گزیده ای از پست الکترونیک ما

جسمين‌ ماو Jasmin Mau ـ امريكا،

فرصت‌ آنرا يافتم‌ تا از صفحه‌ اينترنت‌ شما ديدن‌ كنم‌. من‌ درباره‌ جنبش‌ شما در افغانستان‌ و عكس‌العمل‌ طالبان‌ خواندم‌. ضرورت‌ آن‌ نيست‌ كه‌ بگويم‌ تكان‌ خورده‌ و فوق‌ العاده‌ متاثر شدم‌ وقتی از رفتار شنيع‌ طالبان‌ مقابل‌ «راوا» مطلع‌ گشتم‌. اينطور معلوم‌ ميشود كه‌ اينان‌ فراموش‌ نموده‌ اند كه‌ انسانها، هر چند مختلف‌، به‌ آزادی و حقوق‌ اساسی برای زيستن‌ احتياج‌ دارند. طالبان‌ و آنعده‌ی ديگر حامی و منادی عقايد ستمگرانه‌ بر گردن‌ زنان‌ يوغ‌ اسارت‌ بسته‌ اند درست‌ مانند آنكه‌ ما احشام‌ شان‌ باشيم‌.

شما زنان‌ ارجمند و شجاع‌ افغان‌ با وجود احساس‌ خطر برای آنچه‌ كه‌ قلباً احساس‌ ميكنيد درست‌ است‌، پيكار می نماييد. زنان‌ «راوا» مثال‌ درخشانی از مفهوم‌ شهادت‌ و آزادی هستند. هر چند گذشتن‌ از جان‌ مخصوصاً با معيارهای امريكايی بسيار سهمگين‌ است‌، ولی میبينيم‌ كه‌ اعضای «راوا» به‌ مبارزه‌ بخاطر عدالت‌ ادامه‌ ميدهند. بنابر اين‌ شما احترامات‌ عميق‌ اين‌ امريكايی را باخود داريد.

اگر راهی باشد كه‌ بتوانم‌ كمك‌ كنم‌، كمك‌ به‌ سازمان‌ تان‌ به‌ هر شكلی كه‌ باشد، لطفاً صريحاً برايم‌ بگوييد. من‌ در حد توانم‌ خواهم‌ كوشيد.

عكس‌ مينا را كه‌ در صفحه‌ شما هست‌، در screen saver كامپيوتر خانه‌ و محل‌ كارم‌ خواهم‌ داد و زمانيكه‌ مردم‌ بپرسند كه‌ او كيست‌ برايشان‌ از كار های عظيم‌ وی و اينكه‌ مينا، شهيد تمام‌ زنان‌ و دوستداران‌ آزادی در جهان‌ است‌، خواهم‌ گفت‌.

* * *

ايو Eve ـ امريكا،

من‌ سرمايه‌ای ندارم‌ كه‌ شما را كمك‌ مالی كنم‌ اما علاقمند جمعآوری لوازم‌ مكتب‌ جهت‌ عطيه‌ به‌ شما ميباشم‌. از جنبش‌ شما از صميم‌ قلب‌ پشتيبانی ميكنم‌.

* * *

!میترا عاصی‌، خون‌ شوهرش‌ را به‌ بنیادگرایان‌ می‌بخشد و بر ما می‌تازد

متن‌ كامل‌ نامه‌ میتراعاصی‌ به‌ "پیام ‌زن"

خوانندۀ‌ مجلات‌ پیام‌ زن‌ بودم‌ كه‌ دوستان‌ برادر و دوستان‌ شوهرم‌ از طریق‌ پاكستان‌ بدسترسم‌ میگذاشتند، اما در شماره‌های‌ اخیر سال‌ ۷۶ نشریه‌ (راوا) ناشر اندیشه‌های‌ جمعیت‌ انقلابی‌ زنان‌ افغانستان‌ به‌ مطالبی‌ برخوردم‌ كه‌ نه‌تنها مرا تكان‌ داد بلكه‌ فكر و اندیشه‌ام‌ ر ادر مورد این‌ نشریه‌ از بیخ‌ و بن‌ لرزاند خصوصا در دو شماره‌ اخیر تحت‌ عنوان‌ (كربلایی‌ داكتر موسوی‌....) بر شخصیت‌ شوهرم‌ قهارعاصی‌ كه‌ انیس‌ و همراز زندگیم‌ بود و در طول‌ حیات‌ كوتاه‌ و پربارش‌ دمی‌ از یاد مردم‌ و میهنش‌ غافل‌ ننشسته‌ بود سخت‌ تهمت‌ و ناروا بكار رفته‌ و رقم‌ زنان‌ مقاله‌ كه‌ گویا عقده‌های‌ روانی‌ سادیزم‌ سیاسی‌ شان‌ را چنان‌ در پیله‌ خود تنیده‌ شان‌ محصور ساخته‌ است‌ كه‌ فرصت‌ سرخاراندن‌ را هم‌ ندارند از هیچ‌ گونه‌ بد و بیراه‌ در مورد عاصی‌ عزیزم‌ و دیگر دوستان‌ و مصاحبان‌ او دریغ‌ نكرده‌ و كلمات‌ ركیك‌ و ناشایستی‌ را برزبان‌ پاك‌ قلم‌ جاری‌ ساخته‌ است‌ كه‌ جای‌ بسیار تاسف‌ است‌!

(راوا) كه ‌یگانه‌ زبان‌ جمعیت‌ چندین‌ ملیون‌ زن‌ زبان‌ بریده‌ افغانستان‌ است‌ بایستی‌ از چنان‌ وجهه‌ و حقیقت ‌برخوردار می‌بود كه‌ احیانا در برابر هر برآمد منفی‌ از یك‌ هنرمند و یا نویسنده‌ كشور اقلا بیك‌ چهارم‌ برآمد مثبت‌ كار و یا شخصیت‌ وی‌ نیز توجه‌ روامیداشت‌ و بجای‌ اینكه‌ واصف‌ باختری‌ نوذر الیاس‌، عاصی‌، لطیف ‌پدرام‌، اسداله ‌حبیب‌، و ... را در یك‌ سطر بلاتفكیك‌ و همردیف‌ هم‌ نوكران‌ روس‌ و خائنین‌ ملی‌ خطاب‌ كند بهتر بود تا اول‌ فكر می‌كرد كه‌ صدای‌ مبارك‌ این‌ نهضت‌ شریف‌ و عالی‌ تباركه‌ غیر از خاصان‌ مبارك‌ شان‌ برروی‌ هرچه‌ اندیشه‌ و قلم‌ و هر چه‌ روشن‌فكر است‌ تف‌ میاندازد... از كدام‌ حلقوم‌ برون‌ میاید؟

جنگ‌ مقاومت‌ یا «جنگ‌ روبل‌ و دالر»؟

خواننده‌ عزیز قدوس‌ زریر، از نامه‌ای‌ بسیار طولانی‌ شما فقط‌ قسمت‌هایی‌ (عمدتاً سوال‌ها) را نقل‌ كرده‌ و به‌ هر كدام‌ اجمالاً توضیحاتی‌ خواهیم‌ داد.

«در رابطه‌ به‌ جواب‌ شما به‌ نامه‌ام‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ با تعدادی‌ از جملات‌ آن‌ می‌شود موافقه‌ كرد اما مواردی‌ وجود دارد كه‌ باید بر آن‌ تاملی‌ صورت‌ گیرد بخصوص‌ در ارتباط‌ با جواب‌ شما به‌ نامه‌ انجینر ف‌. ح‌. ـ كابل‌ در شماره‌ ۴۷ "پیام‌ زن‌". در صفحه‌ ۴۶ می‌خوانیم‌ "... ما كه‌ از همان‌ آغاز مبارزه‌ علیه‌ متجازوین‌ روسی‌ و نوكران‌ شان‌ در كنار مردم‌ خود بوده‌ایم‌ و با همین‌ "اكثریت‌ مطلق‌ هفت‌ ثوری‌ها" جنگیده‌ایم‌ نمی‌توانیم‌ هیچگونه‌ "درد و درك‌ مشتركی‌" با آنان‌ داشته‌ باشیم‌".

نخست‌ اینكه‌ اصطلاح‌ "اكثریت‌ مطلق‌ هفت‌ ثوری‌ها" كه‌ انجینر ف‌. ح‌. این‌ را بكار برده‌ است‌ هیچگونه‌ بنیاد منطقی‌ ندارد زیرا هفت‌ ثور را نه‌ اكثریت‌ مطلق‌ بلكه‌ گروه‌ محدودی‌ از افرادی‌ ماجراجو و احساساتی‌ كه‌ برنامه‌ حزب‌ خود را درست‌ نمی‌فهمیدند، به‌ مثابه‌ یك‌ باند عمل‌ كرده‌ و آن‌ را بوجود آوردند كه‌ واقعاً سرآغاز یك‌ فاجعه‌ بود. برنامه‌ حزب‌ در آن‌ زمان‌ اصلاً قیام‌ مسلحانه‌ را رد می‌كرد و هدف‌ هم‌ نداشت‌ كه‌ قدرت‌ سیاسی‌ را بدست‌ گیرد چونكه‌ شرایط‌ عینی‌ و ذهنی‌ برای‌ این‌ كار مساعد نبود. حتی‌ بخش‌ اعظم‌ رهبری‌ سیاسی‌ حزب‌ از آنچه‌ كه‌ در شب‌ ۷ ثور اتفاق‌ افتاد اطلاع‌ نداشتند. بناءً اكثریت‌ هفت‌ ثوری‌ها آگاهی‌ قبلی‌ ازین‌ حادثه‌ نداشته‌ و صرفاً در مقابل‌ عمل‌ انجام‌ شده‌ قرار گرفتند و به‌ همین‌ دلیل‌ هم‌ نمی‌توانند گناه‌ خیانت‌ كودتاچیان‌ و مشتی‌ منحرف‌ در رهبری‌ سیاسی‌ را بدوش‌ بكشند.»

!آقای‌ كوهدامنی‌، ما را نه‌ با شما و نه‌ با «تكرارناپذیر»های‌ شما سرآشتی‌ نیست

متن كامل نامه بیرنگ كوهدامنی به "پیام زن"

دست اندركاران گرامی مجله «پیام زن»،

پس از سلام‌، سلامتی و پیروزی‌های روزافزون تان را در راه هدف‌هایی كه در پیش‌رو دارید خواهانم‌. شماره‌ی ۴۸ حوت ۱۳۷۶ "پیام زن" را یكی از دوستان از آلمان برایم فرستاد. من پیش از آن "پیام زن" را ندیده بودم‌. در باره‌اش شنیده بودم‌، اما از آنجایی كه شنیدن مانند دیدن نیست " پیام زن" را نشریه‌ای یافتم خواندنی كه با قلمی ستیهنده و نثری كوبنده نوشته می‌شود. این گونه نوشتن را كه با رضا براهنی در ایران آغاز یافته من سخت دوست دارم و من خود نیز نوشته‌هایی از این دست دارم‌.

تشكر از شما كه در پشتی اول مجله‌ی تان نوشته‌اید: «بیرنگ‌ كوهدامنی‌، شاعری مردمی یا از وقیح‌ترین چاكران "فرهنگی" خاینان جهادی؟» از توجه تان به خودم تشكر می‌كنم كه به خود زحمت روا داشته ‌اید و پنج صفحه مطلب درباره‌ی من نوشته‌اید. من خود را شایسته‌ی این همه تجلیل نمی‌دانم‌. شاید بگویید ما كه تجلیل نكرده‌ایم به تذلیل پرداخته‌ایم‌. برای من فرق نمی‌كند، من همیشه به این بیت جلال بلی معتقد بوده‌ام‌:

پیـام‌ زن‌ و خوانندگان‌

ع‌. ق‌. ر. ـ پشاور،

نشریات‌ و آدرس‌هایی‌ را كه‌ خواسته‌ بودید ضم‌ نامه‌ای‌ به‌ آدرس‌ تان‌ ارسال‌ نمودیم‌. آرزومندیم‌ از دریافت‌ آن‌ ما را مطمئن‌ سازید.

* * *

بدریه‌ حكیمی‌ ـ راولپندی‌،

از نامه‌ گرم‌ و علاقمندی‌ شما نسبت‌ به‌ «پیام‌ زن‌» تشكر می‌نماییم‌. منبعد «پیام‌ زن‌» را مرتباً به‌ آدرس‌ تان‌ خواهیم‌ فرستاد. قیمت‌ هر شماره‌ را به‌ آدرس‌ بانكی‌ ما در كویته‌ و یا در جوف‌ پاكت‌ (ولی‌ حتماً با پست‌ راجستر) می‌توانید ارسال‌ دارید. نوشته‌ی‌ تحت‌ عنوان‌ «زن‌ و موقف‌ آن‌ در جامعه‌» چون‌ حاوی‌ نكته‌ تازه‌ای‌ در مورد ستم‌ بر زنان‌ نبود از نشر باز ماند. برای‌ تان‌ آرزوی‌ موفقیت‌ داشته‌ خواهان‌ ارتباط‌ و همكاری‌ بیشتر هستیم‌.

* * *

خوشپر ـ مزار،

با تشكر از نامه‌ و شعر تان‌. امید شعرهای‌ بهتری‌ كه‌ همچو خنجری‌ در قلب‌ جنایتكاران‌ جهادی‌ و طالبی‌ فرو رود، از شما دریافت‌ داریم‌.