ما در افغانستان‌ نظام‌ سكیولر می‌خواهیم

ترجمه‌ فشرده‌ی‌ فارسی‌ این‌ مصاحبه‌ مندرج‌ در مجله‌ اقتصاد (شماره‌ دوم‌، مارچ‌ ـ اپریل‌ ۲۰۰۳) كه‌ امكان‌ درج‌ در شماره‌ گذشته‌ را نیافت‌، اینك‌ بنابر درخواست‌ مكرر شماری‌ از خوانندگان‌ ارجمند، تقدیم‌ می‌شود.


... اینجا با یكی‌ از رهبران‌ محترم‌ «راوا» (سحرصبا) مصاحبه‌ نموده‌ایم‌. سحرصبا نام‌ مستعار است‌. یكی‌ از صفات‌ سحرصبا اینست‌ كه‌ دختری‌ با منطق‌ و بصیرت‌ است‌، تحمل‌، شكیبایی‌ و تواضع‌ فراوان‌ دارد و در ضمن‌ بسیار سختكوش‌ و پر كار است‌. علاوه‌ بر این‌ صبا یك‌ معلم‌ لایق‌ و مهربان‌ است‌ و در عرصه‌ سیاست‌ تجارب‌ كافی‌ دارد. صبا به‌ كشورهای‌ زیادی‌ سفرهای‌ سیاسی‌ داشته‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ دارای‌ روابط‌ وسیع‌ بین‌المللی‌ است‌. بخاطر مسایل‌ امنیتی‌ بیشتر ازین‌ درباره‌اش‌ نمی‌توانیم‌ بنویسیم‌. ولی‌ اینقدر باید بگوییم‌ كه‌ سبا با اینكه‌ خود را مسئول‌ روابط‌ خارجی‌ «راوا» می‌گوید اما پیداست‌ كه‌ از اعضای‌ با صلاحیت‌ و با نفوذ «راوا» است‌. امید این‌ مصاحبه‌ برای‌ خوانندگان‌ مجله‌ «اقتصاد افغانستان‌» جالب‌ باشد. اداره‌ مجله‌ از افكار هیچ‌ كس‌ نمایندگی‌ نمی‌كند. ما اینجا بخاطر احترام‌ به‌ آزادی‌ بیان‌، نظرات‌ «راوا» را بدون‌ كم‌ و كاست‌ می‌آوریم‌. و این‌ بخاطری‌ كه‌ بعضی‌ از نشریات‌ در مضامین‌ و مصاحبه‌های‌ «راوا» تا حد زیادی‌ تمایلات‌ خود را دخیل‌ می‌سازند. ولی‌ ما بخاطر اجتناب‌ ازین‌ امر، افكار اصلی‌ «راوا» را به‌ دوستان‌ خود تقدیم‌ می‌كنیم‌.

RAWA in Iqtisad Magazine

یعنی‌ شما این‌ حكومت‌ را به‌ رسمیت‌ نمی‌شناسید؟

نه‌، به‌ هیچ‌ صورت‌، مخصوصاً تا زمانیكه‌ جنایتكاران‌ «ائتلاف‌ شمال‌» و ناقضان‌ حقوق‌ بشر در آن‌ موجود باشند. به‌ آقای‌ كرزی‌ هم‌ گفته‌ایم‌ كه‌ در موجودیت‌ مجرمان‌ و جنایتكاران‌ حكومت‌ نه‌ قانونیت‌ قابل‌ پذیرش‌ می‌تواند داشته‌ باشد و نه‌ برخوردار از همبستگی‌ و پشتیبانی‌ جامعه‌ بین‌المللی‌. تاكید ما اینست‌ كه‌ باید این‌ مجرمان‌ و جنایتكاران‌ محاكمه‌ شوند نه‌ اینكه‌ دوباره‌ بر مردم‌ ما مسلط‌ شده‌ و به‌ جنایتكاری‌ها و ستمكاری‌های‌ خود مقابل‌ مردم‌ ادامه‌ دهند.

آیا پس‌ از سقوط‌ طالبان‌ علاقمندی‌ نسبت‌ به‌ شعارهای‌ شما در سطح‌ بین‌المللی‌ كمتر نشده‌ است؟

دوران‌ طالبان‌ به‌ همه‌ معلوم‌ است‌، تمام‌ حقوق‌ مردم‌ پامال‌ شده‌ بود و وضعیت‌ زنان‌ از همه‌ دردناكتر بود و این‌ تا حدی‌ مورد توجه‌ مردم‌ دنیا قرار گرفت‌. اما بعد از سقوط‌ دولت‌ طالبان‌ برخلاف‌ ادعاها اوضاع‌ تغییر زیادی‌ نكرد. نیروهای‌ امریكایی‌ و «ائتلاف‌ شمال‌» زیر نام‌ مبارزه‌ علیه‌ تروریزم‌ یكبار دیگر جنگ‌سالاران‌ را بر مردم‌ ما تحمیل‌ نمودند، تفنگ‌سالارانی‌ كه‌ كارنامه‌های‌ سیاه‌تر و متعفن‌تر از طالبان‌ دارند. این‌ نیروهای‌ خارجی‌ باید باند منفور و جنایتكار «ائتلاف‌ شمال‌» را به‌ محاكمه‌ بكشانند زیرا آنان‌ خطرناكترین‌ و بدترین‌ تروریست‌ها اند. به‌ نظر ما امریكا كه‌ از یك‌ طرف‌ شعار مبارزه‌ ضد تروریزم‌ و القاعده‌ را بلند نموده‌ و از طرف‌ دیگر گروه‌های‌ جنایتكار را بر مردم‌ ما مسلط‌ می‌سازد، دورویی‌اش‌ را درین‌ به‌ اصطلاح‌ مبارزه‌ نشان‌ می‌دهد. بخاطر دوباره‌ آمدن‌ «ائتلاف‌ شمال‌»، در وضعیت‌ چندان‌ تغییری‌ رخ‌ نداده‌ است‌، جنایتكاران‌ هنوز هم‌ فعال‌ هستند. ما از دنیا می‌خواهیم‌ كه‌ مردم‌ افغانستان‌ را بخاطر نجات‌ ازین‌ عناصر كثیف‌ و بخاطر دموكراسی‌ و بازسازی‌ حمایت‌ كنند تا مردم‌ افغانستان‌ سرنوشت‌ خود را خود تعیین‌ كنند. باید نیروهای‌ خارجی‌ از دست‌نشانده‌های‌ خود دست‌ بردارند و نگذارند این‌ ملت‌ باز هم‌ تجربه‌های‌ سخت‌ بگذرد.

شما گفتید كه‌ این‌ كار (قتل‌ مینا و دو تن‌ از هواداران‌ «راوا») توسط‌ خاد و به‌ همكاری‌ حزب‌ اسلامی‌ گلبدین‌ صورت‌ گرفت‌، حال‌ آنكه‌ خاد و حكمتیار بسیار از هم‌ فاصله‌ دارند. هر دو دشمن‌ یكدیگر هستند و با هم‌ نزاع‌ داشته‌اند. عناصر خاد فعالیت‌ ضد حكمتیار داشتند و او را دشمن‌ درجه‌ یك‌ خود می‌دانستند، پس‌ چگونه‌ ممكن‌ است‌ كه‌ این‌ هر دو دشمن‌ به‌ ضد كسی‌ دیگری‌ هم‌صدا و هم‌هدف‌ شوند؟

درست‌ است‌ كه‌ ظاهراً این‌ هر دو دشمن‌ یكدیگر بودند ولی‌ پشت‌ پرده‌ با هم‌ سازش‌، دوستی‌ و منافع‌ مشترك‌ فراوان‌ داشته‌اند:

- حزب‌ اسلامی‌ بخاطر از بین‌ بردن‌ حریفان‌ خود با خاد معاهدات‌ و پرتوكول‌های‌ بیشماری‌ امضا كرده‌ است‌ كه‌ از هیچ‌ كسی‌ پوشیده‌ نیست‌. همه‌ به‌ یاد دارند كه‌ چگونه‌ گلبدین‌ به‌ افراد خود دستور داده‌ بود كه‌ در صورت‌ عدم‌ توانایی‌ مقابله‌ با گروپ‌های‌ دیگر مجاهدین‌، به‌ عساكر دولتی‌ پیوسته‌ و پناه‌گاه‌های‌ مجاهدین‌ را به‌ آنان‌ نشان‌ دهند.

- كودتای‌ مشترك‌ تنی‌ خاین‌، قاتل‌ و وزیر دفاع‌ رژیم‌ پوشالی‌ با گلبدین‌ را هم‌ مردم‌ فراموش‌ نكرده ‌اند.

- گلبدین‌ و دیگر گروه‌های‌ بنیادگرایان‌ (ربانی‌، سیاف‌ و...) مثل‌ خاد، زندان‌ها، شكنجه‌گاه‌ها و تشكیلات‌ تروریستی‌ اطلاعاتی‌ داشته‌اند، به‌ روی‌ زنان‌ تیزاب‌ پاشیده‌اند، به‌ قتل‌های‌ پنهانی‌ مشغول‌ بوده‌ اند و...

- حزب‌ حكمتیار مرتكب‌ ترورهای‌ سیاسی‌ بیشماری‌ شده‌ است‌، مثلاً قیوم‌ رهبر را در روز روشن‌ در پشاور به‌ شهادت‌ رساند و یا در كابل‌ حتی‌ از كشتن‌ آوازخوانان‌ و نطاقان‌ عادی‌ هم‌ دریغ‌ نكرده‌ است‌ و...

- مگر همین‌ حزب‌ اسلامی‌ با جنبش‌ ملی‌ (دوستم‌) ائتلاف‌ نكرده‌ بود؟

- آیا این‌ رهبران‌ در مكه‌، در خانه‌ خدا دست‌ روی‌ قرآن‌ نگذاشتند و تعهد نكردند، ولی‌ چگونه‌ به‌ همه‌ی‌ آن‌ پشت‌ كردند؟

- بعد از سقوط‌ نجیب‌ اینان‌ فقط‌ بخاطر رسیدن‌ به‌ چوكی‌ مرتكب‌ چه‌ نوع‌ جنایت‌ها و نقض‌ حقوق‌ بشر كه‌ نشدند؟

بناءً ما به‌ این‌ باور هستیم‌ كه‌ كسانیكه‌ بتوانند بخاطر هدف‌ خود به‌ چنین‌ دنائت‌ها و معامله‌گری‌ها و سازش‌های‌ رسوا دست‌ بزنند، می‌توانند با هر جنایتكاری‌ دیگر متحد شده‌ و توطئه‌های‌ پست‌ خود را عملی‌ سازند. در حالیكه‌ حزب‌ اسلامی‌ قدرتمندترین‌ حزب‌ بنیادگرایان‌ در پاكستان‌ بود و با دولت‌ پاكستان‌ و استخبارات‌ آن‌ روابط‌ بسیار نزدیك‌ داشت‌، خاد نمی‌توانست‌ به‌ تنهایی‌ قادر به‌ انجام‌ این‌ عمل‌ (كشتن‌ مینا و دو تن‌ دیگر) باشد.

نظر شما در مورد ۸ مارچ‌ (روز جهانی‌ زن‌) چیست‌؟ در جامعه‌ سنتی‌ مثل‌ افغانستان‌ تجلیل‌ این‌ روز چه‌ اثری‌ روی‌ زنان‌ و منافع‌ آنان‌ خواهد داشت‌؟

مردم‌ افغانستان‌ جز همین‌ دنیا هستند و مثل‌ كشورهای‌ پیشرفته‌ حق‌ زندگی‌ در صلح‌ و رفاه‌ را دارند. به‌ آنان‌، باید زمینه‌ رفتن‌ بسوی‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ داده‌ شود. حالا وضعیت‌ در افغانستان‌ تغییر نموده‌ و زنان‌ به‌ آگاهی‌ رسیده‌اند، آنان‌ اشتیاق‌ فراوان‌ به‌ فراگیری‌ علم‌ و ارتقای‌ سطح‌ شان‌ و سهمگیری‌ در زندگی‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ دارند و حتی‌ در اطراف‌ كشور می‌بینیم‌ كه‌ دختران‌ جوان‌ چقدر مشتاق‌ سوادآموزی‌ هستند. سال‌ گذشته‌ ما بیشتر از ۲۰۰۰ زن‌ و دختری‌ را كه‌ به‌ مراكز تعلیمی‌ «راوا» مراجعه‌ نموده‌ بودند، را به‌ خاطر محدودیت‌ امكانات‌ جواب‌ رد دادیم‌ ولی‌ با اینهم‌ تعداد شاگردان‌ ما بسیار بالا رفته‌ است‌. ما تا حد امكان‌ كوشش‌ می‌كنیم‌ كه‌ مصدر خدمت‌ به‌ آنان‌ شویم‌ ولی‌ امكانات‌ ما كافی‌ نیست‌. بناءً تجلیل‌ ۸ مارچ‌ فرصت‌ خوبی‌ است‌ بخاطر برقراری‌ ارتباط‌ بین‌ زنان‌ و مطرح‌ ساختن‌ مسایل‌ مربوط‌ به‌ سرنوشت‌ سعادت‌آمیز شان‌.

شما از امكانات‌ صحبت‌ كردید، سوال‌ این‌ است‌ كه‌ آیا «راوا» یك‌ سازمان‌ مستقل‌ و غیرسیاسی‌ است‌ یا كسی‌ پشت‌ پرده‌ از آن‌ حمایت‌ می‌كند؟ اگر كسی‌ حمایت‌ نمی‌كند پس‌ تامین‌ حمایت‌ مالی‌ و سیاسی‌ تان‌ چگونه‌ است‌؟

«راوا» یك‌ سازمان‌ مستقل‌ است‌ هر چند مخالفین‌ بر ما اتهام‌ وابستگی‌ به‌ این‌ و آن‌ را می‌زنند ولی‌ ما بارها گفته‌ایم‌ كه‌ اگر كسی‌ كوچكترین‌ سند و ثبوت‌ دارد كه‌ دال‌ بر وابسته‌ بودن‌ ما باشد، باید آنرا عرضه‌ كند. البته‌ در افغانستان‌ گروه‌های‌ بنیادگرا كه‌ در مورد نقش‌ و فعالیت‌های‌ زنان‌ دید منفی‌ دارند و زنان‌ را به‌ مثابه‌ حتی‌ انسان‌ درجه‌ دوم‌ نمی‌شناسند، «راوا» را متهم‌ به‌ وابستگی‌ به‌ بیگانگان‌ می‌كنند. ولی‌ خوشبختانه‌ در تاریخ‌ «راوا» چیزی‌ كه‌ باعث‌ سرافكندگی‌ ما شود وجود ندارد. اگر ما از حمایت‌ بیگانه‌ها برخوردار می‌بودیم‌، امروز شاید مثل‌ «ائتلاف‌ شمال‌» با مقامات‌ مهم‌ در قدرت‌ می‌رسیدیم‌. «راوا» از همان‌ ابتدا با دست‌های‌ خالی‌ ولی‌ همت‌ بلند مبارزه‌ كرده‌ است‌. به‌ شما و همه‌ روشن‌ است‌ كه‌ در دوران‌ جنگ‌ مقاومت‌، امریكا فقط‌ و فقط‌ به‌ گروه‌های‌ بنیادگرا امكانات‌ می‌دادند ولی‌ «راوا» تهدید به‌ مرگ‌ می‌شد. آنچه‌ در آن‌ زمان‌ می‌گفتیم‌ امروز هم‌ به‌ آن‌ وفادار هستیم‌. اگر در آن‌ شرایط‌ خطرناك‌ و تهدیدآمیز حاضر به‌ قبول‌ كمك‌های‌ مشروط‌ و مقاصد بیگانگان‌ نشدیم‌، امروز كه‌ اوضاع‌ تا حدی‌ تغییر یافته‌، چطور می‌توانیم‌ به‌ اصطلاح‌ جیره‌خوار بیگانه‌ باشیم‌؟ اگر ما نتوانستیم‌ امروز در افغانستان‌ حضور علنی‌ داشته‌ باشیم‌، یكی‌ از دلایل‌ آن‌ هم‌ اینست‌ كه‌ ما هیچ‌ گاه‌ به‌ دیگران‌ وابسته‌ نبوده‌ایم‌. ولی‌ باید بگویم‌ كه‌ مردم‌ مظلوم‌ ما، توده‌های‌ محكوم‌ زنان‌ و آنانیكه‌ طالب‌ نجات‌ ازین‌ ستم‌ و دوزخ‌ و بـربـریت‌ و استبـداد اند، تكیه‌گاه‌ ما اند.

منابع‌ مالی‌ ما از یك‌ طرف‌ پروژه‌های‌ مختلف‌ اقتصادی‌ و از سوی‌ دیگر كمك‌های‌ هواداران‌ ما در خارج‌ از كشور است‌.

نظر شما در مورد فمینیزم‌ (فمینیزم‌ افغانی‌) چیست‌؟

زمانیكه‌ مردم‌ یك‌ جامعه‌ به‌ این‌ آگاهی‌ رسیده‌ باشند كه‌ بپذیرند زن‌ نقش‌ خود را در هر عرصه‌ زندگی‌ ایفا كند و از نظر شعوری‌ آماده‌ باشند كه‌ به‌ نقش‌ و مقام‌ زن‌ ارزش‌ (ارزش‌ حقیقی‌ و واقعی‌ و نه‌ سمبولیك‌) قایل‌ شوند و زنان‌ را به‌ مثابه‌ بخش‌ مهم‌ جامعه‌ پذیرفته‌ و نادیده‌ گرفتن‌ و غیر فعال‌ نگهداشتن‌ آنان‌ را فكر غیـرانسانـی‌ و غیراخلاقی‌ بدانند، این‌ فمنیزم‌ معقول‌ و طبیعی‌ است‌.

یكی‌ از دلایل‌ اصلی‌ مبارزه‌ ما آزادی‌ زنان‌ از ستم‌ بنیادگرایان‌ افراطی‌ است‌. ما می‌خواهیم‌ به‌ زنان‌ كرامت‌ و هویت‌ انسانی‌ شان‌ را اعاده‌ كنیم‌ و مبارزه‌ را تا آخر علیه‌ تمام‌ آنانیكه‌ می‌خواهند زنان‌ را درین‌ جهنم‌ و ستمكده‌ نگهدارند، ادامه‌ خواهیم‌ داد.

شنیده‌ایم‌ كه‌ «راوا» در افغانستان‌ نظام‌ سیكولر می‌خواهد؟

بلی‌ درست‌ شنیده‌اید. یكی‌ از شعارهای‌ ما همین‌ است‌. ما نظامی‌ می‌خواهیم‌ كه‌ بر پایه‌ دموكراسی‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ بنا باشد. ما مخالف‌ سؤاستفاده‌ از دین‌ ـ هر دینی‌ كه‌ باشد ـ بخاطر مقاصد و اغراض‌ سیاسی‌ هستیم‌. ربانی‌، سیاف‌، حكمتیار، خلیلی‌ و دیگران‌ همیشه‌ با استفاده‌ از سلاح‌ دین‌ هر صدای‌ مخالف‌ را در گلو خفه‌ نموده‌اند و اینان‌ می‌خواهند هر جنایت‌ و خیانت‌ خود را به‌ نام‌ دین‌ توجیه‌ نمایند. تا زمانیكه‌ از دین‌ به‌ حیث‌ وسیله‌ سیاسی‌ استفاده‌ شود، سرنوشت‌ ملت‌ ما با آفت‌ها روبرو خواهد بود. به‌ نام‌ دین‌ تحمیل‌ افكار نادرست‌، بدنام‌ كردن‌ دین‌ و خیانت‌ به‌ مردم‌ است‌. ما می‌خواهیم‌ مردم‌ بدون‌ ترس‌ و هراس‌ در فضای‌ آزاد، اظهار عقیده‌ كنند و این‌ فقط‌ زمانی‌ ممكن‌ است‌ كه‌ دین‌ از سیاست‌ جدا باشد، آنگاه‌ غلطی‌ سیاست‌ به‌ معنی‌ غلطی‌ دین‌ نخواهد بود.

شما همیشه‌ گفته‌اید كه‌ تا محو و نابودی‌ كامل‌ بنیادگرایی‌ مبارزه‌ تان‌ ادامه‌ خواهد یافت‌. منظور شما از نابودی‌ كامل‌ چیست‌؟ مثلاً باید همه‌ كشته‌ شوند و یا سوزانده‌ شوند یا هدف‌ شما اصلاح‌ كردن‌ و به‌ راه‌ راست‌ آوردن‌ آنان‌ است‌؟

هدف‌ ما این‌ نیست‌ كه‌ همه‌ باید كشته‌ شوند. هدف‌ ما به‌ دور انداختن‌ آنان‌ از صحنه‌ قدرت‌ و سیاست‌ است‌. باید به‌ مثابه‌ قدرت‌ از بین‌ بروند. ما گفته‌ایم‌ كه‌ قدرت‌ باید در دست‌ مردم‌ باشد و نه‌ جنایتكاران‌ مزدور بیگانه‌.

ما به‌ این‌ باور هستیم‌ كه‌ نابودی‌ فزیكی‌ به‌ معنای‌ نابودی‌ فكری‌ نیست‌. بناءً كار اساسی‌ ما اینست‌ كه‌ سطح‌ آگاهی‌ و هوشیاری‌ مردم‌ را بالا ببریم‌ و اگر درین‌ كار موفق‌ باشیم‌، این‌ به‌ معنی‌ نابودی‌ افكار بنیادگرایی‌ است‌. ما همیشه‌ گفته‌ایم‌ كه‌ علم‌ و دانش‌ به‌ نوبه‌ خود سلاح‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ می‌توانیم‌ با آن‌ به‌ جنگ‌ بنیادگرایی‌ و ارتجاع‌ برویم‌.

در سازمان‌های‌ مردانه‌ همفكر شما كی‌ها اند؟

شعار ما آزادی‌، دموكراسی‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ است‌. هركس‌ كه‌ به‌ معنی‌ واقعی‌ با ما هم‌ آواز و همفكر باشد، دوستان‌ راه‌ و هدف‌ ما هستند. ما به‌ همبستگی‌ و اتحاد معتقدیم‌. اگر هدف‌ شما از سازمان‌ها یا احزاب‌ مردانه‌، گروه‌های‌ موجود بنیادگرا، میانه‌ وغیره‌ باشد، ما با هیچكدام‌ همفكر نیستیم‌ و نه‌ هم‌ به‌ حمایت‌ این‌ گروه‌های‌ بدنام‌، آزموده‌ شده‌ و خاین‌ نیاز داریم‌. حمایت‌ و دوستی‌ آنان‌ برای‌ ما از یكسو به‌ معنی‌ خیانت‌ به‌ مردم‌ ما و از سوی‌ دیگر به‌ معنی‌ تائید جنایت‌ها و كشتارهای‌ آنان‌ است‌.

لطفاً صریح‌ و روشن‌ بگوئید كه‌ از نظر فكری‌ و سیاسی‌ مخالفان‌ شما زیاد اند یا همفكران‌ تان‌؟

با در نظرداشت‌ شرایط‌ عقب‌مانده‌ فرهنگی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ در افغانستان‌، می‌بینیم‌ كه‌ زنان‌ در افغانستان‌ با مشكلات‌ فراوان‌ روبرو هستند، احزاب‌ و افكار دموكراتیك‌ با تهدید مواجه‌ بوده‌اند، بناءً مبارزه‌ بخاطر دموكراسی‌ كار ساده‌ای‌ نیست‌ مخصوصاً اگر این‌ ندا و پیكار از طرف‌ زنان‌ باشد. در جامعه‌ ما زنان‌ حتی‌ فعالیت‌ عادی‌ ندارند چه‌ رسد به‌ فعالیت‌ سیاسی‌. از طرف‌ دیگر در جامعه‌ایكه‌ گروه‌های‌ ضد دموكراسی‌ كه‌ از حمایت‌ كشورهای‌ زیاد برخوردار اند، بر آن‌ حكومت‌ می‌كنند، روشن‌ است‌ كه‌ صدای‌ دموكراسی‌خواهی‌ در گلو خفه‌ ساخته‌ می‌شود. اگر منظور شما از مخالفان‌ ما باندهای‌ موجود بنیادگرا كه‌ به‌ نام‌ مذهب‌، زبان‌، سمت‌ وغیره‌ با سرنوشت‌ ملت‌ ما بازی‌ مـی‌كنند، بـاشد، درین‌ صـورت‌ مخـالفان‌ ما زیاد اند ولی‌ اگر از مردم‌ و ملـت‌ صحبـت‌ كنیـم‌، طبعـاً هـواخـواهـان‌ و طـرفـداران‌ ما زیاد اند.

می‌گویند كه‌ در سیاست‌ نه‌ دوستان‌ دایمی‌ اند و نه‌ دشمنان‌، آنچه‌ دایمی‌ است‌ مصلحت‌هاست‌، شما كه‌ از نظر سیاسی‌ نه‌ با كمونیست‌ها هستید، نه‌ با گروه‌های‌ جهادی‌، نه‌ با ملاها، نه‌ با سازمان‌های‌ زنانه‌ دیگر و نه‌ هم‌ با حكومت‌ فعلی‌، آیا این‌ دپلوماسی‌ محكم‌ و موضع‌ قاطع‌ رسیدن‌ شما را به‌ هدف‌ دشوار نمی‌سازد و شما را به‌ سوی‌ تجرید و انزوا نمی‌كشاند؟

ما مصلحت‌ خود و ملت‌ خود را خوب‌ می‌شناسیم‌. شعار و خط‌ مشی‌ ما روشن‌ است‌ و بخاطر شعاری‌ كه‌ مبارزه‌ را آغاز كرده‌ایم‌، به‌ آن‌ وفادار خواهیم‌ ماند. سازش‌ آن‌ هم‌ با جنایتكاران‌، در قاموس‌ ما وجود ندارد. به‌ همبستگی‌ و دوستی‌ اصولی‌ باور داریم‌. اگر سازش‌ می‌كردیم‌، با این‌ همه‌ خطر مواجه‌ نمی‌بودیم‌. درست‌ است‌ كه‌ راه‌ ما پر خطر و پر فراز و نشیب‌ است‌، ولی‌ همانطوریكـه‌ مینـا آگاهـانه‌ درین‌ راه‌ قـدم‌ گذاشته‌ بـود و از خطـرات‌ آن‌ آگاه‌ بـود، ما هم‌ آگـاهـانه‌ این‌ راه‌ را انتخـاب‌ نمـوده‌ایم‌.

من‌ گفتم‌ كه‌ آیا دین‌، خود دین‌ (نه‌ افكار اخوانی‌ها یا دیگران‌) را به‌ مثابه‌ یك‌ نظام‌ و برنامه‌ كامل‌ می‌پذیرید یا نه‌؟

از دیدگاه‌ بنیادگرایان‌ قبول‌ نداریم‌. ما با تجربه‌ایكه‌ از باندهای‌ بنیادگرا داشتیم‌، معتقدیم‌ كه‌ مردم‌ ما درین‌ شرایط‌ نمی‌توانند و نمی‌خواهند از دین‌ آن‌ گونه‌ استفاده‌ كنند. به‌ همین‌ دلیل‌ تاكید ما جدایی‌ دین‌ و سیاست‌ است‌. دیگر مربوط‌ به‌ مردم‌ است‌ كه‌ در زندگی‌ شخصی‌ چه‌ می‌خواهند و چه‌ می‌كنند، مردم‌ حق‌ آزادی‌ بیان‌ دارند، حق‌ اعتقاد داشتن‌ به‌ مذهب‌ را دارند. عملاً شاهد بودیم‌ كه‌ چگونه‌ بنیادگرایان‌ از دین‌ به‌ مثابه‌ وسیله‌ سیاسی‌ استفاده‌ كردند كه‌ نباید اجازه‌ دوباره‌ بدنام‌ كردن‌ دین‌ را به‌ آنان‌ دهیم‌. ما به‌ مذهب‌ و دین‌ مردم‌ احترام‌ قایل‌ هستیم‌ ولی‌ سؤاستفاده‌ از آن‌ را محكوم‌ می‌كنیم‌. و ضمن‌ اینكه‌ خواهان‌ به‌ محاكمه‌ كشاندن‌ تمام‌ آنانی‌ هستیم‌ كه‌ دین‌ و مذهب‌ را وسیله‌ توجیه‌ جنایات‌ خود ساخته‌ بودند، تلاش‌ داریم‌ كه‌ در هر سطح‌ ممكن‌ به‌ افشاگری‌ آنان‌ پرداخته‌ و به‌ مردم‌ دنیا بگوییم‌ كه‌ جنایات‌ این‌ باندها كمتر از فاشیست‌های‌ دیگر نیست‌.

مطالب مرتبط