با آنكه از نوشتن این مقاله بیش از یكسال میگذرد اما بنظرم درج قسمتهایی از آن در «پیام زن» انقلابی و وزین برای آگاهی خوانندگانش خالی از فایده نخواهد بود.
داكتر لطیف نائیك در مقالهاش تحت عنوان «افغانستان: راه حل بسته است» مندرج در «فرنتیرپست» مورخ ۲۴ جنوری ۱۹۹۶ با مطرح ساختن این سوالها كه آیا صلح به افغانستان بازخواهد گشت؟ یا اینكه این كشور بین مستبدان نظامی پارچه پارچه خواهد شد، مینویسد:
«كارت اسلامی بطور كامل علیه تنها خدانشناسان و كمونیست های آتئیست از نوع شوروی مورد استفاده قرار گرفت. احزاب مذهبی كشورهای وابستهی اسلامی برای انجام خدمات ضد كمونیستی صف بستند. در آنزمان بنیادگرایان، دستجات بدردخور و مفیدی بشمار میرفتند كه میشد با كمك مالی و غیره امریكاییان، توسط آنان خشم مذهبی را علیه كافران دامن زد.
طی سالها به علت حاكمیت رژیم های غیر نماینده، غیر دموكراتیك و رهبران فاسد و خودخواه، نفوذ و مداخله امریكا افزایش یافت. كلیه سیاست های داخلی، مالی، خارجی و دفاع از زیر نظر امریكاییان گذشته است. از مالیات گرفته تا بهای تكت قطارآهن و مواد اساسی و تغییر حكومت ها، بدون تأیید آنان صورت نمیگیرد. پاكستان بنابر تمام مقاصد عملی بمثابه یك وكیل، قمر و پایگاه «كاكاسام» درآمده است.
افغانستان ادامه و اجرای سیاست امریكا علیه تهاجم اتحاد شوروی بود. بر اساس توطئهای دقیق و پلان شده، جنگ در افغانستان باید «جنگ مقدس» (جهاد) اسلام بر ضد كافران معرفی میشد.... جنرال ضیأ كه پس از اعدام ذوالفقار علی بوتو سیمای یك «جلاد» را كسب كرده بود، این فرصت خداداد را غنیمت شمرده و بصورت عامل اجرای عملیات پنهانی امریكا در افغانستان درآمد.
... عربستان سعودی، كویت و سایر متحدان به تأسی از امریكا سیل پول و ساز و برگ جنگی را در افغانستان سرازیر ساختند. ضیأالحق جلاد یكشبه رهبر بزرگ دموكراسی و مدافع جهان آزاد اعلام گشت. اسلامآباد به بزرگترین مركز فعالیت سیآیای در جهان و افغانستان بزرگترین هدف عملیات پنهانی در تاریخ این سازمان جاسوسی بدل شدند.
همه وجوه، كمكها و اسلحه برای مجاهدین از طریق رهبران شان بدست آیاسآی و بر اساس صلاحدید و امر جنرال عبدالرحمن، توزیع میگردید. چون این فعالیتها سری انجام میگرفت، هیچ حساب و كتاب و سند و ثبتی مراعات نمیشد و این امكان وسیع زیر زدن و دزدی را فراهم میساخت. برخی گزارشها حاكیست كه ۶۰ فیصد كمكها بشمول اسلحه برگردانده شده و هرگز به مقصد نرسیدند. جهاد، هركسی را كه در جریان رتق و فتق كمكهای آن قرار داشت، منجمله افسران اردو را به ثروتی كلان رسانید.
... همچنان در حالیكه كمونیستهای شوروی و مزدوران افغانی آنها كافر اند، چینی ها چنین ترسیم نمیشوند. این برخوردهای دورویانه دولتهای ما، موضوع كمونیست و كافر مطرح شده از سوی آنها را شك برانگیز میسازد.
پس از سقوط داكترنجیب گروه حكمتیار بهترین و مناسبترین جانشین آن محسوب میشد.»