معصومه عصمتی وردك، زن مشهوری كه در خدمت به دولتهای ارتجاعی قبل از كودتای ۷ ثور یدی طولا داشت و بعداً با تمام نیرو خود را با رژیم های پوشالی سازگار ساخت، اكنون با اینكه از ترس فاشیستهای اسلامی در پاریس مسكن گزین شده است، به تاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۹۵ در برنامه فارسی شبانگاهی بیبیسی طی گفتگویی، معامله جویانه و خاكسارانه به «برادران مجاهد» اندرز داد كه رهبران باید با هم به مذاكره بنشینند و به جنگ خاتمه بخشند!
معصومه عصمتی ها از زمانی كه به اصطلاح به «فعالیت اجتماعی» شروع كردهاند عادت گرفتهاند كه با هر نوع رژیمی چه از نوع ظاهرشاهی چه داوودشاهی و چه دولتهای نامنهاد پرچمی و خلقی با هر ذلت و فرصتطلبیای كه شده باید كنار بیایند تا در مقابل، زندگی آسوده شان بهم نخورده و علاوتاً به چوكی و مقامی برسند و حالا هم كه وطن بدست گرگان خونآشام اخوانی در ظلمت دهشتناك قرون وسطایی فرو رفته، این عادت را ترك نگفتهاند.
خانم معصومه، اكثریت مردم بسمل ما نابودی تام و تمام كلیه بنیادگرایان از هر رنگ و جنس را میخواهند ولی شما كه از وحشت همین آدمكشان بیناموس همراه بسیاری دوستان پرچمی و خلقی تان هزاران كیلومتر دورگریختهاید، لیكن باز هم در آرزوی مذاكره و توافق با آن تجاوزكاران اسلامی و شریعتی میسوزید. چرا؟ چرا از ریخته شدن خون هزاران كودك و جوان و برباد رفتن عصمت صدها زن و دختر وپسر جوان هموطن تان توسط این میهنفروشان دینی حیا نمیكنید و بازهم میخواهید آن قاتلان پلید دست بهم داده و با قدرتی بیشتر و متمركز، آخرین بقایای زندگی و هستی مردم نامراد ما را زیر پاكرده و به یغما برند؟ آیا این تملق و خوش زبانیها برای آنست تا اگر خدا بخواهد از طرف «استاد» خاین یا برادران طالبش مثلاً «رئیسه صاحب نسوان» شده و یا همانند خانم فاطمه گیلانی، كرسی خالی افغانستان در كدام اجتماع بینالمللی را با «همراهی» این و آن شرفباختهای موسوم به «سفیر دولت اسلامی افغانستان»، اشغال كنید؟
اینان دیر یا زود محكوم به نیستیای پر از تحقیر و ذلتاند.
خانم عصمتی وردك، اگر از هیچ چیز نه لااقل از سر سفید تان حیا كرده و پیش از آنكه لكههای همكاری با دولتهای پوشالی را از خود بزدایید، سعی نكنید به ننگ نازدودنیتر دیگر ـ همدستی و سازش با میهنفروشان بنیادگرا ـ گرفتار آیید.