فتانه گیلانی دیگر چادرش را
پیش پای خاینان بنیادگرانمیاندازد؛
«چادر صلح» تورپیكی سنگین هم به هوا شد!
در اپریل سال جاری در برنامه «صحبت اهل نظر» از بیبیسی، غیر از هماسعید از «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» دوتن دیگر فتانه گیلانی و تورپیكی سنگین نیز شركت داشتند. حرف های خانم گیلانی باز هم متأسفانه با روحیه و سیاست سازشكاری با خاینان بنیادگرا آلوده بود. لیكن در یكجا كه اظهار داشت: «خانم هما سعید چیزی كه گفتند در جواب یك خبرنگار گفتم و این در شروع آمدن مجاهدین بود.» آیا درست است آن را اینطور تلقی كنیم كه وی پروژه چادراندازی پیش پای سران خاین جهادی را فقط در «شروع آمدن» آنان مطرح كرده بود ولی حالا دیگر از «پروژه» مذكور دست برداشته است؟ اگر این تلقی درست باشد در آنصورت بنظر میرسد وی به اعمال سراسر خیانت و جنایت باندهای جهادی پی برده و آنان را بیناموسان و مادرنشناسانی میداند كه به پهن كردن پالان خر در برابر شان هم نمیارزند چه رسد به چادر زنان شرافتمند، غیور و آزادیخواه كشور.
از سایر سخنان خانم فتانه میگذریم اما بد نیست روی چند جملهاش مكث شود كه برای آگاهی خوانندگان ما مفید خواهد بود.
۱) «در تاریخ افغانستان كه خواندیم یا از كلان های خود شنیدیم كه به چادر زن و یك زن سرسفید مردها همیشه احترام میكنند كه متأسفانه همین احترام از پیش مردم ما برداشته شده. دو نسل در افغانستان در شرایط جنگ پرورش یافته اند كه این احترام را نمیفهمند.»
خانم فتانه كه تاریخ خوانده، كاش به تاریخ شش سال اخیر هم كه در متنش بسر برده توجه میكرد و از «كلان های»خود میشنید كه در گذشتهها، در سیاهترین حوادث تاریخی هم مفهوم انسان و انسانیت بكلی زیر پا نمیشد. فاتحان تجاوزكار خارجی و داخلی به هر حال به نحوی و به میزان های متفاوتی، خود و اعمال خود را كاملاً تهی از شرف و انسانیت نمیساختند. یعنی در خونبارترین دوره های تاریخ افغانستان هم، بر مردم ما و مخصوصاً مردم كابل اینقدر كشتار و غارت و رهزنی و تجاوز و هتك حرمت نسبت به زنان و كودكان و سالمندان نرفته بود كه بعد از فاجعه ۸ ثور رفت. كرامت زنان چه كه كرامت هر چه اثری از انسانیت و طبیعت انسانی داشت توسط باندهای خاین جهادی زیر پا شد. ولی خوب توجه كنید خانم فتانه كه حكم «احترام (نسبت به زنان) از پیش مردم ما برداشته شده» كاملاً غلط و توهین شدید علیه مردم ماست. زیرا هر چه دیدیم و خواهیم دید ناشی از ستم و خیانت و رذالت مشتی تبهكار پرعقده و منحرف است كه خود را «جهادی» میخوانند اما «احترام نسبت به زنان» از «پیش» مردم ما «برداشته» نشدهاست. در مقابل ۲۳ میلیون جمعیت افغانستان، تعداد آن فاشیست های مذهبی جمعاً به ۵۰ هزار نفر هم نمیرسد. این میهنفروشان كثیف و توده های مردم ما را دریاهایی از خون و آتش و بیزاری ابدی از هم جدا میسازد.
یك طرف «دو نسل در افغانستان در شرایط جنگ پرورش یافته اند» را همان اقلیتی چند دههزارنفری تشكیل میدهد كه انسانهایی بیمار، خونآشام، تامغز استخوان فرومایه، متجاوز به خواهر و مادرشان، بیگانهپرست و ثروت اندوز اند و اینان طرف دیگر را كه همان اكثریت مردم باشد از هستی و خوشی و سواد و فرهنگ محروم داشته اند اما برعكس گفته شما، فاشیست های جهادی و طالبی سرشت انسانی و روحیه احترام به زن را از آنان نتوانستهاند بگیرند. خلاصه مردم غرق در ماتم افغانستان احترام به زن و هر چیز انسانی دیگر را «میفهمند» اما برای ستمكاران بدذات جهادی و طالبی جز سلاح، پول و وطنفروشی هیچ ارزش و عنعنه دیگری معتبر نیست و اتخاذ سیاست های سازشكارانه، خصوصیت ضدزن و ددمنش آنان را بیشتر تقویت خواهد كرد.
۲) «سران مجاهدین كه البته كل شان خیانتكار و خاین نیستند و در بین این رهبران شخصیت های نیكنام و عالی صفت هستند.» خانم فتانه، آیا میتوانید آن سران بنیادگرا را كه خاین نبوده بلكه «نیكنام و عالی صفت هستند» و بعد از فاجعه ۸ ثور نامهای شان نزد مردم ما و دنیا، با بدترین نوع خیانتكاری و جنایتپیشگی مرادف نشده باشد، معرفی كنید؟ حتی صبغتاله مجددی كه قبلاً از لوث بنیادگرایایی تا حدودی بری بود، با معاملهگری های بیشرمانه و پیهم با گلبدین، ربانی، مسعود، دوستم، خلیلی وغیره آبرویش رفت و تنها جنبه مثبت زندگیش را كه نبودن در جرگه جنایتكاران بنیادگرا بود از دست داد.
از این مهمتر، شما جرأت و لطف كنید و لااقل یكبار و برای همیشه «رهبران خیانتكار و خاین» را نام ببرید تا ببینیم آن خاینان جهادی از نظر شما كیانند؟ اگر این «رهبران» جنایتكار را نام نگیرید و ترس و لرز و سیاست سازشكاری را با خاینان بنیادگرا زیر هر نامی و مثلاً «دیپلماسی» بپوشانید، پس مجدداً ثابت خواهد شد كه حدس ما در مورد ایجاد تغییری كوچك در موضعگیری شما واهی بوده و شما (آگاهانه یا ناآگاهانه) تنها وظیفهای كه دارید اینست كه «اجتماع زنان» را مقابل «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» و «زن افغان» را مقابل «پیامزن» علم كنید تا در واقع مقابل فعالیتهای قاطع و ضدسازشكاری «راوا»، سیاستهای سازشكارانه را اشاعه دهید و در نتیجه دل بنیادگرایان را بدست آورید تا شاید خدا مهربان شود و در كدام چپهگرمك دیگر جای نوكرانی چون قدریه یزدانپرست ها، آمنهافضلی ها و شفیقه حبیبیها را اشغال كنید.
خانم فتانه، شما اگر هزار بار هم شعر «هرگز برنمیگردم» سرودهی مینای شهید را در صفحه اول «زنافغان» (بدون ذكر نام بزرگ و الهامبخش او یا حتی با ذكر نامش) چاپ كنید (۱)، اهمیت ندارد. مهم اینست كه شما از سیاست معاملهجویانه با خاینان بنیادگرا دست كشیده و بنوبهی خودبخش هایی از زنان جگرسوختهی ما را علیه دشمنان پلید جهادی و طالبی بسیج كنید.
اما در برنامه مذكور، حرفهای تورپیكی سنگین جالبتر و خندهآورتر بود. او در واقع راه سازشكارانهی سالها پیش فتانهگیلانی دایر بر «چادراندازی» پیش پای خاینان بنیادگرا را بسط داده و نامش را گذاشته «پروژه چادر صلح»! طبق فرمایشات وی: «این چادر صلح از طرف زنان سرسفید و زنان مورد احترام جامعه یا قبیله كه اینان بین افراد درگیر در جنگ میانجیگری میكنند چادر هموار میكنند و با این كار خود دو طرف جنگ را وادار میسازند كه بین خود نشسته و صلح كنند. ما میخواهیم از این طریق استفاده كرده به جهانیان ثابت كنیم كه زن افغان ازینطریق میتواند در كشور خود كه سالها جنگ دیده كمكی كنند.»
«شورای زنان افغان» فتانه گیلانی از کوفی عنان و کلنتن خواهان کمک شدند. (فرنتیرپست، ۷ مارچ ۱۹۹۸)
فتانه گیلانی برای حل مسئله افغانستان به امریكا توكل میكند ولی «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» میداند كه امریكا هیچگاه از سگان زنجیری بنیادگرایش در كشور ما دست نخواهد كشید. این بر مردم ماست كه سرزمین به جان برابر ما را از لوث جنایتكاران مذهبی پاك سازند.
نه خانم تورپیكی، آن عنعنهای كه صحبتش را كرده اید فقط و فقط در سالهای دور، بین قبایل و اقوام و از همه مهمتر بین مردان كشور رایج بود و نه بین نامردان و بیناموسان. از جانب دیگر ناف سران قبایل و اقوام آن دوران به ناف امریكا و فرانسه و عربستان و ایران و پاكستان وغیره بسته نبود. اما بنیادگرایان با تمام تار و پود وابسته به دولتها و دستگاههای جاسوسی بیگانه اند كه جز در قدرت ماندن و به قدرت رسیدن و رقصیدن به دهل مالكان شان به هیچ چیز دیگری وقعی قایل نیستند.
تورپیكیخانم، آیا شما معتقدید كه كسانی كه رذالت و بیشرافتی و رهزنی را در حدی رسانیدند كه حتی فغان رژیم های ایران و عربستان را علیه خود بالا كردند، حاضر خواهند بود «پروژه چادر صلح» شما را جدی بگیرند؟ آیا خاینان بنیادگرا كه از همان ابتدای تجاوز به كابل، دهشتناكترین بیناموسیهای عالم را علیه زنان بیپناه و غمزدهی ما مرتكب شدند، و به قسم به خدا و رسول و قرآن در خانه كعبه و در حضور باداران شان وفادار نماندند، حالا چشم براه پروژه تهیه شدهی شما در ژنو اند؟
آیا شما واقعاً تصور میكنید جنایتكاران بنیادگرا كه به عصمت هزاران مادر و خواهر و حتی برادركان ما دست بردند، باز هم انتظار دارند كه زنانبجای سوگند خوردن به انتقامگیری از آنان، «پروژه چادر صلح» را به حضور نامحترم شان پیشكش كنند؟
آیا زنان افغانستان فقط و فقط برای همین هست شده اند كه پس از تجربه كردن آنهمه شرفباختگی و تبهكاری باندهای بنیادگرا، خود را بیدست و پا و خوار و حقیر شمرده و تنها به نمایش مسخرهی «چادراندازی» جهت ختم جنگ بین سگان بیگانه دل خوش دارند؟
جواب این سوال ها از طرف شما و شركاء به یقین مثبت خواهد بود زیرا شما خواهان سرنگونی حاكمیت بنیادگرایان نیستید. شما طبق سیاست خاینانهی سازشكاری، ضمن داشتن «انتقاد»هایی «خواهرانه» به میهنفروشان بنیادگرا، آرزومندید كه در گرفتن زمام قدرت با آنان شریك باشید.
سگجنگی جاری یكی از مشكلات سر راه تان را میسازد و اینست كه میخواهید با چادر بازی و عملیاتی از این قبیل، جلادان را آشتی دهید تا آنوقت موفق شوید خود و شركای تان را منحیث مهره های این و یا آن باند، در ادامه ستمكاری بر زن و مرد سوگوار ما با خاینان خون آشام همدست و همنوا سازید.
اما جواب سوال ها از طرف ما و سایر تشكل های آزادیخواه و اكثریت مردم و مخصوصاً زنان ما مطلقاً منفی است. ما اعتقاد راسخ داریم كه زنان همانند مردانِ تیر بنیادگراخوردهی ما میتوانند متشكل شده و به یكی از موثرترین نیروهای ضد جانوران بنیادگرا بدل شوند. فاشیست های مذهبی ضد انسانیترین و شنیعترین تجاوزات و ضربات روحی و جسمی را بر زنان ما وارد آورده اند و از اینرو میتوانند و باید سهم بزرگی در بركندن ریشهی بنیادگرایان اداء نمایند. زنان ما را فقط «چادرانداز» آنهم پیش پای كثیفترین ستمكاران عصر دانستن، پستترین نوع اهانت و به هیچ انگاشتن آنان بشمار میرود. تورپیكیخانم نباید تاریخ مبارزات زنان افغانستان را با چادر بازی واهی و ساختگیاش بپوشاند. او باید به یاد بیاورد كه همانطوری كه ملالی ها چادر شان را پیش پای تجاوزكاران انگلیس نینداخته بلكه آن را پرچم نبرد با استعمارچیان ساختند، او هم نباید در برابر بنیادگرایان این مولودات دستگاههای جاسوسی بیگانه، این تخم های خیانت و جنایت و رذالت، «پروژه»های ننگین چادر اندازیش رامطرح ساخته و نام ملالی ها و تمامی زنان مقاومتجوی افغان را بد كند.
تا آنجایی كه به «راوا» مربوط است باید مكرراً و قاطعانهتر از هر وقت اعلام كنیم كه ما با الهام از ملالی ها و با سوگند به خون مینا مصممیم كه با طرد هر گونه مداراجویی، پیكار علیه بنیادگرایی را تا به آخر ادامه خواهیم داد زیرا این خاینان ددمنش دیریست «چادرصلح» زنان را با مكروب و نجاست خود آغشته و به آن پشت پا زده اند. چادر تورپیكی سنگین ها مدتهاست به هوا شده است و چادر زنان آزادیخواه افغانستان بیرق پیكار شان برای كسب آزادی و دموكراسی شــده است.
_________________________
(۱) «زن افغان» در شماره دوم، فبروری ۱۹۹۸اش شعر «هرگزبرنمیگردم» را بدون آوردن نام سرایندهاش به چاپ رسانیده است.