In this issue

حوت‌ ۱۳۷۶ ـ فبروری ۱۹۹۸

شماره مسلسل ۴۸

Payam-e-Zan (Women's Message)



گلبدينی و طراحی بيسابقه‌ طراری


به‌ مديريت‌ محترم‌ مجله‌ وزين‌ "پيام‌ زن"،

بعد از تقديم‌ سلام‌ و احترام‌ ضم‌ نامه‌ هذا يك‌ واقعيت‌ جالب‌ و خواندنی را كه‌ چشمديد صدها افغان‌ پاكدل‌ بوده‌ بشما تحرير كرديم‌. اميد شما به‌ شهامت‌ افغانی تان‌ آنرا نشر كنيد چرا كه‌ يك‌ تعداد جرايد افغانی ديگر از نشر آن‌ خودداری نمودند. ما فكر كرديم‌ كه‌ آنان‌ از ترس‌ گلبدينیها اين‌ واقعيت‌ را نشر نكرده‌ اند. در آخر احترامات‌ مايان‌ را به‌ تمام‌ كاركنان‌ مجله‌ وزين‌ تان‌ برسانيد.

با احترام‌
فريب‌ خوردگان‌ افغان‌


يكی از مواليد كثيف‌ گلبدينی بنام‌ عبدالظاهر ناطق‌ نيازی و گل‌ محمد كرور، چور و چپاول‌ و قطاع‌ الطريقی با ريش‌ و لنگی و پيراهن‌ و تنبان‌، بازارش‌ كساد گرديده‌ بود اين‌ بار با تغيير قيافه‌ و قبای ديگر و به‌ كار بستن‌ و كشف‌ جديد اسلوب‌ جنايتكاری، درامه‌ رذيلانه‌ای را موفقانه‌ سازماندهی نمود. از آنجاييكه‌ هزاران‌ آواره‌ سرگشته‌ افغانی در پاكستان‌ با هزار و يك‌ پرابلم‌ اقتصادی، بيكاری، فقر و مرض‌ امرار معيشت‌ مینمايند، بدست‌ آوردن‌ يك‌ لقمه‌ نان‌ و موضوع‌ كاريابی برای آنان‌ حايز اهميت‌ خاص‌ حياتی میباشد. عبدالظاهر ناطق‌ نيازی اين‌ گلبدينی مردم‌ آزار و همدستانش‌ كه‌ هنوز هم‌ عطش‌ جنايات‌ شان‌ با قتل‌ دستجمعی صدها هزار انسان‌ معصوم‌ وطن‌ ما فرو نه‌نشسته‌، يك‌ طرح‌ وسيع‌ و نوين‌ فريبكاری را به‌ همدستی برادران‌ حزبیاش‌ رهبری كرد و خودش‌ رول‌ گرداننده‌ اصلی را به‌ عهده‌ داشت‌.

در اكتوبر ۱۹۹۷ خبر تاسيس‌ يك‌ NGO (سازمان‌ غير دولتی) بنام‌ "موسسه‌ تعليمی و توليدی افغان‌" در صادق‌آباد راولپندی توجه‌ همه‌ را در رابطه‌ با توزيع‌ هزاران‌ قطعه‌ كارت‌ از طريق‌ نانوايیها جلب‌ نمود و فورا مطابق‌ سناريوی تهيه‌ شده‌ وگماشتن‌ مبلغين‌، شايع‌ گرديد كه‌ اداره‌ مذكور به‌ تعداد ۷۲ پروژه‌ را برای مصروفيت‌ های اقتصادی مهاجرين‌ تاسيس‌ میدارد و در حدود ۳۰۰۰ نفر تحصيل‌ يافته‌ و اشخاص‌ مجرب‌ اداری و مسلكی را در بدل‌ تضمين‌ نقدی به‌ كار میگمارد. شور و هلهله‌ و رقابت‌ زايدالوصفی در بين‌ مهاجرين‌ پيدا شد. هر كس‌ به‌ زعم‌ اينكه‌ مبادا ليست‌ ها اكمال‌ گردد با صدها مشكل‌ ۵۰۰۰ الی ۱۰۰۰۰ روپيه‌ تضمين‌ را پيدا و تحويل‌ به‌ اصطلاح‌ رئيس‌ عمومی نمودند. دفتر حاضری مرتب‌ گرديد و اولين‌ تقاضای دئيس‌ عمومی از كارمندان‌، وظيفه‌ شناسی، صداقت‌ و دسپلين‌پذيری بود بنابرآن‌ همه‌ كارمندان‌ ساعت‌ ۸ و ۴۵ به‌ دفتر میرفتند. طی چند روز به‌ تعداد ۱۵۰۰ - ۲۰۰۰ قطعه‌ كارت‌ اخذ نان‌ در بدل‌ مبلغ‌ ۵۱۰ كلدار از طريق‌ چندين‌ نانوايی به‌ مردم‌ توزيع‌ گرديد و از هر نفر نانوا هم‌ مبلغ‌ ۵۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ كلدار جهت‌ تضمين‌ اخذ نمودند. در حدود ۳۰۰ نفر اعم‌ از ذكور و اناث‌ تحصيل‌ يافته‌ واجد شرايط‌ كار با فروش‌ لوازم‌ منزل‌ و قرض‌ و وام‌ مبلغ‌ تضمين‌ را به‌ رئيس‌ عمومی پرداختيم‌. نامبرده‌ در جداول‌ معاشات‌ كتگوری ها را تعيين‌ نموده‌ بود مثلا تعد از تضمين‌ نقدی برای پست‌ رئيس‌ پروژه‌ مبلغ‌ ۱۰۰۰۰ كلدار، برای معاون‌ ۷۰۰۰ كلدار، برای مدير ۵۰۰۰ كلدار، برای مامور ۳۰۰۰ كلدار و برای كارگر فنی ۲۰۰۰ كلدار مقرر داشته‌ بود. بعد از اخذ تضمين‌، كسانی از ما افراد بخت‌ برگشته‌ را عنوان‌ رئيس‌، مدير، مامور يا كارگر فنی نامگذاری نموده‌ و به‌ تعداد ۱۰ فاميل‌ ديگر كه‌ آرزوی مقرری درنمايندگی های خارجی موسسه‌ را در كشور های غربی داشتند با پرداخت‌ پول‌ از طريق‌ فروش‌ اثاثيه‌ منزل‌ خود به‌ كراچی منتقل‌ گرديدند كه‌ متاسفانه‌ تا هنوز سرنوشت‌ موهوم‌ شان‌ معلوم‌ نيست‌!

اكثريت‌ اين‌ فريب‌ خوردگان‌ كه‌ بيوه‌های تهيدست‌، معلمان‌ و ماموران‌ مصيبت‌ ديده‌ میباشند افسون‌ بازی شيطانی اين‌ مكار گرديدند.

رئيس‌ عمومی كه‌ با موتر پجيرو و تلفن‌ موبايل‌، قيافه‌ مناسب‌ و دريشی منظم‌، ريش‌ تراشيده‌ واكت‌ و ادا های روسای فرهنگی مابانه‌ و مودب‌ در بين‌ جمع‌ ما به‌ اصطلاح‌ كارمندان‌ و مهاجران‌ نطق‌های دلسوزانه‌ مینمود و حامل‌ پيام‌ های خيرانديشانه‌ اخلاقی انسانی بوده‌ و همواره‌ به‌ امر و نهی میپرداخت‌، طی سخنرانی اخير خويش‌ يك‌ جلد رساله‌ شعر خود را كه‌ حاوی درد و رنج‌ روزگاران‌ جنگ‌ و آشوب‌ است‌ و "پيام‌ غمستان‌ غم‌" ناميده‌ شده‌ به‌ حضار توزيع‌ نمود كه‌ در پشتی جلد اين‌ رساله‌ شعری فوتوی كثيفش‌ نمايان‌ است‌. موصوف‌ همواره‌ با هنر خاص‌ شيادی و شيطانی لفاظی همه‌ را سحر نموده‌ بعد از يك‌ ماه‌ توانست‌ ميليونها ميليون‌ پول‌ بيوه‌ها و ساير مصيبت‌ ديدگان‌ و ماتم‌زده‌ها را قاپيده‌ و فرار نمايد. بعد از فرارش‌ به‌ جهت‌ نامعلوم‌، ما در صدد شناخت‌ از برآمديم‌ و دريافتيم‌ كه‌ او يكی از همكاران‌ برجسته‌ قلمی و فرهنگی حزب‌ اسلامی گلبدين‌ بوده‌ است‌. ما مهاجران‌ و مقررين‌ اين‌ درامه‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيديم‌ كه‌ سازماندهی اين‌ اسلوب‌ خاينانه‌ در حد توان‌ يك‌ شخص‌ نبوده‌ مجموعا رهبری حزب‌ اسلامی گلبدين‌ در طراحی اين‌ پلان‌ شركت‌ داشته‌ زيرا منابع‌ عايداتی اين‌ حزب‌ خاين‌ و مردم‌ آزار كه‌ از طريق‌ قطاع‌الطريقی شاهراه‌ سروبی، تورخم‌ و انتقال‌ سامان‌ آلات‌ فابريكات‌، چپاول‌ دارايی عامه‌ و سرقت‌ موزيم‌ ملی تامين‌ میگرديد، قطع‌ گرديد و يقينا در پی منابع‌ جديد مالی برآمده‌ اين‌ جنايت‌ نوين‌ در كنار ارتكاب‌ ساير جرايم‌ گلبدين‌ سفاك‌ ثبت‌ می گردد. جنايات‌ گلبدين‌ كه‌ از خودفروشی آغاز میگردد بعدا تيزاب‌پاشی، بم‌گذاری، رهزنی، قطاع‌الطريقی، جاسوسی، عقد كنفدراسيون‌ به‌ پاكستان‌ و وطن‌فروشی، راكت‌پراكنی و قتل‌ دستجمعی مردم‌، تخريت‌ و انهدام‌ كلی كابل‌ و بالاخره‌ اين‌ طراری اخير را دربر میگيرد. ديده‌ شود كه‌ اين‌ قاتل‌ مردم‌ ما و باندش‌ تا زمانی كه‌ زنده‌ اند به‌ چه‌ تبهكاری ها و مردم‌ آزاریهای ديگری دست‌ میيازند.

اين‌ معروضه‌ از جانب‌ كليه‌ مهاجران‌ مقيم‌ پندی و قسما اسلام‌ آباد ارسال‌ میگردد. تقاضای ما اشخاص‌ سرگشته‌ اين‌ است‌ تا با امكانات‌ دست‌ داشته‌ در چاپ‌ و پخش‌ نامه‌ ما توجه‌ فرماييد تا از يكسو چهره‌ گلبدينی های منفور افشا گرديده‌ باشد و از جانب‌ ديگر متوقع‌ هستيم‌ تا قضيه‌ را به‌ سازمانهای حقوق‌بشر و حامی حقوق‌ مهاجران‌ و غيره‌ برسانيد تا اين‌ خاينان‌ در هر كجايی كه‌ اند مورد تعقيب‌ قرار گيرند. مردم‌ ما بايد از اين‌ پندارهای واهی و توهمات‌ خود فريبانه‌ خود را فارغ‌ نمايند كه‌ صرف‌ خلع‌ سلاح‌ جنايتكاران‌ گلبدينی بسنده‌ وكافی نيست‌ بلكه‌ سرشت‌ طبيعی اين‌ خون‌ آشامان‌ با خيانت‌ و مردم‌ آزاری عجين‌ بوده‌ و فقط‌ و فقط‌ با مرگ‌ و نابودی قطعی گلبدين‌ و باندش‌ آسودگی شامل‌ حال‌ مردم‌ میگردد وبس‌.