مردم‌ اتحاد شوروی‌ سابق‌ یا روسیه‌ امروزی‌ در مبارزه‌ شان‌ علیه‌ استبداد و به‌ خاطر آزادی‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ سهم‌ عظیمی‌ در تاریخ‌ بشر ایفا كرده‌ اند. اگر چه‌ از چند دهه‌ اخیر به‌ اینسو دولت‌های‌ این‌ كشور دچار آنچنان‌ فساد، خیانت‌ و توسعه‌طلبی‌ شدند كه‌ سرانجام‌ به‌ فروپاشی‌ كاملش‌ انجامید؛ اگر چه‌ افغانستان‌ خود مورد اشغال‌ بیرحمانه‌ اتحاد شوروی‌ قرار گرفت‌ و این‌ دولت‌ دهسال‌ تمام‌ كوشید سگان‌ پست‌ پرچمی‌ و خلقی‌اش‌ را بر گرده‌ ملت‌ ما سوار كند؛ اگر چه‌ كشورهای‌ متعدد دیگر نیز از اتحاد شوروی‌ به‌ مثابه‌ دومین‌ ابرقدرت‌ متجاوز و زورگو فراوان‌ آسیب‌ دیدند، ولی‌ این‌ همه‌ نمی‌تواند بر سراسر تاریخ‌ پر افتخار مردم‌ روسیه‌ سایه‌ افكند چنانچه‌ با چند سال‌ حاكمیت‌ جنایتكاران‌ طالبی‌ و «ائتلاف‌ شمال‌» مسخره‌ است‌ اگر كسانی‌ همه‌ی‌ مردم‌ افغانستان‌ را همانند این‌ مافیای‌ خون‌آشام‌، مردمی‌آدمكش‌، قاچاقبران‌ هروئین‌، خواهر و مادر نشناس‌، دلال‌ بیگانگان‌ و میهنفروش‌ بدانند. حساب‌ مردم‌ روسیه‌ با حساب‌ دولت‌ها و حزب‌ كمونیست‌ فاسد و خاین‌ آن‌ یكی‌ نیست‌ چرا كه‌ آنان‌ خود در منگنه‌ خودكامگی‌ و خیانت‌ حزب‌ حاكم‌ ستم‌ می‌كشیدند.

یكی‌ از تابناكترین‌ صفحات‌ تاریخ‌ روسیه‌ جنگ‌ كبیر میهنی‌ آن‌ می‌باشد. مردم‌ روسیه‌ پیروزی‌ بر فاشیزم‌ را به‌ بهای‌ ۲۰ ملیون‌ قربانی‌ به‌ دست‌ آوردند. و زویا یكی‌ از نامدارترین‌ و جاودانه‌ترین‌ قهرمانان‌ این‌ جنگ‌ به‌ شمار می‌رود.

متاسفانه‌ تا حال‌ در هیچ‌ یك‌ از شماره‌های‌ «پیام‌ زن‌» درباره‌ زویا چیزی‌ نیامده‌ است‌. عجالتاً این‌ مطلب‌ مختصر را با ابراز امتنان‌ از ارسال‌كننده‌ی‌ آن‌ تقدیم‌ می‌كنیم‌ تا آینده‌ كه‌ سعی‌ خواهیم‌ كرد شرح‌ حال‌ نسبتاً مشروحتر او را منتشر سازیم‌ تا خوانندگان‌ در كنار میناها و ملالی‌ها و ناهیدها و رزمندگان‌ حماسه‌ آفرین‌ ایرانی‌ و فلسطینی‌ و... به‌ این‌ اسطوره‌ی‌ جانباخته‌ نیز ارج‌ گذاشته‌ و او را در مبارزه‌ شان‌ بر ضد سرطان‌ بنیادگرایی‌ و سایر دشمنان‌ آزادی‌ و دموكراسی‌ سرمشق‌ قرار دهند.
«پیام‌ زن‌»



zoya, a heroine of russian people
زویا (۱۹۲۳- ۱۹۴۱)

در آن‌ بعد از ظهر هوا فوق‌العاده‌ سرد بود. آلمانی‌ها مردم‌ دهكده‌ پتریشیوا در ۷۰ كیلومتری‌ مسكو را واداشتند تا شاهد صحنه‌ اعدام‌ باشند. مردم‌ وقتی‌ دختر جوان‌ را می‌دیدند كه‌ با پاهای‌ برهنه‌ به‌ سوی‌ جایگاه‌ اعدام‌ قدم‌ بر می‌دارد از شدت‌ سرما و بهت‌زدگی‌ كرخت‌ شده‌ بودند. دختر با آنكه‌ مورد شكنجه‌ و بدرفتاری‌ قرار گرفته‌ بود، روحیه‌ای‌ قوی‌ داشت‌.

دختر زویا كاسمو دیمیانسكایا یا چنانكه‌ خودش‌ می‌گفت‌ تانیا نام‌ داشت‌ و داوطلب‌ كار در سرویس‌ اطلاعاتی‌ در منطقه‌ كونتسوو شده‌ بود. این‌ مركز به‌ سربازان‌ تعلیمات‌ اجرای‌ عملیات‌ خرابكارانه‌ در پشت‌ خطوط‌ آلمانی‌ها را می‌داد. زویا قبل‌ از اعدام‌ این‌ كلمات‌ را بر زبان‌ راند كه‌ تا امروز مردم‌ روسیه‌ آنها را به‌ خاطر دارند: شما تمام‌ ۲۰۰ملیون‌ را اعدام‌ نمی‌توانید! رفقای‌ من‌ انتقامم‌ را خواهند گرفت‌! اتحاد شوروی‌ پیروز خواهد شد!

بعدها این‌ كلمات‌، شعار اردوی‌ شوروی‌ و خلق‌ شوروی‌ شدند.

به‌ قرار نوشته‌ «پراودا» (۲۶ نوامبر ۲۰۰۲) اخیراً معلوم‌ شد كه‌ یكی‌ از اعضای‌ گروه‌ زویا به‌ او خیانت‌ كرده‌ است‌.

زویا با دو تن‌ دیگر از اعضای‌ گروهش‌ به‌ دهكده‌ پتریشیوا رفته‌ و هر كدام‌ به‌ سمت‌های‌ مختلف‌ پراكنده‌ شدند. آنان‌ ماموریت‌ داشتند تامقر فرماندهی‌، خانه‌ها و طویله‌ آلمان‌ها را به‌ آتش‌ كشند. آلمان‌ها خاین‌ مذكور بعداً به‌ عامل‌ آلمانی‌ بدل‌ گردید كه‌ پس‌ از مدتی‌ مجدداً او را به‌ دهكده‌ فرستادند. اما فعالیت‌های‌ وی‌ به‌ زودی‌ مورد سؤظن‌ واقع‌ شد. سرویس‌ اطلاعاتی‌ شوروی‌ از مرد خاین‌ تحقیق‌ كرد و در نتیجه‌ به‌ جزئیات‌ به‌ دام‌ افتادن‌ زویا پی‌ برد. او اعتراف‌ كرد كه‌ نازی‌ها زویا را دو ساعت‌ با دنده‌ رابری‌ زدند ولی‌ از او صدایی‌ برنخاست‌. او اراده‌ و شهامتش‌ را به‌ نمایش‌ گذارد. لبهایش‌ را آنقدر دندان‌ گرفت‌ تا از آن‌ها خون‌ جاری‌ شد. سالها بعد یك‌ محكمه‌ شوروی‌ آن‌ خاین‌ را به‌ مرگ‌ محكوم‌ كرد.

جسد زویای‌ جوان‌ پارتیزان‌ شوروی‌ كه‌ با سرنیزه‌ سوراخ‌ سوراخ‌ شده‌ بود بیش‌ از یك‌ ماه‌ بر سر دار قرار داشت‌. نازی‌ها اجازه‌ ندادند جسد دفن‌ شود. فقط‌ پس‌ از آغاز تهاجم‌ متقابل‌ اردوی‌ شوروی‌ به‌ حومه‌ مسكو بود كه‌ جسدش‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد.

خبرنگار «پراودا» پیترلیدوف‌ از زبان‌ یكی‌ از اهالی‌ دهكده‌ پتریشیوا مالك‌ خانه‌ای‌ كه‌ زویا در آنجا شكنجه‌ شده‌ بود، نوشت‌ كه‌ زویا از مسكو بود. او خود را تانیا می‌خواند زیرا نمی‌خواست‌ دشمن‌ نام‌ اصلی‌اش‌ را بداند. مدفن‌ زویا را در ۲۴ جنوری‌ ۱۹۴۲ نبش‌ كردند اما چهره‌ دختر شهید را نمی‌شد شناخت‌. لیدوف‌ در ۲۷ جنوری‌ مقاله‌ای‌ نوشت‌ با عنوان‌ تانیا كه‌ در بسیاری‌ روزنامه ‌های‌ شوروی‌ تجدید چاپ‌ شد اما هیچكس‌ ندانست‌ كه‌ تانیا واقعاً كیست‌.

روزی‌ مردی‌ به‌ دفتر سازمان‌ كومسومول‌ در نزدیكی‌ مسكو آمده‌ و گفت‌ كه‌ نامش‌ الكساندر كاسمو دیمیانسكایا است‌ و عكسی‌ كه‌ در روزنامه‌ چاپ‌ شده‌ او را پهلوی‌ تانیا خواهرش‌ نشان‌ می‌دهد. باینصورت‌ بود كه‌ اسم‌ حقیقی‌ تانیا قهرمان‌ جوان‌ شوروی‌ برای‌ مردم‌ روشن‌ گردید. برادر زویا كه‌ در نبردی‌ در كالیننگراد در پایان‌ جنگ‌ دوم‌ جان‌ باخت‌ نیز پس‌ از مرگ‌، به‌ كسب‌ لقب‌ قهرمان‌ اتحاد شوروی‌ نایل‌ آمد.

نام‌ و پیكار زویا برای‌ همه‌ی‌ مردم‌ و نسل‌ جوان‌ شوروی‌ مایه‌ افتخار و الهام‌ است‌. صدها شعر و داستان‌ برایش‌ سروده‌ و نوشته‌ شد و خیابان‌ها و سازمان‌های‌ زیادی‌ در شهرهای‌ روسیه‌ به‌ نامش‌ آذین‌ یافتند.

پدر زویا، اناتولی‌ در سن‌ ۳۰ سالگی‌ در ۱۹۳۳ به‌ طور ناگهانی‌ درگذشت‌. مادرش‌ لوبوف‌ داستان‌ غمناك‌ اما پر افتخار دو فرزندش‌ را در كتابی‌ به‌ رشته‌ تحریر درآورد. مجسمه‌های‌ زویا و برادرش‌ در چند شهر روسیه‌ برپا شدند. نام‌ فرزندان‌ لوبوف‌ در تاریخ‌ اتحاد شوروی‌ به‌ اسطوره‌ بدل‌ گردید.