در حمل‌ سال‌ جاری‌ گروهی‌ از هنرمندان‌ ما از كابل‌ جهت‌ اجرای‌ كنسرت‌ به‌ پوهنتون‌ ننگرهار آمدند در آنجا مورد لت‌ و كوب‌ اوباش‌ جهادی‌ - طالبی‌ قرار گرفتند و مجبور شدند شباشب‌ به‌ كابل‌ برگردند.

ما با شناخت‌ از ماهیت‌ پلید بنیادگرایان‌ بارها گفته‌ایم‌ تا زمانیكه‌ اینان‌ از صحنه‌ افغانستان‌ محو نشوند، آرامی‌، آزادی‌، دموكراسی‌ و شكوفایی‌ فرهنگ‌ نمی‌تواند استقرار یابد. كارنامه‌ی‌ سیاه‌ و ننگین‌ این‌ اراذل‌ با جنگ‌، وحشت‌، تجاوز، زن‌ستیزی‌، جهالت‌پروری‌ و هنرستیزی‌ جنون‌آمیز عجین‌ است‌.

در قاموس‌ زنگارگرفته‌ی‌ این‌ بربرهای‌ قرون‌ وسطایی‌ تا مغز استخوان‌ فاسد، هنر حرام‌ و گناه‌ كبیره‌ محسوب‌ می‌ شود. در حالیكه‌ زندگی‌ اینان‌ در خفا با هزار و یك‌ فسق‌ و فجور و بیشرافتی‌ توام‌ است‌، در ظاهر هنرنمایی‌ زنان‌ و حتی‌ تحمل‌ دیدن‌ تصویر و شنیدن‌ آوازخوانی‌ آنان‌ را ندارند كه‌ مبادا بند ایمان‌ شان‌ از هم‌ بگسلد! راستی‌ وقتی‌ «صدراعظم‌» اینان‌ گلبدین‌، آدمكش‌ منحرفی‌ و تیزاب‌پاش‌ باشد و اسماعیل‌خان‌ شان‌ با «امربالمعروف‌»اش‌ پستی‌ و بی‌ناموسی‌ را تا به‌ آنجا برساند كه‌ دختران‌ را از سرك‌ها گرفته‌ برای‌ اثبات‌ اینكه‌ آمیزش‌ جنسی‌ داشته‌ اند یا خیر به‌ شفاخانه‌ بفرستد، دیگر از برادران‌ درجه‌ دوم‌ مكتبی‌ و بیسواد آنان‌ مثل‌ حاجی‌دین‌محمد و حضرت‌علی‌خان‌ چه‌ انتظاری‌ می‌توان‌ داشت‌؟ مگر دم‌ سگ‌ با سر سگ‌ تفاوت‌ دارد؟

در چنین‌ اوضاع‌ شاعران‌، نویسندگان‌ و تمام‌ هنرمندان‌ آگاه‌ دیار ما با رسالت‌ خطیری‌ مواجه‌ اند، رسالت‌ شكستن‌ دیوار جبن‌ و عافیت‌طلبی‌ و سكوت‌ در برابر امیران‌ هیروئین‌ این‌ دشمنان‌ كثیف‌ آزادی‌ و هنر.

تجربه‌ ۲۰ سال‌ اخیر نشان‌ می‌دهد كه‌ برخورد مصلحت‌جویانه‌ و سازشكارانه‌ و بزدلانه‌ هنرمندان‌ با جنایتكاران‌ بنیادگرا، آنان‌ را هارتر می‌ سازد.

ما در حالیكه‌ حمله‌ تروریست‌های‌ جهادی‌ و طالبی‌ در پوهنتون‌ ننگرهار بر هنرمندان‌ را محكوم‌ كرده‌ و آن‌ را لكه‌ی‌ شرم‌ و ننگ‌ دیگری‌ بر جبین‌ دولت‌ می‌شماریم‌، دست‌ دین‌محمد و حضرت‌علی‌ را در ماجرا مستقیماً دخیل‌ می‌دانیم‌. اگر چنین‌ نیست‌ باید كلیه‌ اوباش‌ حمله‌كننده‌ دستگیر، از پوهنتون‌ منفك‌ و به‌ محاكمه‌ كشانیده‌ شوند.