خنجر مبارزه علیه طاعون طالبی و جهادی و اربابان امریکایی آنان را بُرنده‌تر سازیم!

خنجر مبارزه علیه طاعون طالبی و جهادی و اربابان امریکایی آنان را بُرنده‌تر سازیم!

از استقرار فاشیزم دینی طالبی چهار سال سپری شد، چهار سالی که زنجیرهای امپریالیزم و ارتجاع که دهه‌هاست بر دست و پای مردم‌ما بسته شده است،‌ شدیدتر جسم و روح و مغز شان را درهم فشرد. طالبان امروز به مثابه مخلوق پلید استخبارات پاکستان و محصول معاملات امریکا، قطر، رژیم ایران و ارتجاع منطقه، به ماشین مرگ و سرکوب‌ مبدل گشته‌اند که در نخستین روزهای تسلط شان هزاران زن را از کار و تحصیل محروم کردند؛ با توسل به تفنگ و تجاوز، دستگاه تفتیش عقاید قرون وسطایی را حاکم نمودند؛ این جلادان با سیاست‌های خون‌آلود شان و شکنجه و سر به نیست نمودن مخالفان، سراسر کشور را شبیه زندانی مخوف ساختند؛ بیکاری، بی‌سرنوشتی، گرانی، رشوه، فساد و ده‌ها مصیبت دیگر، روزگار مردم تیره‌بخت ما را کاملا تحمل‌ناپذیر ساخته‌اند؛ و....

این رژیم تحمیلی ادامه بیست سال حاکمیت پوشالی کرزی و غنی است که فرهنگ خیانت، فساد و مزدوری را در رگ‌های جامعه تزریق کرد. حضور طالبان در افغانستان تصادفی نیست، حلقه‌ای است از زنجیره استراتژی‌ استعمارگرانه امریکا برای کنترل منطقه و استفاده از گروه‌های بنیادگرا و تروریست برای رسیدن به مقاصد شوم‌اش. سرزمین ماتمدار ما امروز لاشه‌ای است که کفتارهای منطقه‌ و جهان بر سر آن می‌جنگند. امریکا هنوز لگام طالبان را در دست دارد ولی ظاهرا با آنان اختلافاتی دارد، پاکستان با پرورش نوکرانش به مردم ما خنجر می‌زند؛ ایران، جاسوسان فرهنگی، رسانه‌ای و لشکرهای مذهبی‌اش را اعزام می‌نماید و ترکیه و قطر و عربستان هر یک به حمایت از ارتجاع و بنیادگرایی خاک ما را آلوده کرده‌اند.

طالبان از اولین روزها موقع را غنیمت شمرده به سرمایه‌های ملی و معادن ما چنگ زده‌ و با یغمای آن برای خود سرمایه می‌اندوزند؛ کوچ‌های اجباری و قلع و قمع اعتراضات محلی، زمینه را برای چپاول و بدست آوردن امتیازات بیشتر و شعله‌ورتر شدن اختلافات درونی خودشان و تشدید تضادهای قومی مهیا ساخته و افغانستان را به سوی نفاق قومی و بحران بیشتر سوق می‌دهد؛ اکثرا سران طالب یا خود کنترول کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر را به دست دارند یا با گرفتن دهن جوال قاچاقبران و گروه‌های مافیایی در حال تبدیل شدن به الیگارش‌های نوع جهادی اند.

امارت پرخون طالبی خلاف ادعاهایش نه برای تامین صلح و کرامت انسانی که برای نابودی آخرین مظاهر حقوق بسیار ابتدایی مردم ما کمر بسته است و تعدادی از جمهوریتی‌ها نیز به چتلی‌لیس و لابی‌گر طالب بدل گشته‌اند. سی‌آی‌ای در افغانستان، دهه‌ها روی جهادی‌ها، پرچمی‌ها، خلقی‌ها و هر گروه و فرد سست‌عنصر و بی‌وجدان سرمایه‌گذاری کرد تا آنان را در هر سطح، از روشنفکر و خبرنگار و فعال جامعه‌مدنی مسخ‌شده و وطنفروش تا رییس‌جمهور و وزیر و دیپلمات و غیره، کادرهای وفادار بسازد. روشنفکران تجزیه‌طلب، قومپرست و سازشکار از همه اول‌تر دشمنی آشکار یا نهان با دموکراسی و سکیولاریزم داشته و با خاینان و جنایت‌پیشگان بنیادگرا هم‌سفره بوده و بند ناف‌شان در نهایت به امپریالیزم و صهیونیزم بسته است.

اگر نیروهای انقلابی، ملی، مترقی و میهن‌دوست مسئولیت سنگین شان را درک نکرده و نقاب فرهنگ و آگاهی مسمومِ امپریالیستی و بنیادگرایی را که بر ذهن و چشم مردم کشیده شده پاره ننمایند و اگر از تجربه‌های دردناک گذشته درس نگیرند، افغانستان از این فاجعه هولناک بیرون نیامده و چندین نسل درآن غرق شده و نابود خواهند گشت. از مادران، جوانان و کودکان فلسطینی بیاموزیم که در دفاع پایدار و عشق به خاک و مامن شان از هیچ قربانی و جانبازی‌ای دریغ نمی‌نمایند و داستان‌های حماسی مقاومت و پایداری شان وجدان‌های بیدار جهان را به تحسین و حمایت وا داشته است.

امروز که متاسفانه نیروی ملی، استقلال‌طلب، دموکراتیک و ضدبنیادگرای نیرومند و با پشتوانه توده‌ای در صحنه حضور ندارد، وظیفه ماست تا بدون هیچ چشمداشتی به دولت‌های خارجی، آگاهی خود و توده‌های محروم را با هر شیوه و سیله ممکن ارتقا بخشیم؛ باید سیاست پلید «انتخاب میان بد و بدتر» که سال‌هاست از زرادخانه دولت‌های غربی و ارتجاع بر ما تحمیل شده و خلق ما را منفعل و بی‌آینده ساخته، بی‌رحمانه طرد نماییم؛ باید تا طلوع خورشید آزادی، جنبش در هر شکل، وزن، محل و سطح ممکن زنده و ملموس بماند و نگذاریم نسل جوان به انسان‌های تکیده، رمیده و ترسیده بدل شوند. «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) در عین حال تاکید داشته است که زنان شرافتمند و وطندوست ما باید صفوف شان را از گدی‌گک‌های کوکی ارتجاع و امپریالیزم پاک ساخته و اجازه ندهند که چهره‌های پلشت و خودفروخته‌ای نظیر فوزیه کوفی، حبیبه سرابی، شکریه بارکزی، اصیلا ورک، منیژه باختری، سیما سمر، ناهید فرید، محبوبه سراج و نظایر شان رزم زنان را از مسیر انقلابی منحرف و به سمت سازشکاری و تعظیم به امریکا و غرب بکشانند.

اگر زنان کشور ما نخستین قربانیان فاشیزم مذهبی بوده‌اند، طی چهار سال گذشته با تحمل بند و زندان و ریخته شدن خون‌شان بر زمین، پیشقراول و ستون اصلی مبارزه نیز به شمار رفته و پیشوایی پیکار ضدطالبی به نام آنان ثبت تاریخ شد. هراس طالبان از خروش زنان بیمورد نیست چون می‌دانند که شور مبارزاتی و خشم فروخفته ما مانند زنان سلحشور ایران و ترکیه،‌ می‌تواند ارکان استبداد مذهبی را لرزان سازد. از همین رو، طالبان با وحشیانه‌ترین حملات و رذیلانه‌ترین شیوه‌ها تقلا دارند تا زنان را از حیات جامعه به ‌کلی حذف کنند. دستگیری دختران زیر نام «بدحجابی»، تحقیر و توهین شان توسط شلاق‌بدستان امربالمعروف و محروم‌سازی سیستماتیک آنان از آموزش و کار و انواع فشار و تهدیدهای دیگر، همه گواه آشکار این وحشت است زیرا طالبان دریافته‌اند که اگر این ظرفیت نهفته بیدار و سازماندهی شود، سلطه‌ی انگیزیسیونی شان دوامی نخواهد داشت.

خواهران و مادران داغدیده،

بیایید امروز با صدای رسا و بی‌هیچ تردیدی اعلام نماییم که بنیادگرایان چه از جنس جهادی و طالبی و سایر خادمان وطنفروش اربابان‌ امپریالیست، باید از صحنه افغانستان برچیده شوند. هیچ اصلاحی در این نظام ممکن نیست؛ هیچ نجاتی از راه سازش و یا تضرع به دست نمی‌آید. یگانه راه، ارتقای آگاهی سیاسی، سازماندهی و تقویه نیروهای مبارز است تا توده‌های همه اقشار و ملیت‌های ما برای قیام سراسری، یک‌مشت و یک‌صدا برخیزند در غیر آن از این زنجیرهای ننگین رهایی نخواهیم داشت و در پیشگاه نسل‌های آینده نیز محکوم خواهیم بود.

تنها آزادی، عدالت اجتماعی و دموکراسی مبتنی بر سکیولاریزم،‌ التیام آلام مردم ماست، پس خنجر مبارزه علیه فاشیزم مذهبی جهادی و طالبی و حامیان امپریالیست آنان را برنده‌تر سازیم!


«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)

۲۳ اسد ۱۴۰۴ (۱۴ اگست ۲۰۲۵)