ما پيوسته‌ گفته‌ و باز هم‌ تاكيد خواهيم‌ ورزيد كه‌ سازش‌ با جنايتكاران‌ بنيادگرا برای سازشكار و ملت‌ تيره‌بخت‌ سرانجام‌ خوشی نخواهد داشت‌. آقای كرزی از بدو روی صحنه‌ آمدن‌ خوش‌ داشته‌ به‌ سياق‌ «ديپلماسی»های پوسيده‌ زير نام‌های فريبنده‌ و پر طمطراق‌ حفظ‌ «وحدت‌ ملی»، «آشتی ملی»، «امنيت‌ ملی»، «تماميت‌ ارضی» و از اين‌ قبيل‌ با آن‌ مزدوران‌ بيگانه‌ و جنايت‌پيشه‌ كنار آيد و تا آنجا پيش‌ رفت‌ كه‌ فردی به‌ بدنامی فهيم‌ را «مارشال‌» ناميد، و داكترعبداله‌ و يونس‌قانونی هنوز بچه‌های نازدانه‌ی كابينه‌اش‌ به‌ حساب‌ میروند و اسماعيل‌ و دوستم‌ وغيره‌ را ناز میدهد.

او در لويه‌ جرگه‌ اضطراری مهماندار تمامی خونخواران‌ بنيادگرا شد و با آنكه‌ اين‌ كار حيرت‌ و انزجار شديد مردم‌ ما را در هر گوشه‌ و كنار برانگيخت‌ ولی باز هم‌ به‌ جای احترام‌ قايل‌شدن‌ به‌ خواست‌ مردم‌ تسليم‌ زور و ترور رهبرانِ دامن‌ پرخونِ «ائتلاف‌ شمال‌» شده‌ و نعش‌های بوگرفته‌ای مثل‌ مولویخداداد، رشيددوستم‌، آصف‌محسنی، صبغت‌اله‌مجددی، محمداكبری، احمدولیمسعود و... را كه‌ امكان‌ «انتخاب‌»شدن‌ را نداشتند، به‌ عنوان‌ نمايندگان‌ انتصابیاش‌ در لويه‌ جرگه‌ قانون‌ اساسی وارد كرد. و بدينترتيب‌ لويه‌ جرگه‌ به‌ علت‌ رخنه‌ی جنگ‌سالاران‌ تروريست‌ و امتياز دادن‌های بیحدومرز به‌ آنان‌ يا نوكران‌ آنان‌، از اعتبار و حرمت‌ ساقط‌ شد.

اخيراً آقای كرزی نه‌ تنها دهل‌ سازش‌اش‌ را با طالبان‌ بلكه‌ با حزب‌ گلبدين‌ نيز به‌ صدا درآورد. او ظاهراً برای كسب‌ آرأ و جلب‌ قوم‌ پشتون‌ يا هر منظور ديگرش‌، حاضر است‌ با اين‌ دو گروه‌ از پليدترين‌ جنايت‌پيشگان‌ دينی بسازد.

برای او كه‌ هيچ‌ آسيبی از دست‌ اين‌ خاينان‌ نديده‌ است‌ آسان‌ و گواراست‌ كه‌ با آنان‌ زد و بند كند. اما بايد بداند كه‌ مردم‌ ما از هر دو همانقدر نفرت‌ دارند كه‌ از تروريست‌های بیناموس‌ «ائتلاف‌ شمال‌». ادعای گسستن‌ عده‌ای از سرجنايتكاران‌ حزب‌ گلبدين‌ از آن‌ حزب‌ نيز عوامفريبیای بيش‌ نيست‌ مگر اينكه‌ انجنيرغفار، كرياب‌، هادیارغنديوال‌ وغيره‌ جلادان‌، يك‌ يك‌ خيانت‌ها و جنايت‌های حزب‌ منفور و رهبر خونخوارِ بدفعل‌ شان‌ را افشا ساخته‌ و از سال‌ها پيچ‌ و مهره‌ بودن‌ در آن‌ ماشين‌ آدمكشی و ميهنفروشی، از مردم‌ عذر بخواهند.

حال‌ كه‌ انتخابات‌ در پيش‌ است‌ و آقای كرزی از كانديدان‌ اصلی رياست‌ جمهوری، در صورتی كه‌ امكان‌ كانديد شدن‌ و انتخاب‌ برای فردی استقلال‌طلب‌، ضد بنيادگرا، طرفدار دموكراسی و حقوق‌ زن‌ وجود نداشته‌ باشد، مردم‌ او را بر بنيادگرايان‌ ترجيح‌ خواهند داد اما وی موقعيتش‌ را با خطر مواجه‌ خواهد ساخت‌ اگر به‌ مطالبات‌ اساسی و مبرم‌ اكثريت‌ توجه‌ نكند. اين‌ها مطالباتی اند كه‌ به‌ نظر ما مسئله‌ و هدف‌ فوری هر كانديد وطنپرست‌، آزاديخواه‌ و دموكراسیطلب‌ و ضد بنيادگرا را میسازند:

قطع‌ رابطه‌ كامل‌ با جنگسالاران‌ و با تكيه‌ روی مردم‌ و نيروهای موثر حافظ‌ صلح‌، كوتاه‌ ساختن‌ دست‌ آنان‌ از سرنوشت‌ مردم‌ و منابع‌ اقتصادی كشور و سرانجام‌ به‌ محاكمه‌ كشانيدن‌ شان‌ به‌ مثابه‌ خاينان‌ ملی و جنايتكاران‌ جنگی، و مصادره‌ كليه‌ دارايیهای غير منقول‌ و منقول‌ آنان‌ به‌ نفع‌ مردم‌ كه‌ از طريق‌ غير مشروع‌ بدست‌ آورده‌اند.

محاكمه‌ علنی قاتلان‌ محصلان‌، صاحب‌منصبان‌ معترض‌، داكتر عبدالرحمن‌ و حاجیقدير.

افشای كليه‌ وزيران‌ و ساير كارمندان‌ عاليرتبه‌ كه‌ از صدها مليون‌ دالر كمكی زده‌ و كار بازسازی كشور را به‌ طرز شرم‌آوری راكد نگه‌ داشته‌ اند. افشا و عزل‌ هر وزير و كارمند بلند رتبه‌ای كه‌ متهم‌ به‌ اختلاس‌، رشوه‌گيری و ديگر فساد يا بیكفايتی باشد.

از بين‌ بردن‌ دستگاه‌ جهنمی خاد كه‌ به‌ شركت‌ دوسيه‌سازیها و توطئه‌چينیهای فهيم‌ و شركا برای مخالفان‌ آزاديخواه‌ شان‌ بدل‌ شده‌ است‌. افشای اعمال‌ خاينانه‌ آنان‌ از اين‌ طريق‌.

پاك‌ كردن‌ ارگان‌های دولت‌ از وجود خاينان‌ و تبهكاران‌ گلبدينی منجمله‌ هادیشنواری، وحيداله‌سباوون‌، وحيدمژده‌، حسين‌منگل‌ و ديگران‌.

كابينه‌ بايد از وزيران‌ پاك‌ نفس‌ و شرافتمند و كاردان‌ متشكل‌ باشد تا جريان‌ بازسازی اين‌ كشور ويران‌ مجدانه‌ راه‌ افتاده‌ و در نتيجه‌ زندگی مردم‌ فقير، بینان‌، بیلباس‌، بیخانه‌ و دربدر و بيكار ما صورتی انسانی به‌ خود گيرد.

از روسيه‌ بايد غرامت‌ جنگی طلبيد و به‌ ايران‌، كشورهای عربی و پاكستان‌ اخطار شود تا از مزدورپروری و تشويق‌ و تجهيز سگان‌ شان‌ برای گسترانيدن‌ ناآرامی و تروريزم‌ مذهبی در افغانستان‌ جلو گيرند.

به‌ مراكز و منابع‌ معين‌ ايرانی اجازه‌ داده‌ نشود تا در كابل‌ و ساير ولايات‌ اين‌ چنين‌ آزادانه‌ و به‌ دلخواه‌ خود به‌ تبليغ‌ ولايت‌ فقيه‌ و رژيم‌ جنايتكار جمهوری اسلامی پرداخته‌ و از نظر مالی و سياسی اين‌ و آن‌ باند بنيادگرا را كمك‌ كنند. طبعاً اين‌ اخطار شامل‌ مراكز ساير كشورها نيز میشود كه‌ عمال‌ شان‌ همانند مزدوران‌ ايران‌ در سرزمين‌ ما به‌ فعاليت‌ مشغول‌ باشند.

پاك‌ كردن‌ اردوی ملی و پليس‌ از وجود عناصری كه‌ از دوران‌ ميهنفروشان‌ پرچم‌ و خلق‌ و جنايت‌پيشگان‌ جهادی نشان‌ خون‌ و خيانت‌ در آستين‌ داشته‌ باشند.

تا زمانی كه‌ هر گونه‌ تبعيض‌ و ستم‌ و امر و نهی نوع‌ جهادی و طالبی بر زنان‌ از بين‌ نرفته‌ است‌ وجود وزارت‌ زنان‌ و كميسيون‌ حقوق‌ بشر و ارگان‌های نظير آنها جز زن‌فريبی و عوامفريبی و جهان‌فريبی معنايی نخواهد داشت‌.

آزاد ساختن‌ راديو تلويزيون‌ و ساير رسانه‌های برقی و چاپی از هر گونه‌ نفوذ و تاثير بنيادگرايان‌ و ساير منابع‌ و افراد ضد زن‌ و ضد دموكراسی.

بستن‌ و اخراج‌ آرگاه‌ و بارگاه‌ تمامی «سازمان‌های غير دولتی» (اينجوها)ی متعلق‌ به‌ بنيادگرايان‌ يا گماشتگان‌ شان‌ و نيز آنهايی كه‌ كارنامه‌ روشنی در بازسازی و كمك‌ به‌ مردم‌ مستحق‌ ما نداشته‌، به‌ وظيفه‌ جاسوسی و گردآوری اطلاعات‌ سرگرم‌ بوده‌ يا فعاليت‌های آنها عمدتاً در جهت‌ خدمت‌ به‌ بنيادگرايان‌ متمركز بوده‌ اند.

«میتوان‌ تعدادی از مردم‌ را همه‌ وقت‌ و همه‌ی مردم‌ را برای مدتی گول‌ زد اما همه‌ی مردم‌ را برای هميشه‌ نمیتوان‌ فريفت‌.»

و اين‌ را تاريخ‌ بار بار ثابت‌ نموده‌ است‌ كه‌ آنانی كه‌ سعی در تحميق‌ مـردم‌ دارنـد، آخـرالامـر در چتـل‌دانـی تاريخ‌ پرتاب‌ خواهند شد.