اسد ۱۳٨۱- جولای ۲۰۰۲ |
شماره مسلسل ۵۵-۵۶ | ![]() |
خنجری بر حنجرهی دژخیمان![]() این سطرهای پر از امید را سلطان احمد «سهراب» زمانی سرود كه در قتلگاه مخوف پلچرخی روسها و نوكران پرچمی و خلقی شان هرروز دهها وصدها زندانی سیاسی را زنده بگور میكردند یا تیرباران. وضع در سلایخانهی پلچرخی برخی از انقلابیون را درهمانجا به تسلیم به دشمن واداشت یا این كه پس از خروج از شكنجهگاه، آنان را به لجن همكاری با تجاوزكاران و سگان و روبرتافتن از ادامه مبارزه كشاند. ولی قلب سهراب برای آن میتپید تا حتما از شمار آنانی باشد كه به هیچ عنوانی به ذلت تسلیم شدن به میهنفروشان و روسها تن نداده و مشعل مقاومت زیر شكنجه و خوار كردن دشمن را كماكان روشن نگهداشتند. سهراب در ۱۳۳۳ در كابل به دنیا آمد. بعد از ختم دوره متوسطه در ۱۳۴۸ شامل لیسه حبیبیه شد و در همین كانون بود كه با تظاهرات، اعتصابات، میتنگها، یورش پلیس، غند ضربه، زندانی شدن و اخراج و... محصلان و شاگردان آشنا شد. این دوره تاثیر فراوانی درپرورش یافتن اوبه مثابه یكانقلابی پایدار و سرسخت ضد خلق، پرچم و اخوان داشت. در ۱۳۵۵ از پوهنځی ادبیات و علوم بشری پوهنتون كابل فارغ شد. سهراب نیز به منظور پیشبرد مبارزه برای رهایی تودهها از یوغ رژیم استبدادی داوود به مبارزه مخفی گرایید. با كودتای ۷ ثور از وظیفه معلمی در لیسه حبیبیه سبكدوش شد و در ۱۳۵۹ به جرم فعالیت علیه روسها و دولتدستنشانده دستگیر و محكوم به اعدام و سپس حبس ابد گردید. او در زندان از نمونه های بزرگ تحمل شكنجه و حفظ اسرار گروهش بود، گروهی كه متاسفانه ارزش آن را نداشت كه انقلابیون پاكبازی چون او خود را وقفش كند. سهراب در۱۳۶۷ از زندان رها و به عسكری سوق داده شد كه دراولین فرصت از آنجا فرار و برعكس تسلیمطلبان و روشنفكران منفعل، پشاور رفت تا درفش مبارزه را پرشورتر و راسختر از پیش به اهتزاز درآرد. نامههایی كه از كابل به خانوادهاش در پاكستان نگاشته است حاكی از اراده خللناپذیر و آرزوی عاشقانهاش به ادامه پیكاری فداكارانه برضد میهنفروشان وبنیادگرایان میباشد. سهراب كه از همان سال های زندان توسط جلادان بنیادگرا نشانی شده بود در پشاور هم از تعقیب مداوم سگان شكاری گلبدینی در امان نبود. او از موقعیت خود و از ولع آدمكشان بیناموس حزب گلبدین كه تا آن زمان شش برادر انقلابیش را اختطاف و سر به نیست كرده بودند آگاه بود اما متاسفانه هیچگاه به مسئله امنیتیاش آنطور كه باید توجه نمیكرد. سلطان احمد سهراب در۱۳۶۸ در پشاور توسط حزباسلامی گلبدین ربوده و به شهادت رسید. به مادر سهراب كه داغ شش پسر رشید دیگرش را در جگر دارد ازسرنوشتش گفته نشده است و مادر ناكام هنوز چشم به راه اوست. سهراب اغلب اشعارش را به فارسی و پشتو در زندان سروده است.
|