اسناد منتشره در شماره پیشتر روشن میساخت که کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، یعقوبی و دیگر طلبه های شعرگو در خدمت رژیم ایران اند که خطر شان اگر زیادتر از وزیران و والیان و سفیران و سایر مقام های بالا که برای امریکا، بعضی کشورهای غربی، پاکستان، ترکیه، هند، روسیه و... جاسوسی می کنند بیشتر نباشد هرگز کمتر نیست.

سند حاضر حاکی از آنست که آمنه افضلی، حسین فاضل سانچارکی، اسحاق شجاعی، صدیقه بلخی، اشراق حسینی و... نیز با همان عبا و قبای به اصطلاح «فرهنگی»، سگ درگاه جنایتکارترین رژیم بنیادگرا در جهان می باشند. البته نام هایی مثل رهنورد زریاب، حسین فخری در نشریه به خودی خود کافی است ماهیت خادی- جهادی- ایرانی بودن یک نشریه را بنمایاند، اما هنوز نمی دانستیم که فاضل سانچارکی، اشراق حسینی و اسحاق شجاعی تا این اندازه پیچکاری استخبارات ایران شده باشند. ولی این طبیعی است. پس از تجاوز روسها و جنایت ها و خیانت های سگان پرچمی و خلقی شان، جوانان و روشنفکران در ایران، پاکستان، روسیه، کشورهای غربی پراکنده شدند و دستگاه های جاسوسی این کشورها هم به قدر نیاز، هموطنان جوان و روشنفکر ما را تحت تعلیمات گرفته به استخدام درآورده و پس از سقوط طالبان بسیاری از آنان را به افغانستان صادر کردند تا در مقام ها و زیر نام های گوناگون برای «واواک» (وزارت اطلاعات و امنیت کشور) و تحکیم نفوذ ایران در افغانستان کار کنند. اما آیا عجیب است که آقای حامد کرزی این جاسوسان را در مقامات عالی نصب می کند؟ به نظر ما این هم تعجبی ندارد. امریکا می داند که آن افغان هایی که به مزدوری ایران و کشورهای دیگر تن دهند، آنقدر سست عنصر و شرفباخته اند که در برابر دالر و تفویض چوکی های کلان مقاومت نتوانسته و به آسانی جبهه عوض کرده به خدمت «سی آی ای» قرار می گیرند. امکان اینکه عده ی قابل توجهی از «فرهنگیان» جاسوس ایران سوگند وفاداری به «سی آی ای» یاد کنند کم نیست. آنچه در این جدال تعیین کننده خواهده بود اینست که دولت امریکا و ایران کدام یک استخوان های چربتری به این سگ های پست پیش می کنند.
س.ا، ناروی
«... بخاطر ارسال مجله پیام زن شماره ۶۳ (اسد ۱۳۸۴) عمیقآ سپاسگزاری خود و تعدادی از خانواده های افغانی مقیم این جا را ابراز میدارم. مواد ذیل را غرض نشر به مجله تان فرستادم.

صدیقه بلخی
- اسناد مربوط به خانم شریفه قبلآ فارمسیست در کابل، موصوفه همین اکنون شدیدآ مریض و در بستر است، شوهرش سال ها قبل در زندان پلچرخی به شهادت رسیده است. وی قصه میکرد که روزی در زمان حاکمیت طالبان عریضه خود را به ولایت کابل برد تا تذکره اخذ نماید ولی به جای اخذ تذکره به دلیل حنای دست هایش با چندین سیلی و قنداق از طرف طالبان مواجه شد. وی توضیح میداد که چندین ماه بخاطر ضربات ناشی از همین جنایت طالبان در خانه تحت تداوی قرار داشته و از گرفتن تذکره نیز منصرف شده است.
- چرندیات خانم افضلی و صدیقه بلخی که بطور مسلسل در مجله میهن چاپ ایران (شماره ۹ تا ۱۲ قوس- حوت ۱۳۷۹) به نشر رسیده و مطالب متناقضی در آن درج است را خدمت تان فرستاده که بطور آشکارا تناقض گویی این دو خانم را قبل از رسیدن بقدرت و اکنون نشان میدهد.
- اعلامیه شورای روحانیت جاغوری مربوط به سال ۱۳۶۱ که در کویته پاکستان در آنوقت منتشر شده است.
- اسناد مربوط به دیدار ولد محمد تقی. وی در اگست سال ۱۹۹۸ در مزار شریف بجرم هزاره بودن از طرف طالبان مدت های زیادی در شبرغان و قندهار زندانی بود و بعدها از اثر کوری چشم و معیوب شدن پاها رها گردید. وی مصیبت رسیدهای هست با چندین طفل خورد که همه با بافندگی، قالین بافی و سوزن دوزی در پاکستان امرار حیات مینمایند. خانم این شخص در شهر مزارشریف قبل از تسلط طالبان بارها و بارها از طرف شخصی به نام جنرال ملک که در قوماندانی امنیه ایفای وظیفه میکرد تهدید به بیناموسی شده بود که ناگزیر شد محل سکونت خود را در مزار شریف تغییر دهد.

کاظم کاظمی، کجاست که این عروسک در محضر صاحبان ایرانیش پیدا نباشد.
سخنرانی آقای محمد كاظم كاظمی شاعر معاصر كشور:
"... مثلا: ما اکنون در مناسبت عید سعید غدیر قرار داریم، در مورد شخصیت حضرت مولی علی (ع) دو نوع کار میشود کرد: .... عکس و تصویر و همه امکانات رسانهای را به خدمت بگیرم؛ برای اینکه این موضوع را بیان کنیم که حضرت علی (ع) شخصیت ارجمندی است و عید غدیر پدیدهای بسیار شگفت است."
"درست است که یک کار تبلیغی اسم حضرت علی (ع) را بسیار بر سر زبانها خواهد انداخت و یک نفر از خانه تا محل کارش صد بار به این حدیث معروف غدیر برمیخورد و به اسم حضرت علی (علی) و به کلمه غدیر بر میخورد همچنین در نشریه ها، صدا و سیما، مطبوعات در همه جا در مراسم و برنامه ها همین را می بیند ولی سخن این است که با این شیوه کار آگاهی مردم نسبت به شخصیت حضرت علی (ع) بالا می رود یا نه؟"
▪ ▪ ▪
نامه هذا دارای ضمایم ذیل می باشد: «امین» و نویسنده گانش و اظهارات برخی از اشخاص در مورد مجله امین و اشتراک بعضی از افراد منفور درین جمع از جمله شخصی به نام آقا حسین فاضل سانچارکی که فعلآ معین وزارت اطلاعات و کلتور آقای کرزی هست.

شاید در شماره بعدی اطلاعاتی در مورد این سرجنایتكار وحدتی ارائه شود. تا آنزمان از خانم سیماسمر در مورد او و سایر مزدوران وحدتی رژیم ایران معلومات بگیرید.
وی از جمله اعضا فعال سپاه پاسداران و اطلاعات جمهوری اسلامی ایران می باشد. موصوف سال های زیادی در رادیو دری مشهد جمهوری اسلامی ایران که برای افغانستان نشرات مینماید بحیث نطاق و گرداننده آن ایفای وظیفه میکرد. در سال ۱۳۷۴ به مزارشریف آمد و بحیث سخنگو و رییس دفتر سیاسی حزب وحدت محقق بود. بعد ها بدستور اربابان ایرانی خود مدتی در جنبش جنرال دوستم بود و بعدآ به ایران رفت و از آنجا بطور غیرقانونی عازم هالند گردید. وی الی ختم حاکمیت فاشیستی طالبان در سال ۱۳۸۰ در هالند بود، دوسیه موصوف (دوسیه پناهندگیاش) از طرف مقامات مربوط هالند به اتهام نقض حقوق بشر در زمان حاکمیت دارو دستهاش در افغانستان رد گردید و به عنوان مجرم جنگی رد پناهنده گی شد. بعدآ بنابر درخواست سید مصطفی کاظمی که در آنوقت وزیر تجارت کرزی بود به افغانستان برگشت و عهده دار روزنامه «اقتدار ملی» باند سید مصطفی کاظمی گردید. چون سید مصطفی کاظمی فکر میکرد که بعد از انتخابات بازهم وزیر تجارت خواهد بود ولی این خواب و خیالش متحقق نشد و از کابینه رانده شد. قبل از آن، کاظمی هرچه در چانته داشت به نفع آقای کرزی فعالیت کرد و سانچارکی مطالب زیادی را در وصف کرزی گفت و نوشت و مصاحبه ها داد. بعد ها بنابر سید گرایی و جریان های پشت پرده سید حسین فاضل به عوض آقای عبدالحمید مبارز به عنوان معین وزارت اطلاعات و کلتور تقرر حاصل کرد.

فاضل سنگچاركی معین وزارت اطلاعات و كلتور دست به سینه در كنار صاحبش معاون وزارت خارجه ایران

سید فاضل زمانیکه در ایران بود مجله امین را بنیاد گذاشت که گرداننده گان آن از الف تا یا سید هستند و مصارف آن ها از طرف مجمع اهل البیت خامنهیی از ایران و از داخل افغانستان از طرف (انجمن تحفظ حقوق سادات) تامین میگردد. بطور مثال زمانیکه بیبی حاجیه صدیقه بلخی (وی نیز سادات می باشد) در ایران بود به قرار گزارشات کاملآ موثق ماهوار مبلغ یک ملیون تومان از طرف دفتر خامنهیی برایش پرداخت میشد.
من به عنوان نمونه فوتو کاپی صفحاتی از مجله امین را برایتان فرستادم. جالب است که این عوامل بیگانه صرف نظر از تمام گذشته خونبار باهم یکجا گره میخورند مثلآ حسین فخری که سابقه پرچمی و خادی دارد با سیدفاضل اطلاعات ایران و سید کاظمی سپاه پاسداران هیچگونه مشکل باهم ندارند و در صف سیدگرایی ایستاده اند و از یک آبخور تناول میکنند.
● من و فامیلم همانند صدها فامیل دیگر در افشار بالا کوه که مربوط ناحیه ۵ بود سکونت داشتیم. که اکثریت ساکنین آنجا را مردم بیچاره و زحمتکش هزاره تشکیل میداد. در حادثه غمباریکه به تاریخ ۲۲ دلو ۱۳۷۱ توسط جنایتکاران شورای نظار و سیاف در آن ساحه صورت گرفت خودم اسیر شدم، دو تن از اعضای فامیلم را از دست دادم، کاکا، پسر کاکا و پسران خالهام نیز توسط افراد سیاف (زلمی توفان و شیرعلم والی فعلی غزنی) اسیر و مدت زیادی در زندان این جنایتکاران در دوراهی پغمان (نام های سه محل دیگر متاسفانه خوانا نبودند. پ.ز) زندانی بودیم که بعد ها با پرداخت پول رها شدیم. هر سال تاریخ ۲۲ دلو یادآور خاطره تلخی برای من و صدها هموطنم که در افشار زندگی داشتند میباشد. متاسفانه دولت کرزی که مدعی دموکراسی و تامین حقوق مردم و مدافع مردم و... است نه تنها این روز و ده ها روز مصیبت بارتر از آن را یادآوری نمیکند بلکه درین روز تعدادی از جنایتکاران بخاطر پرده پوشی این جنایت وحشتناک قضیه را به جاهای دیگری میکشانند تا جهانیان و مردم نتوانند ازین روز فاجعه بار یاد آوری کنند. قضیه ازین قرار است:

شام روز تاریخ ۲۲ دلو سال جاری ۱۳۸۴ وقتی میخواستم اخبار را در دیش انتینا ببینم تصادفآ به یکی از کانال های تلویزیون ایران برخوردم که گزارشی از تجلیل ۲۲ بهمن سالروز مسلط شدن خمینی بر نظام شاه ایران داشت، این محفل در سفارت ایران در کابل بود، تعدادی از جنایتکاران و اوباشان در داخل این سفارت نشان داد میشد که مانند گرگان وحشی به روی سفره رنگینی نشسته بودند، کسانی که قبلآ برخون همدیگر تشته بودند. گزارشگر تلویزیون ایران مصاحبه هایی با هر یک ازین جانیان داشت و خوشبختانه اکثریت مصاحبه های این جنایتکاران را ثبت کردم که اگر لازم دانید و ضرورت باشد خدمت تان می فرستم.
جنایتکاران یکی پی دیگر مصاحبه داشتند. برهان الدین ربانی اولین مصاحبه کننده بود. وی از کمک های ایران به حزبش و افراد مسلح اش یاد آوری کرد. سیاف نیز پیروزی خمینی را پیروزی اسلام به کفر وانمود کرد، سید اسحق گیلانی از مدت ها اقامتش در ایران و علایقی که با آن کشور دارد یادآوری کرد. شیخ آصف محسنی انقلاب ایران را نمونهیی از انقلاب الهی عنوان کرد.
همینطور عبداله وزیر خارجه کرزی در ادامه کمک های ایران و کمک های قبلی این رژیم به شورای نظار یادآوری کرد. سید کاظمی از روابط شخصیاش با مقامات بلند پایه و مسئولان ایرانی و علاقهاش با ایران سخن گفت! جالب ترین مصاحبه از خانم صدیقه بلخی بود. وی گفت: ما آمدهایم تا از پیروزی نظام اسلامی ایران به رهبری حضرت آیتاله امام خمینی تجلیل کنیم و تجلیل هم کردیم و ما نقل و شیرینی تناول کردیم.
آمنه افضلی وزیر امور جوانان: جوانان ما باید از جوانان ایرانی و دولت ایران بیآموزند!
فاطمه گیلانی: انقلاب ایران یک نمونهی از انقلاب های برتر در دنیا است و ما از ایران خواهشمندیم که با ما بیشتر کمک نماید. جمعیت هلال احمر ایران یک جمعیت نمونه در جهان است و باید ما از آن ها بیاموزیم. او درخواست کمک های بیشتر نمود و خیلی علاقهاش را به رژیم جنایتکار ابراز داشت.
سخنان آقای فرقانی
"... همه برادران و خواهران به احتمال قوی تا آنجایی که من میدانم و با تعدادی از عزیزان صحبت داشتم که آنها هم با من هم نظر بودند می دانند كه مشكل اصلی افغانستان مشكل فرهنگی است، نه مشكل سیاسی و نه مشكل نظامی."
"با همه این دستاوردهای خوبی كه نسبتا داشتید، ولی كار فرهنگی میبایستی عمیقتر، وسیع تر و با شتاب بیشتر در جامعه افغانستان ادامه پیدا كند."
".... برادرانی كه در جمهوری اسلامی ایران هستند كم و بیش با معارف اسلامی آشنا هستند و آشنا میشوند؛...."
"من هم اینجا اعلام میكنم كه ما از بنیاد فرهنگی - سیاسی امین حمایت میكنیم."
و اعتصمو بحبل الله جمیعآ و لا تفرقو!

این خاینان جنایتکار با کاظمی ها، مظفری ها، حسینی ها، آمنه افضلی ها، شجاعی ها، صدیقه بلخی ها و... هیچ فرقی ندارند جز اینکه "شورای روحانیت جاغوری" به دستور رژیم ایران آدم میکشند ولی بیسواد اند، و مزدوران فوق آدمکشانی اند که فرهنگ رژیم جنایت را نیز در کشور صادر و آب میکنند ولی کتابخوان اند.
اعلامیه شورای روحانیت جاغوری برای ملت مبارز تسنن و تشیع افغانستان که از انقلاب ۷ ثور ۱۳۵۷ بعد تا (ناخوانا) شهدا اسلام عزیز را آبیاری نموده اند ملت غیور همانطور كه با کمونیست های افغانستان و شوروی در نبرد هستید و با کمونیست های چینی نیز در جنگ میباشد و سنگر های اسلامی را علیه گروه مارکس و لنین تقویه نمائید البته میدانید که از آویل انقلاب علیه کفر و الحاد شوروی شعله جاوید باسم اتحادیه مجاهدین اسلامی افغانستان بهمکاری افراد تنظیم نسل نو هزاره مغل مقیم کویته پاکستان تحت ریاست عبدالحسین مقصود شعله جاوید و حاجی برکت، و غلام علی (حیدری) و حسین علی (یوسفی) و کربلای موسی و داکتر جواد و اشفاق حسین و عباس زرگر و انجنیر اکرم و معلم خادم و سایر افراد منافقین و ملحدین وابسته به چین بنام صدای هزاره جات وجبهه متحد ملی و ساما و ستم ملی و اخگر وغیره که زیر نقاب اسلام توسط حکومت پاکستان از امریکا و چین اسلحه در مناطق هزاره جات برای نوکران و مزدوران آنها سرازیر مینمایند و لهذا اوضاع سیاسی و اسلامی مناطق هزاره جات را در خطر مشاهده نمودیم ما ها گروهای اسلامی وابسته به ایران پیرو خط امام خمینی خودها را بسیج نمودیم و هماهنگی خودها را در مقابل افراد ملحد و کفر تنظیم نسل نو هزاره مغل اعلام میداریم و البته برای شما روشن است که بتاریخ ۲۳/۹/۱۳۶۱ پایگاه چینی و امریکایی از مرکز ولایت جاغوری و مالستان و ارزگان و قره باغ و سایر مناطق چیده شده اند اسلحه و مهمات و خانه های آنان بعنوان غنیمت بدسترس شورای روحانیت قرار گرفته اند و افراد شان بخاک و خون یکسان شده اند و اجساد نجسه آنها مورد طعمه درندگان واقع شده اند و عده آنها بچنگال قانون عدل اسلامی قرار گرفته اند و عده در زندان بسر می برند و اسناد وابسته آنها به چین و امریکا در ولایت جاغوری موجود است؟
بنآ به برادران اهل تسنن افغانستان تکرارآ یاد آوری میشود که هوشیار و بیدار باشید که این گروی کمونیست ناپاک قصد دارند که اراضی و زمین های که در دوران حکومت امیر عبدالرحمن خان بشما داده شده اند دوباره پس بگیرند و لهذا افراد این گروه و یا کسانیکه از آنها اسلحه و مهمات میگیرند در هر جاییکه بدسترس شما قرار میگیرند باید همه را بکشید و مال و اموال شان را بغنیمت بگیرید و خود آنها واجب القتل و مباح الدم میباشد ما شورای روحانیت نه شرق و نه غرب و نه چین و نه وابسته گان آنها را میخواهیم ما حکومت اسلامی میخواهیم لا شرقی و لا غربی جمهوری اسلامی
مسول دفتر و گروه نهضت اسلامی
امضا: فیاضی والی جاغوری
امضا: مسئول دفتر و گروه نهضت اسلامی
امضا: مسئول پایگاه شهادت و دفتر حركت اسلامی مقیم جاغوری
۱۰/۱۲/۱۳۶۱