
حامد کرزی که تقریبا یکونیم دهه بر افغانستان حاکمیت راند، در سالهای اخیر با دیدهدرایی بینظیر در پی آن شده تا چهره منفورش را «ملی» و «ضدامریکایی» رنگ زند. وی استعمال «مادر بمها» در ولسوالی اچین را بهانه قرار داده کوشید طوری وانمود سازد که گویا مخالف اشغال و ستمکاریهای امریکا بوده است. او به بیبیسی گفت: «امریکا ۱۵ سال پیش به افغانستان آمد به نام مبارزه علیه ترورریزم، ولی ۱۵ سال بعد ما میبینیم که افغانستان ناامنتر است، مشکلش بیشتر است، افراطیت زیادتر شده، تروریزم زیادتر شده...»
کرزی که از گذاردن نامش بر میدان هوایی کابل خجالت نمیکشد باید بداند که ۱۵ سال قبل امریکا اگر دستپروردگانی مانند او را نمیداشت، هرگز نمیتوانست به افغانستان هجوم آورده و زیر شعار «مبارزه علیه تروریزم» مردم فقیر ما را سلاخی نماید. او میافزاید: «ما شریک اهداف امریکا به نفع افغانستان بودیم، زمانی که دانستیم که اهداف امریکا خلاف منافع افغانستان است به مقابلش ایستاده شدیم.» لعنت و نفرین بر تو بیشرم! قتلعام مردم بیگناه در حملات هوایی امریکا در فراه، شیندند، کنر، کندز، تلاشیهای شبانه، دستگیری و شکنجه افراد بیگناه به بهانه «همکاری با تروریستان»، ساختن دهها پایگاه نظامی و مرکز جاسوسی توسط امریکا در سرتاسر کشور و صدها مورد دیگر در زمان حاکمیت تو، همه «به نفع افغانستان» بود؟
کودکان افغانستان هم میدانند که اگر «افراطیت و تروریزم» در افغانستان «زیادتر شده» از عاملان اصلی آن، خود کرزی میباشد. مردم افغانستان شاهد هستند که او از شروع تا آخر، جانیان جهادی، سیاف، فهیم، اسماعیل، فاروق وردک، قانونی، عطامحمد، کریم خرم، ربانی، خلیلی، امرالله صالح و... را ناز و نوازش داد، در پستهای کلیدی گماشت و دست شان را در فساد و چپاول بیانتها باز گذاشت. حمایت از خونخوران بنیادگرا به هر اسم و رسمی به خودی خود، ماسک «ملی» و «ضدامریکایی» کرزی و نظایرش را پاره پاره میکند.

مردم افغانستان به لفاظی پوک و عوامفریبانهی کرزی ارزش قایل نمیشوند بلکه به اعمال او در زمان حاکمیتاش توجه دارند. کسی که از گرفتن هر ماه میلیونها دالر پول نقد از رژیم داعشی ایران و از سی.آی.ای در بکسهای سفری، بستههای کوچک و خریطهها پلاستیکی («نیویارک تایمز»، ۲۸ اپریل ۲۰۱۳) عار نکرده و با وقاحت خاص یک جاسوس از آن تشکر نماید، چگونه میتواند فردی ملی، ضد اشغال و جنایات سی.آی.ای باشد؟ او باید بداند که هزار بار دیگر هم «ضداشغال» آواز دهد، رویش در تاریخ افغانستان مثل شاه شجاع، امیر عبدالرحمن، ترهکی، امین، کارمل، نجیب، غنی، عبدالله، منحیث یک جاسوس، وطنفروش و دستنشانده سیاه خواهد بود. همچنین تاریخ و مردم ما کرزی و همفکرانش را هرگز نخواهند بخشید که طالبان جنایتپیشه و مزدور را همیشه و در همان هنگامی که گلوی زنان و کودکان و جوانان بیگناه ما را میبریدند، با اعزاز و احترام «برادر» خطاب میکرد و از زندانها رها کرده دوباره به میدان جنگ میفرستاد. بس کردن کرزی و به اصطلاح تیماش از برادر نامیدن تروریستهای طالبان که خندیدن و نمک پاشیدنی تحقیرآمیز بر زخمهای جانسوز مردم ما بود، جز چهار زانو نشستن بعد از آن همه گوزیدنها، معنایی ندارد. او اگر جیرهخور «سیا» و «واواک» هم نمیبود، تنها به خاطر «برادر» خواندن این وحوش پلید و نجنگیدن با آنان، پر و بال دادن به جلادان جهادی و کمک به مافیای خاندانش، در صدر لیست خاینان درجه یک کشور بلادیدهی ما قرار میداشت.
