میزان ۱۳۸۸ ـ اکتوبر ۲۰۰٩ |
شماره مسلسل ۶۸ و ۶٩ | ![]() |
«زیت میگزین»، ۶ می ۲۰۰۹
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) که در سال ۱۹۷۷ تاسیس شد، سازمان مستقل زنان است و برای حقوق بشر و عدالت اجتماعی در افغانستان مبارزه میکند. «راوا» علیه تهاجم و اشغال اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ ایستاد و به تعقیب آن به مبارزه علیه دولت مجاهدین و طالبان ادامه داد و به پیشبرد مکاتب مخفی برای دختران، نشر یک مجله و پروژههای بشردوستانه مبادرت ورزید.
مریم راوی، عضو کمیته روابط خارجی «راوا»، به پرسشهای آین سنکلیر از «پیس نیوز» درمورد اشغال فعلی افغانستان به رهبری ایالات متحده، جواب میدهد.
۱ـ در سال ۲۰۰۱، «بش» ادعا میکرد که ایالات متحده به افغانستان به خاطر مبارزه برای «پیشرفت، تشکیل حکومت از اقوام مختلف، تحمل و آزادی» حمله کرد. «راوا» درمورد حمله ایالات متحده به افغانستان و ادامه اشغال آن چه فکر میکند؟
حمله ایالات متحده به افغانستان برای تامین منافع جیو پولتیک، اقتصادی و استراتیژیک منطقوی خودش و تبدیل افغانستان به یک پایگاه نظامی قوی در منطقه میباشد. کشور ما در قلب آسیا موقعیت دارد و نقش یک پایگاه قوی جهت کنترول کشورهای همسایه مانند پاکستان، چین، ایران و مهمتر از همه جمهوریهای آسیای مرکزی را ایفا میتواند. به علاوه، منحیث یک ابرقدرت، ایالات متحده به اشغال افغانستان ادامه میدهد تا بتواند در مقابل قدرتهای در حال رشد مانند روسیه و چین بجنگد که تبدیل به رقبای بزرگش در زمینهی اقتصادی، نظامی و سیاسی شده اند.
امروز اکثر افراد بر این باورند که اشغال ۲۰۰۱، قبل از حمله یازده سپتامبر برنامهریزی شده بود ولی این حادثه برای جنگ افروزان قصر سفید و پنتاگون فرصتی تلایی را فراهم کرد تا مقاصد خود را در منطقه پیش برند. به گفتهی تونی بلیر «اگر حقیقت را گفته باشیم، بدون حادثه یازده سپتامبر هیچگاه نمیتوانستیم رضایت مردم را نسبت به شروع کارزاری ناگهانی در افغانستان به خود جلب کنیم...»
غصب تجارت چند ملیاردی مخدرات دلیل دیگری برای اشغال افغانستان بود. در چند سال اخیر واضحاً دیدیم که امریکا و متحدین افغانستان را به پایتخت جهانی تریاک تبدیل کردند. تولید تریاک به ۴۴۰۰ فیصد افزایش یافت که ۹۳ فیصد تولید غیرقانونی جهانی آن در افغانستان صورت میگیرد. گفته میشود که مخدرات بعد از نفت و اسلحه بزرگترین منبع پولی است. کنترول راههای مواصلاتی مخدرات برای دولت و موسسات بزرگ مالی امریکا که در عقب این تجارت اند، مهم بود و متحقق شده است.
با در نظر داشت نقشههای «اوباما» برای افغانستان، به طور آشکار دیده میتوانیم که برای کشور ما فرق بین بوش و اوباما وجود ندارد. هر دو استراتیژی غلط و ویرانکنندهای را تعقیب میکنند که تا به حال افغانستان و منطقه را به سوی مصیبت و کشمکش عمیقتری کشانیده اند.
دیگر این که افغانستان منابع غنی گاز، مس، آهن و دیگر معدنیات و سنگهای گرانبها را داراست که طبعاً قدرتهای بزرگ علاقمند چور و چپاول این منابع اند. همان طوری که در کشورهای فقیر افریقا عمل میکنند، در سالهای اخیر تلاشهایی برای اکتشاف منابع طبیعی افغانستان شده است. «اداره ارزیابی زمینشناسی ایالات متحده» تخمین زده است که در چندین ولایت شمالی افغانستان در حدود ۷۰۰ میلیارد متر مکعب گاز و ۳۰۰ ملیون تن نفت موجود است. همچنان دومین بزرگترین ذخیره مس استخراج ناشده در کشور ما موقعیت دارد که ۱۱ ملیون تن تخمین شده است. لهذا در پهلوی عبوردادن نفت و گاز جمهوریهای آسیای مرکزی از طریق افغانستان، ایالات متحده علاقمند استخراج منابع است.
«جنگ علیه تروریزم» و «آزاد ساختن زنان افغان» دروغی بیش برای پوشاندن نکات بالا و دیگر نقشههای ایالات متحده در افغانستان نبود. رویاهای مردم ما برای آزادی در اولین روزهای بعد از اشغال درهم شکست وقتی دیدند که جنایتکاران جنگی و قاتلان و تجاوزکاران جنسی «ائتلاف شمال» کسانی که افغانستان را ویران کردند، از جانب امریکا و متحدینش حمایت و پس از سقوط رژیم طالبان، به قدرت برگردانیده شدند. وقتی جنایتکاران بدنامی چون برهان الدین ربانی، عبدالرسول سیاف، کریم خلیلی، محمد محقق، یونس قانونی، ملا راکتی، عطا محمد، رشید دوستم، اسماعیل خان، حاجی الماس، حضرت علی و دیگران به حیث قهرمانان آزادی آرایش و بر قدرت نصب شدند، همه فهمیدند که افغانستان یکبار دیگر برای امریکا و متحدینش به مرکز بازی شطرنج تبدیل شده و شعار «دموکراسی» و «حقوق بشر» برای مردم ما شوخی تلخی تلقی میشود.
۲ـ گفته میتوانید که وضعیت زندگی زنان در افغانستان چگونه است؟ آیا فعلاً وضعیت در مقایسه با دوران دولت طالبان بهتر شده یا بدتر؟
باوجود هیاهوی بسیار درمورد «حقوق زنان» و «آزادی زنان افغان»، افغانستان با یک فاجعه حقوق زنان روبروست.
تغییر محسوسی در وضعیت زنان افغانستان دیده نمیشود؛ در بعضی از نقاط افغانستان زندگی بدتر از زمان طالبان است. میزان اختطافها، تجاوزات جنسی، فروش دختران، ازدواجهای اجباری، تیزاب پاشی، روسپیگری و خودسوزی توسط دختران جوان و زنان، حتا در مقایسه با دوران طالبان به اوج خود رسیده است.
در افغانستان به علت ازدواجهای اجباری و خشونت خانوادگی، خودسوزی در میان زنان بین سنین ۱۸ تا ۳۵ شدیداً فراگیر شده است. صدها قضیه از این نوع، اکثراً در ولایتهای هرات، فراه، غور و بادغیس گزارش شده است. در جایی که حاکمیت قانون و حمایت حقوقی برای زنان وجود نداشته باشد، آنان چارهای برای نجات خویش از این بدبختی جز خودسوزی را نمیبینند.
بنابر فقر طاقت فرسا در کشور که ۸۰ فیصد نفوس افغانستان از آن متاثر اند، صدها هزار بیوه و زنان فقیر زندگی فلاکتباری را به پیش میبرند و در اکثر نقاط افغانستان میزان روسپیگری و گدایی در کوچه و بازار به میزان بیسابقهای رسیده است. گزارشهای زیادی حاکیست که والدین مجبور به فروش دلبندان خویش شده اند چون قادر به سیر نمودن شکم آنان نبوده اند. در ۲۰۰۸، تنها در ولایت غربی هرات، ۱۵۰ دوسیهی فروش کودک، بخصوص دختران، رسماً گزارش داده شده است ولی آمار اصلی بلندتر از این است.
از آن جایی که مطبوعات زیر سایهی سلاح و تهدید جنگسالاران به بدترین وجه خفه میشوند، قضایای زیادی در اخبار بازتاب نمییابند.
در چند سال اخیر فقط چند تغییر نمایشیای در ارتباط به حقوق زنان صورت گرفته است. به طور مثال درباره ایجاد وزارت امور زنان و ۶۸ عضو زن در پارلمان به مثابه کامیابی بزرگی غوغا برپا شد. این در حالیست که وزارت زنان هیچ کاری برای زنان انجام نداده است و فقط به یک ابزار نمایشی میماند. اکثریت زنان پارلمان طرفداران جنگسالاران اند و نمایندگی از زنان افغانستان نمیتوانند زیرا خود بخشی از مسئله را میسازند.
در هفت سال اخیر تحت اشغال ایالات متحده در حق زنان افغان به بدترین شکل خیانت صورت گرفته است. از ستم بر ایشان جهت توجیه اشغال افغانستان استفاده شد ولی هیچ قدمی برای التیام زخم شان برداشته نشد و حتا از بدترین دشمنان حقوق زنان حمایت صورت گرفته و بر پستهای کلیدی نصب گردیدند.
زمانی که تمام ملت زیر سایهی جنگسالاران، طالبان، هیرویین سالاران، نیروهای اشغالگر خارجی و یک دولت فاسد، پوشالی و مافیایی زندگی کند، چطور امکان دارد که زنان از بنیادیترین حقوق خود بهرهمند شوند؟
۳ـ «بارک اوباما»، رییس جمهور نو ایالات متحده، تعهد نموده تا تغییر اساسی و سریع را در افغانستان آغاز کند و به همین لحاظ تعداد عساکر امریکایی را به ۳۰۰۰۰ افزایش میدهد. آیا «راوا» از این عمل پشتیبانی میکند؟
با در نظر داشت نقشههای «اوباما» برای افغانستان، به روشنی دیده میتوانیم که برای مردم ما فرق بین بوش و اوباما وجود ندارد. هر دو استراتیژی فاجعهباری را در افغانستان و منطقه پیاده کرده اند.
حتا اگر ایالات متحده نیروهایش را در افغانستان به صدها هزار تن نیز افزایش دهد، برای مردم افغانستان «صلح»، «آزادی» و «دموکراسی» را به ارمغان نخواهند آورد. آنان فقط در خدمت منافع منطقوی امریکا خواهند بود و جهت کمک به جنگسالاران، هیرویین سالاران و سایر نوکران امریکا که فعلاً در قدرت اند، در حالی که برای مردم رنجدیده و جنگ زده ما پیآمد تباهکنندهای خواهد داشت.
آزادی، دموکراسی و عدالت به زور سلاح و توسط کشور خارجی آورده شده نمیتوانند، اینها ارزشهایی اند که در اثر مبارزهی دشوار، قاطع و پیگیر مردم ما و نیرویهای دموکراتیک به دست میآیند. آنانی که ادعای هدیه دادن با زور این ارزشها را به ملت افغانستان میکنند، فقط کشور ما را به طرف غلامی میکشانند.
برای مردم افغانستان اولین پیآمد «تغییر اساسی و سریع»، افزایش تلفات افراد ملکی خواهد بود که تا به حال موجب اعتراضات و مخالفتها گردیده است. در هفت سال اخیر ایالات متحده و ناتو هزاران انسان بیگناه را در جریان بمباران کشته و یا زخمی کرده اند. در چند هفته گذشته اداره اوباما، حدود ۱۰۰ شهروند افغان کشته شده است.
امروز در افغانستان مردم خواهان خروج نیروهای نظامی اند و آنان را بیکفایت تر از آن میبینند که مصدر خدمت به افغانستان شوند. نتیجهی افزایش نیروهای نظامی، افزایش اعتراضات علیه ایالات متحده و ناتو خواهد بود و این مردم بیشتری را به سوی طالبان و غیره گروههای تروریست خواهد کشاند تا عکسالعمل خویش را در مقابل نیروهای اشغالگر که با مردم عام رفتار خشن دارند، نشان دهند.
فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان فرصتی مساعدی برای شورشیان فراهم خواهد کرد تا به عملیات و حملات خویش بیافزایندکه بالنتیجه موجب تشدید کشمکشدرکشورخواهد شد.
ایالات متحده و متحدینش بازی دوجانبه را در افغانستان به پیش میبرند؛ از یک سو نیروهای نظامی خویش را افزایش میدهند و از سوی دیگر بنیادگرایان تروریست «ائتلاف شمال» را مورد پشتیبانی قرار داده و به گفتگو با طالبان و گلبدین حکمتیار میپردازند تا این دو نیروی جنایتکار و وحشی را در قدرت سهیم سازند.
بناً این یک راز آشکار است که ایالات متحده علاقمند جنگ با تروریزم نیست. برای هیچکس باورکردنی نیست که یک ابرقدرت، واقعاً قادر به شکست یک نیروی کوچک جاهل با افکار قرون وسطایی مانند طالبان، نباشد. در اصل دولت ایالات متحده نیاز به بهانهای دارد تا در افغانستان مدت طولانی باقی بماند لهذا حضور طالبان و گروههای دهشتافکن دیگر، دستاویزی برایش است که به بازی کارتونی موش و پشک برای سالیان متمادی ادامه بدهند. انگلستان خاطرنشان ساخت که در افغانستان بیش از سه دهه باقی خواهد ماند.
حتا ظن آن وجود دارد که نیروهای خارجی بعضی از مواد و تسلیحات را برای طالبان فراهم میکنند. در مارچ گذشته، مطبوعات افغانی و افراد باصلاحیت ولسوالی ارغنداب در ولایت زابل گزارش دادند که هلیکوپترهای ناتو سه بسته بزرگ حاوی مواد و مهمات را برای یکی از قومندانهای طالبان فرو ریختند. در یک اقدام دیگر، یکی از قومندانهای جانی طالبان به اسم ملا عبدالسلام، مسوول یک قتل عام در سال ۱۹۹۸، به حیث ولسوال موسی قلعه در ولایت هلمند منصوب شد. این ولایت بزرگترین ساحه کشت خشخاش در جهان میباشد.
چند ماه قبل، تروریست بدنامی از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، به اسم غیرت بهیر از زندان ایالات متحده در میدان هوایی بگرام آزاد شد. بر اساس گزارشات مطبوعات این فرد در گفتگوهای سری شامل است تا راه را برای شرکت گلبدین فردی که در لست تروریستان ایالات متحده است، در قدرت باز کند. بر مبنای تلویزیون الجزیره عربستان به گلبدین پناهندگی خواهد داد و پس از آن اجازه برگشت به افغانستان با معافیت از مجازات به او اعطا خواهد گردید.
برخورد دوگانهی ایالات متحده در مقابل باندهای خطرناک تروریست متبارز است: هر زمانی که تروریستان حاضر باشند تا مطابق سیاستهای ایالات متحده کار کنند، آنان به حیث دوستان ایالات متحده شمرده میشوند و هیچ اهمیتی ندارد که به چه اندازه جنایت و قساوت را علیه مردم افغانستان مرتکب شده و به آن ادامه میدهند.
۴ـ «راوا» چه راه حلی را برای خاتمه جنگ در افغانستان پیشنهاد میکند؟
«راوا» قاطعانه بر این باور است که اولین قدم باید برگشت عساکر خارجی باشد، زیرا امروز بنابر حضور نیروهای چندین کشور در افغانستان، اکثر مردم ما از ناامنی، کشتار، آدم ربایی، بیکاری، تجاوز جنسی، پاشیدن تیزاب بر دختران مکتب، گرسنگی، عدم آزادی بیان و بسیاری از مصایب دیگر رنج میبرند. صلح، امنیت، دموکراسی و استقلال فقط توسط مردم خودمان به دست آمده میتواند. این مسوولیت ماست تا به حیث نیروی بدیلی علیه اشغال متحد شویم، مردم خود را متشکل سازیم و به مقاومت برخیزیم.
در حال حاضر مردم در میان سه دشمن گیر مانده اند: طالبان، حملات هوایی امریکا و حضور جنگسالاران «ائتلاف شمال» در ولایات مختلف. با بیرون رفتن عساکر خارجی، مردم کم از کم از چنگال یک دشمن رها خواهند شد.
مردم عدالتخواه ایالات متحده و متحدین دموکراتیک شان باید به فشار خویش بر دولت خود ادامه دهند تا سیاست بنیادگرا پروری را متوقف نموده و آن گروههایی را که از ایالات متحده جیره میگیرند، خلع سلاح کند.
ما معتقدیم کـه بـایـد مردم صلحدوست جهـان از افراد و نیروهای دموکراتیک افغانستان که توسط ایالات متحده امریکا و دستنشاندگان بنیادگرایش دشمن پنداشته شده اند، حمایت کنند. فقط بوجود آمدن یک جنبش دموکراتیک میتواند افغانستان را به سوی استقلال و دموکراسی رهنمون باشد.
مردم افغانستان از وضعیت فعلی خویش سخت ناخوشنود اند و در لبهی قیام قرار دارند. ما پیش از این اعتراضات و خیزشهای ملت خود را علیه تروریزم و تهدیدها در ولایات مختلف دیدیم. در آینده بدون شک این موج به جنبشی تبدیل خواهد شد. با ایجاد جبهه سوم زیر شعار «نه اشغال نه طالبان ـ آزادی و دموکراسی»، افغانها به پا خاسته و با نیروی خود حقوق خویش را بدست خواهند آورد. این یک پروسه طولانی و مشقتبار است ولی یگانه چاره برای هدایت افغانستان به سمت صلح و کامگاری است.