‌ و مردم‌ مظلوم‌ و بیچاره‌ افغانستان‌ را فروخته‌ و از خون‌ و گوشت‌ آنان‌ برای‌ خویش‌ زندگی‌ احیا كرده‌ و اینك‌ با غرور كامل‌ به‌ ناز و نعمت‌ بسر می‌برند.

جالب‌تر از همه‌ این‌ كه‌ اینان‌ به‌ تاسی‌ از شكست‌ و افتضاح‌ را كه‌ در اوان‌ اخیر به‌ خصوص‌ در جریان‌ گذشت‌ چهار روز از لویه‌ جرگه‌ ملی‌ تجربه‌ نموده‌ و ایدال‌های‌ خشن‌ ملت‌ را نسبت‌ به‌ خویش‌ درك‌ كرده‌ و به‌ عواقب‌ عمل‌ كردهای‌ شان‌ آگاه‌ شده‌ و عدالت‌ مكتبی‌ و بین‌المللی‌ را در برابر خویش‌ مینگرند، سعی‌ به‌ انحراف‌ ذهنیت‌ها نموده‌ و با دادن‌ نسبت‌ چنان‌ گونه‌ به‌ شخصیت‌های‌ ملی‌ و مردمی‌ در تلاش‌ فرار از عدالت‌ برآمده‌ اند. غافل‌ از این‌ كه‌ مردم‌ و ملت‌ افغانستان‌ دگر هیچگاهی‌ فریب‌ آنان‌ را نخورده‌ و با تشخیص‌ واقعیت‌ها قضاوت‌ عادلانه‌ را خواهد داشت‌.

آنها نمی‌دانند كه‌ وقتی‌ عدالتی‌ در میان‌ آمده‌ و محكمه‌ای‌ شكل‌ گیرد كسی‌ را محاكمه‌ خواهد كرد كه‌ جرم‌ ۲۳ سال‌ تجاوز بجان‌، ناموس‌، مال‌ و زندگی‌ مردم‌ افغانستان‌ را در دوسیه‌ خویش‌ داشته‌ و شكستتاندن‌ پیمان‌ مقدس‌ قرآنی‌ را در خانه‌ كعبه‌ بر مبنای‌ خواسته‌ها و گرایشات‌ منفی‌ اجتماعی‌ خویش‌ متحقق‌ ساخته‌ و سیاست‌ زمین‌ سوخته‌ را طرح‌ و پایه‌ گذاری‌ نموده‌ اند...