میزان ١٣٧٨-اکتوبر ١٩٩٩ |
شماره مسلسل ۵۲ | ![]() |
سرمقاله این شماره را به گزارشی از جنایات طالبان در شمالی اختصاص دادهایم. شمالی زیر پای جنایتكاران طالبی![]() سگجنگی های اخیر جهادی و طالبی هزاران تباه شدهی دیگر را بر صدها هزار هستیبرباد رفتگان دیروز افزود و تا حاكمیت این جانیان ادامه داشته باشد این مصایب دلخراشتر از پیش ادامه خواهد یافت. (گزارشگر: ب.عمر) با آغاز دور تازهای از جنگها در شمال كابل میان تبهكاران «ائتلاف شمال» و طالبان و برادران پاكستانی شان، به علت بمباران شدید مناطق شمالی و پیشبرد سیاست «زمین سوخته» از سوی طالبان، هزاران تن از مردمان شمالی به ترك منطقه و محصولات تابستانی شان مجبور گردانیده شدند. بعد از تارومار شدن نیروهای طالبان در منطقه و هجوم دوباره آنان به مناطق گلدره، كلكان، استالف و اطراف بگرام، آشكارا اقدام به سوزاندن منازل و محصولات و نیز كوچ دادن اجباری و وحشیانه مردم نمودند. ۱ طالبان كه در جنگها متحمل خسارات مالی و جانی شدید شده اند، بخاطر ارعاب مردم آن مناطق و تسخیر مجدد آن به هر قیمتی، با سبعیت تمام به كشتار مردم، آتشزدن محصولات و منازل، تخریب كاریزها و گروگان گرفتن هزاران تن از اهالی نمودند. وضع مهاجران شدیداً المناك بوده با بیسرنوشتی و نبود پناهگاه و غذا بسر میبردند. فامیلها و اكثراً زنان بعد از ۱۴ ساعت پیادهروی به حالت نیمهجان خود را به كابل میرساندند. اكثراً به جز یك سبد انگور، یك دیگ بخار و لباس چیزی دیگری با خود نداشتند. همه اظهار میداشتند كه طالبان مال ناچیز شان را در مسیر راه از آنان گرفتهاند. یك فامیل گفت كه پوستهای در مسیر راه یك مرغ، یك چاینك و یك عدد اریكین شان را به حساب «باج و خراج» گرفت. بسیاری از زنان تنها و درمانده در حالیكه قادر نبود گاوهایشان را مهار نمایند گریسته از خدا مرگ میخواهستند. یك مادر پیر چهار روز میشد كه با داشتن یك بستر خواب در ایستگاه سرای شمالی، مقابل یك دكان بسته منتظر بود تا كسی برایش پناه دهد. پیرزن حكایت نمود كه طالبان بعد از سوزاندن خانهاش، پسر بیست سالهاش را در جلو چشمانش به گلوله بستند و او را بزور از خانه كشیدند. بسیاری از خانوادههای نو وارد از پرداخت كرایه تكسی عاجز بوده و مسافت زیادی را باید در شهر كابل پیاده بپیمودند تا به خانه اقارب و دوستان برسند. زنان مهاجرحكایت میكردند كه چگونه زنان جوان حامله شان در مسیر راه از فشار راه پیمایی دچار درد زایمان شده و در پناه بته و درختان طفل شان را به دنیا آورده اند. بسیاری از خانوادهها گاو و گوسالههای شان را از دست داده اند. بسیاری از زنان و دختران كه باید گاوها را با خود به كابل میآوردند چون نتوانسته بودند آنها را وادار به حركت نمایند و یا گاوهایشان پا به فرار گذاشته بودند، دست خالی وارد شهر شدند. تعدادی از خانوادهها با فروش یك گاو به قیمت ۱۲۰۰۰۰۰۰ افغانی چند روزی قادر بودند به زندگی ادامه دهند اما اكثریت آنان هیچ مدرك عایداتی نداشتند. تعداد زیادی از آنان بدون مرد بودند. سازمانملل و صلیب سرخ، خلاف تبلیغات رادیوها و سخن گویان شان به داد مردم نرسیدند. باید یادآور شد كه رسانههایی مثل بیبیسی و صدای امریكا گرچه از موج تازه «توقیف»ها در كابل خبر داده بودند اما اخبار آنان فیصدی ناچیزی از واقعیت را انعكاس میداد. بطور نمونه در اخبار مكرر گفته میشد كه شمار توقیف شدگان به هزار تن میرسد كه همه آنان مردان مناطق شمالی اند كه تازه وارد كابل شده اند.اما واقعیت چیز دیگر بود. بخصوص واژه «توقیف» بسیار قانونی و انسانی بنظر میرسد و در ذهن هر انسان، محاكمه عادلانه، وكیلمدافع، دفاع وغیره را تداعی میكند. اما این موج خشونت خوفناك طالبی فقط به در گلهزدن گرگ میماند و بس. بطور نمونه: چند موتر از طالبان در اوقات مختلف نماز در كنار دروازه مسجد حاجیمیراحمد واقع كارتهپروان دركمین بودند تا صید شان را به چنگ آرند. بعد از ختم جماعت، طالبان همهی آنانی را كه جوان بودند همچون رمه گوسفند در موترهایشان انداخته و روانه پلچرخی نمودند. در روزهای اخیر، بسیاری از مردم شهر بخصوص فارسیزبانان از رفتن به دكان و سایر وظایف خودداری مینمودند. زیرا طالبان در سركها، مساجد و نقاط دیگر مترصد بودند تا شكار شان را غافلگیر نمایند. افراد موظف طالب اگر بویی از انسانیت میبرده از مردم تذكره میخواست. اگر آنان را از مناطق شمالی و یا فارسیزبان مییافتند، «توقیف» و در جهنم پلچرخی میفرستادند. و این كار بدون سوال و پرسان صورت میگرفت. افراد استخبارت، «وزارت دفاع» و «وزارت داخله» مصروف این «توقیف»های ضدانسانی بودند. موترهای طالبان در تمامی نواحی كابل بخصوص خیرخانه و كارتهپروان در تلاش بـودند تـا جوانــان و مردان را از كـوچههـا «توقیف» كننـد. اگـر طـرف پنجشیری و یا از شمالی میبود مستقیماً به خانهاش هجوم برده و او را در برابر چشمان مادر، خواهر و همسرش روانه زندان مینمودند. بتاریخ ۲۶ اسد ساعت ۶ صبح تعدادی از افراد موظف با هجوم به خانـه سلیـم كه از اهـالی پنجشیـر و تركاری فروش بود او را از بستر بلند نموده با خود بردند. خانم سلیم خود را زیر پای آنان انداخته با گریه و زاری التماس میكرد تا وی را نبرند كه از فقر و بیچیزی تباه میشوند. طالبان با حواله مشت و لگد به زن تیرهروز میگفتند: «سرت را پت كو، ده گل صبح رنگ نجست را دیدیم» و شوهرش را با خود بردند. با این شقاوت، بیناموسی و توهینهای طالبان مردم همه روزه مواجه اند. كم نیستند مردمی كه خودكشی را به این زندگی پر تحقیر و رنج ترجیح میدهند. شمار «توقیف» شدگان خلاف رقم ۱۰۰۰ سازمان ملل متحد و صلیبسرخ بنابه اظهار زندانیانی كه آزاد شده اند، به ۵ تا ۶ هزار نفر میرسد و به علت همین تعداد وسیع است كه بخشی از زندانیان را به بلاكهای حربی پوهنتون هم میبرند. به زندانیان در یك شبانه روز یك قرص نان خشك میدهند آن هم بدون چای و حتی آب آشامیدنی. توهین و لت و كوب از برنامههای اساسی زندان است. ۲ بسیاری از خانوادهها چون هیچ طالب «مقاماتی» را نمیشناسند باید به امید رهایی آنان روز شماری كنند. بتاریخ ۲۵ اسد شماری وسیع از زنان و دختران در مقابل حوزه یازدهم خیرخانه تجمع نموده با گریه و دو و دشنام راجع به پسران و شوهران شان معلومات میخواستند. اما جواب طالبان فقط «خبر نداریم» بود. نمونه تعدادی از افرادی كه «توقیف» شده اند:
- سخی ولد غلامحیدر ۲۵ ساله، از بهتوت پغمان در ۲۴ اسد از خانهاش در عقب بهارستان.
یادداشت ها: ۱) در کوچ دادن خانواده ها و بخصوص در بعضی موارد ربودن زنان و دختران نیروهای پاکستانی دست بالا داشته اند. این مسئله ظاهراً موجب بروز چند برخورد خونین بین طالبان قندهاری و پاکستانی ها شد. شورای مشرقی نیز از آوردن زنان به جلال آباد نارضایتی اش را با باز پس فرستادن آنان به کابل ابراز نمود. ۲) قبل از این «توقیف» ها، «امربالمعروف» اکثر آنان را که مو های سر شان مطابق «برش اسلامی» نبود و یا ریش هایشان را اصلاح نموده بودند در زندان پلچرخی انداخته و تا زمانیکه ریش شان یک «قبضه» میشد همه از صبح وقت مجبور بودند تا یک دیوار گلی را بالا نمایند و در آخر کار به هنگام نماز شام باید آن را چپه کنند! علاوتاً در طی آن مدت با توهین، لت و کوب، کار شاقه و امتحانات «شرعی» روبرو میبودند. ۳) شاروالی کابل به دستور صاحبانش در زمین پارک بهارستان، تعمیر یک مسجد را روی دست گرفته است. |