تخار و بدخشان را زلزله روبید،
خاینان جهادی و طالبی را مردم باید بروبند!
بازهم در تخار و بدخشان زمین چاك شد. بیش از ۵۰۰۰ كشته، دههاهزار زخمی و بیخانمان و گرفتار صدها درد بیدرمان دیگر، در زیر تاج و تیغ بنیادگرایان، فریاد استمداد آفترسیدگان، در انفجار بم های طیارههای طالبان گم شد. زلزله را هر دو طرفِ خاین جهادی و طالبی برای دریدن یكدیگر به فال نیك گرفتند. بخش اعظم كمكهای ناچیز جهانی طعمهی اژدهای جهادی و طالبی شد. امریكا و متحدانش فقط در اندیشهی فعال نگهداشتن ماشین جنگی سگ های شان اند ولی در مقابل فاجعهای طبیعی كه از تودههای تیرهبخت و نه مزدوران، قربانی میگیرد، تماشاگری بیتفاوت باقی میمانند. اگر این زلزله در گوشهای از امریكا رخ میداد آیا «نامساعد» بودن آب و هوا و «صعب» بودن راهها مانعی به شمار میرفت؟
هیچ مقدار آه و اشك و ابراز «تسلیت» قادر نیست بُعد زخم های تازه به تازهی مردم سوگوار تخار و بدخشان را بنمایاند. تا وقتی كه گلیم باندهای بنیادگرا از هر جنس آن برچیده نشده و دولتی مركزی دموكراتیك در كشور جهنمی شدهی ما استقرار نیافته، قهر طبیعت همیشه هلاكتبارتر و مصیبتزاتر خواهد بود.
خاینان بنیادگرا، وقوع آفات طبیعی را فرصتی تلایی جهت تشدید خونریزی، بیدادگری و تحكیم پایههای لرزان فاشیزم دینی شان تلقی میكنند. تا بلای اینان از میهن ما رخت برنبسته، رنج و سهمگینی بلاهای طبیعی كماكان بیكران خواهد بود.